درواقع محدوده کاری رئیس سازمان بورس مشخص است. مدل قوانین و مقررات و ضوابط و اختیاری که شورای عالی بورس به وی تفویض میکند. یعنی اینها در قوانین و مقررات و اساسنامهها مشخص است که چه وظایف و چه مسئولیتهایی دارد ولی اصولاً سازمان بورس یک فلسفه وجودی دارد که در همه جای دنیا هم یکی است.
در واقع فلسفه وجودی سازمان بورس این است که ریسک بازار را باید کنترل کند و کم کند. البته نمی دانم در این مقررات و ضوابط و این تعاریفی که شده اصولا چه چیزی وجود دارد یعنی تصریح شده یا نه. دو مطلب اصلی وجود دارد که یکی خود بورس است یعنی بازار سرمایه است که ایجاد شده برای اینکه هزینه سرمایه گذاری را پایین بیاورد تا صنایع بتوانند در واقع برای تأمین منابع مالی خود ارزانتر از جاهای دیگری از بازار سرمایه منابع تأمین کنند. به طور کلی این موضوع فلسفه وجودی خود بورس یعنی بازار سرمایه است چون بالاخره این صنایع از هرجایی که تأمین کنند، به هر حال با محدودیتهایی مواجه میشوند مثلا سیستم بانکی یا حتی سهامداران.
این است که مراجعه میکنند به بازار سرمایه برای تأمین منابع مالی ولی اینجا یک مشکلی که وجود دارد اینکه چون نمیخواهند معمولاً کنترل سرمایه خود را از دست دهند از این بازار زیاد استفاده نمیکنند چون باز به هر حال اگر بخواهند از بازار سرمایه منابع تأمین کنند، مقداری کالا باید عرضه کنند و در این صورت ممکن است کنترل سرمایه خود را از دست بدهند، بنابراین زیاد خوششان نمیآید یعنی بر خلاف منافعی است که دارند. بعد وظیفه خود سازمان نظارت کننده هم برای این موضوع ایجاد شده که ریسک بازار را کم کند. حالا برای کم کردن ریسک بازار راههایی وجود دارد که رئیس سازمان بورس باید دنبال کند. این دو مطلب کلی در بازار سرمایه حاکم است.
-
فرشید جهانی - مدیرعامل کارگزاری جهان سهم
- شماره ۵۵۸ هفته نامه اطلاعات بورس






نظر شما