شاخص اقتصادی آماری چه اهمیتی دارد؟

 یک شاخص اقتصادی آماری است که اطلاعات ارزشمندی در مورد اقتصاد ارائه می دهد. 

به گزارش صدای بورس، اکثر شاخص های اقتصادی توسط دولت یا گروه های غیر انتفاعی جمع آوری و منتشر می شوند.

۱- اندازه گیری سلامت اقتصاد

۲- ضرورت و اهمیت سنجش سلامت اقتصاد

۳- ماهیت اقتصاد کشور و نقش دولت در تاثیر گذاری بر جهت آن

۴- ضرورت و اهمیت استفاده از شاخص های مهم اقتصادی در جهت نیل به اهداف اقتصاد کشور

ما هر روز با اخبار اقتصادی بمباران می شویم. به ما می گویند که اقتصاد دچار مشکل است، بیکاری بالا است، قیمت خانه بالا است و اعتماد مصرف کنندگان پایین است.

نشانگرهای اقتصادی

یک شاخص اقتصادی آماری است که اطلاعات ارزشمندی در مورد اقتصاد ارائه می دهد. اکثر شاخص های اقتصادی توسط دولت و یا گروه های غیر انتفاعی جمع آوری و منتشر می شوند. مثال در ایالات متحده ، وزارت بازرگانی و وزارت کار شاخص های کلیدی مانند نرخ بیکاری و تولید ناخالص داخلی را ردیابی و منتشر می کنند. هیچ کمبودی در شاخص های اقتصادی وجود ندارد و تلاش برای پیروی از همه آنها یک کار طاقت فرسا خواهد بود. بنابراین، اقتصاددانان و بازرگانان معمولاً تنها تعداد معدودی را که به منافع حرفه ای ، مالی و اقتصادی آنها مربوط است ، ردیابی می کنند.

اهداف اقتصادی

همه اقتصادهای جهان سه هدف اصلی زیر را به اشتراک می گذارند:

رشد، اشتغال بالا، ثبات قیمت

شاخص های اقتصادی اطلاعاتی در مورد عملکرد یک اقتصاد نسبت به این اهداف ارائه می دهند. بیایید نگاه دقیق تری به هریک از این اهداف بیندازیم ، تا هم منظور آنها را دریابیم و هم نحوه ی برآوردن آنها را مشخص کنیم.

رشد

یکی از اهداف اقتصاد این است که به مردم کالا و خدمات ارائه دهد - اتومبیل ، رایانه ، بازی های ویدئویی ، خانه ها، فست فودها ، پارک های تفریحی. یکی از روش هایی که اقتصاددانان عملکرد یک اقتصاد را اندازه گیری می کنند، مشاهده معیاری است که به طور گسترده از کل تولید به نام تولید ناخالص داخلی (GDP) استفاده می شود. تولید ناخالص داخلی به عنوان ارزش بازار همه کالاها و خدمات تولید شده توسط اقتصاد در یک سال معین تعریف می شود. تولید ناخالص داخلی فقط شامل کالاها و خدمات تولید شده در داخل می شود. کالاهای تولید شده در خارج از کشور حذف می شوند. تولید ناخالص داخلی فقط شامل آن دسته از کالاها و خدمات است که برای کاربر نهایی تولید می شود. محصولات میانی حذف می شوند.

به عنوان مثال ، تراشه سیلیکونی که وارد رایانه می شود (یک محصول متوسط) ، حتی اگر رایانه تمام شده حساب کند ، محاسبه نمی شود.

به خودی خود ، تولید ناخالص داخلی لزوماً چیز زیادی در مورد وضعیت اقتصاد به ما نمی گوید. اما تغییر در تولید ناخالص داخلی باعث می شود. اگر تولید ناخالص داخلی (پس از تعدیل تورم) افزایش یابد ، اقتصاد در حال رشد است. اگر سقوط کند ، اقتصاد رو به انقباض است.


بیشتر بخوانید:

عرضه ترکیبی در بورس اجرا نمی‌شود/ اولویت وزیر، شفافیت و اعتمادسازی است


اشتغال بالا

برای قوی نگه داشتن اقتصاد ، مردم باید پول خود را صرف خرید کالا و خدمات کنند. کاهش هزینه های شخصی برای مواردی مانند غذا ، پوشاک ، لوازم خانگی ، خودرو ، مسکن و مراقبت های پزشکی می تواند تولید ناخالص داخلی را به شدت کاهش داده و اقتصاد را تضعیف کند. از آنجا که اکثر مردم هزینه های خود را از طریق کار به دست می آورند، هدف مهم همه اقتصادها این است که مشاغل را برای همه کسانی که خواهان شغل هستند در دسترس قرار دهند. در اصل ، اشتغال کامل زمانی اتفاق می افتد که هرکسی که می خواهد کار کند شغلی دارد. در عمل ، ما می گوییم زمانی که حدود ۹۵ درصد از کسانی که مایل به کار هستند شاغل هستند ، "اشتغال کامل" داریم.

نرخ بیکاری

درصد نیروی کار بیکار و فعالانه در جستجوی کار. نرخ بیکاری معیار مهمی برای سلامت اقتصادی است. این امر در دوره های افول اقتصادی افزایش می یابد زیرا شرکت ها تمایلی به استخدام کارگران ندارند وقتی تقاضا برای کالا و خدمات کم است. برعکس ، وقتی اقتصاد در حال گسترش است و تقاضای زیادی برای محصولات و کارگران برای عرضه آنها وجود دارد ، کاهش می یابد.

ثبات قیمت

سومین هدف اصلی همه اقتصادها حفظ ثبات قیمت است. ثبات قیمت زمانی رخ می دهد که میانگین قیمت کالاها و خدمات یا تغییر نکند یا تغییرات کمی داشته باشد. افزایش قیمت هم برای افراد و هم برای مشاغل دردسرساز است. برای افراد، افزایش قیمت به این معنی است که شما باید هزینه بیشتری را برای چیزهایی که نیاز دارید بپردازید. برای مشاغل ، افزایش قیمت ها به معنای هزینه های بالاتر است و حداقل در کوتاه مدت، مشاغل ممکن است در انتقال هزینه های بالاتر به مصرف کنندگان دچار مشکل شوند. وقتی سطح قیمت کلی بالا می رود، تورم داریم. هنگامی که سطح قیمت کاهش می یابد (که به ندرت اتفاق می افتد) ما تورم را تجربه می کنیم.

شاخص قیمت مصرف کننده

گسترده ترین معیار اندازه گیری تورم ، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) است که هر ماه توسط اداره آمار کار گزارش می شود. CPI نرخ تورم را با تعیین تغییرات قیمت در یک سبد فرضی کالا ، مانند غذا ، مسکن ، پوشاک ، مراقبت های پزشکی ، لوازم خانگی ، خودروها و غیره که توسط یک خانواده معمولی خریداری می شود ، اندازه گیری می کند.

به عنوان مثال ، ارزش CPI برای ۱۳۸۰ ۲۴ است. این بدان معناست که ۱ دلار خریدهای معمولی در سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ در سال ۱۳۸۰ ۰.۲۴ دلار هزینه داشت. برعکس ، شما برای خرید همان کالاهای معمولی به ارزش ۱ دلار در سال ۱۳۹۵ به ۲.۱۸ دلار نیاز داشتید. تفاوت تأثیر تورم را ثبت می کند. در واقع ، نرخ تورم این است - درصد تغییر در شاخص قیمت.

شاخص اعتماد مصرف کننده

یک شرکت تحقیقاتی خصوصی به نام x یک شاخص اعتماد مصرف کننده را بر اساس نتایج یک نظرسنجی ماهانه از پنج هزار خانوار کشور xمنتشر می کند. در این نظرسنجی نظرات مصرف کنندگان در مورد سلامت اقتصاد و برنامه های آنها برای خریدهای آینده جمع آوری شده است. این اغلب نشان دهنده قصد خرید آینده مصرف کنندگان است. وقتی مصرف کنندگان اطمینان داشته باشند ، تمایل دارند پول بیشتری خرج کنند و فعالیت اقتصادی را افزایش دهند. وقتی مصرف کنندگان اعتماد به نفس کمتری دارند ، معمولاً پول کمتری خرج می کنند و فعالیت اقتصادی کاهش می یابد.

پیش بینی اقتصادی

اقتصاددانان برای ارزیابی عملکرد اقتصاد در یک زمان معین از شاخص های گوناگونی مانند مواردی که در بالا توضیح داده شد استفاده می کنند. به عنوان مثال ، با مشاهده تغییرات در تولید ناخالص داخلی ، می توان دریافت که آیا اقتصاد در حال رشد است یا خیر. CPI به ما امکان می دهد تورم را بسنجیم. این اقدامات به ما کمک می کند بفهمیم اقتصاد امروز در چه وضعیتی قرار دارد. اما اگر بخواهیم درک کنیم که در آینده به کجا می رود؟ تا حدی می توان با تجزیه و تحلیل چندین شاخص برجسته اقتصادی ، روندهای اقتصادی آینده را پیش بینی کرد.

تاخیر و شاخص های پیشرو

آماری که وضعیت اقتصاد را در چند ماه گذشته گزارش می دهد، شاخص های عقب مانده اقتصادی نامیده می شود. یکی از این شاخص ها طول متوسط بیکاری است. اگر کارگران بیکار برای مدت طولانی بیکار بمانند، ممکن است استنباط کنیم که اقتصاد کند بوده است. شاخص هایی که وضعیت اقتصاد را سه تا دوازده ماه در آینده پیش بینی می کنند، شاخص های برجسته اقتصادی نامیده می شوند. اگر چنین شاخصی افزایش یابد ، احتمال می رود که اقتصاد در سال آینده گسترش یابد. در صورت سقوط ، اقتصاد به احتمال زیاد منقبض می شود.

برای پیش بینی اینکه اقتصاد به کجا می رود ، بدیهی است که باید چندین شاخص برجسته را مورد بررسی قرار دهیم. همچنین بررسی شاخص های بخش های مختلف اقتصاد - نیروی کار ، تولید و مسکن مفید است. یکی از شاخص های مفید چشم انداز مشاغل آینده تعداد مطالبات جدید بیمه بیکاری است. این معیار به ما می گوید چند نفر اخیراً شغل خود را از دست داده اند. اگر افزایش یابد ، مشکلات پیش رو را نشان می دهد زیرا مصرف کنندگان بیکار نمی توانند تا آنجا که می توانند کالا و خدمات را خریداری کنند در صورت داشتن حقوق.

برای سنجش میزان کالاهای تولید شده در آینده (که به فروش آینده تبدیل می شود) ، اقتصاددانان به آماری بنام میانگین ساعات تولید هفتگی نگاه می کنند. این معیار به ما می گوید تعداد متوسط ساعات کار در هفته توسط کارگران تولیدی در صنایع تولیدی چقدر است. اگر این روند رو به افزایش باشد ، احتمالاً اقتصاد بهبود می یابد. برای ارزیابی قدرت بازار مسکن ، مجوزهای ساختمانی اغلب یک شاخص خوب است. افزایش این آمار - که به ما می گوید تعداد واحدهای مسکونی جدید در حال ساخت است - نشان می دهد که اقتصاد رو به بهبود است. چرا؟ از آنجا که افزایش ساختمان نه تنها از طریق فروش خانه های جدید بلکه از طریق فروش مبلمان و وسایل برای تأمین آنها ، پول را به اقتصاد وارد می کند.

در نهایت

ما برای اینکه بدانیم وضعیت اقتصاد امروز به ما چه می گویند، باید از ترکیب این شاخص های اقتصادی و سایر شاخص های برجسته و پیشرو در جهت نیل به اهداف استفاده کنیم.

همه اقتصادها سه هدف مشترک دارند: رشد ، اشتغال زیاد و ثبات قیمت. برای درک این که اقتصاد در آینده به کجا می رود ، از آمارهایی به نام شاخص های اقتصادی استفاده می کنیم. یک اقتصاد کالاها و خدمات را برای مردم فراهم می کند و اقتصاددانان عملکرد آن را با مطالعه تولید ناخالص داخلی (GDP) ارزش بازار همه کالاها و خدمات تولید شده توسط اقتصاد در یک سال معین - اندازه گیری می کنند. اگر تولید ناخالص داخلی افزایش یابد ، اقتصاد در حال رشد است ؛ اگر سقوط کند ، اقتصاد در حال انقباض است. از آنجا که اکثر مردم پول خود را با کار به دست می آورند ، هدف همه اقتصادها این است که مشاغل را برای همه کسانی که می خواهند در دسترس قرار دهند. دولت نرخ بیکاری را گزارش می کند - درصد نیروی کار بیکار و فعالانه در جستجوی کار، نرخ بیکاری بالا می رود در دوره هایی که اقتصاد رو به افول است و زمانی که اقتصاد در حال گسترش است کاهش می یابد. ثبات قیمت هنگامی که میانگین قیمت محصولات یا تغییر نمی کند یا خیلی کم تغییر می کند ، ثبات قیمت رخ می دهد. وقتی قیمت های کلی بالا می روند ، تورم داریم. هنگامی که آنها کاهش می یابند ، ما تورم را کاهش می دهیم. شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) تورم را با تعیین تغییر قیمت سبد فرضی کالاهای خریداری شده توسط یک خانواده معمولی اندازه گیری می کند. شاخص هایی که مانند طول متوسط بیکاری ، وضعیت اقتصاد در چند ماه گذشته دارای شاخص های اقتصادی عقب افتاده است. آنها ، مانند ادعاهای جدید بیمه بیکاری ، که وضعیت اقتصاد را سه تا دوازده ماه در آینده پیش بینی می کنند ، شاخص های اصلی اقتصادی هستند.

  • فرهاد تقوامنش اقتصاددان و تحلیگیر ارشد تجارت بین الملل
کد خبر 438641

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 0 =