پیش‌بینی روند مثبت صنعت زغال‌سنگ

لیلی شهیر؛ صنعت زغال‌سنگ یکی از صنایع مهم به خصوص در حیات چرخه تولید فولاد به عنوان یکی از کالاهای استراتژیک کشور محسوب می‌شود اما این صنعت همچنان درگیر مشکلات و مسایل زیادی است. زغال‌سنگ دارای دو نوع کک‌شو و حرارتی است که نوع نخست آن از تولیدات عمده کشور و با اهمیت‌تر است.

برای بررسی معضلات موجود و چالشهای صنعت زغالسنگ در یک عصر پاییزی میزگردی با حضور امید اینکه، مجری طرح زغالسنگ طبس؛ علی نصیری، مدیر عامل شرکت شمال شرق شاهرود و عضو هیئت مدیره نگین طبس؛ بهروز زندیفر، مدیرعامل شرکت آمیتکو ترتیب دادیم. برآیند این نشست حاکی از این است که ذخایر زغالسنگ کشور به اندازه کافی وجود دارد به حدی که میتواند این صنعت را به طور کامل از وابستگی رها کند. این ذخایر به حدی است که اگر در این حوزه به موقع سرمایهگذاری و عمل شود و معادن طرحهای توسعهای خود را اجرا کنند، نه تنها میتواند نیاز داخل را برآورده کند بلکه توان دارد که صادرات محور هم باشد. در این رابطه و به منظور صادرات نیاز به زیرساختهایی داریم تا بتوان جنس زغالها را با توجه به طبقهبندی جهانی آن شناسایی کرده و به طور علمیدستهبندی کنیم. همچنین کارشناسان بر این باورند که نباید تولیدکننده فولاد از تولیدکننده زغالسنگ جدا دیده شود؛ براین اساس سرمایهگذاریهای موجود باید برای ایجاد بسترهای زیرساختی داخلی هزینه شوند تا به این طریق ارز از کشور خارج نشود، بلکه با کمک به توسعه صادرات در این حوزه ارزآوری هم داشته باشیم. برای تحقق این امر باید از وابستگی به قوانین خارج شده و بر اساس نرخ محصول نهایی، مبنای قیمتگذاری بلندمدتی داشته باشیم تا طرحهای توسعهای سودآوری مناسبی را به دست آورند. در این نشست بر لزوم ایجاد انجمن صنفی در حوزه زغالسنگ تاکید شد تا این انجمن زبان گویای کل تولیدکنندگان زغال باشد و وابستگیها منجر به عقد قرارداد با شرکتهای فولادی و ایجاد رانت نشود. همچنین تاکید شد، اگر بستر قیمتگذاری برای سال آتی مصوب شود، شاهد استقلال در این حوزه خواهیم بود.

مهمترین اتفاق درباره صنعت زغالسنگ روند نزولی آن از سال 91 به بعد است. دلیل آن را چه میدانید؟

نصیری: من نمیخواهم این موضوع را به رکود کشور ارتباط دهم چون معتقدم مشکل از رکود فراتر است، یعنی علاوه بر اینکه رکود کشور بر صنعت زغالسنگ اثرگذار است، نحوه انحصاری که در صنعت زغالسنگ وجود دارد، شرایط رکود را تشدید کرده است. سال گذشته و اوایل سال جاری معادن زیادی تعطیل و موجب بیکاری جامعه کارگری به خصوص در کرمان و شاهرود شد. در طبس به دلیل لایهها و بافت زغالی متفاوتتر و البته اجرایی شدن طرح مکانیزه در تولیدات رشد داشتیم؛ هرچند رشد طبس هم آن قدری نبوده که جایگزین آنچه از دست دادهایم، شود.

اما به نظر معضلات این بخش کمیبیشتر از آنچه اشاره کردید، است؟

نصیری: همینطور است، بی توجهی به معادن در قبال توجه بیش از اندازه به بخش صنعتی زغالسنگ یکی از همین معضلات است. باید دید بعد از راه اندازی طرحهای معدنی، زغال ورودی این صنعت از کجا باید تأمین شود. در حال حاضر به اندازه کافی شرکتهای ککسازی وجود دارد اما کارخانه زغالشویی به این تعداد نداریم؛ به این معنی که کارخانههای زغالشویی اگر سه شیفت هم کار کنند، نمیتوانند زغالخام مورد نیاز ککسازی را تهیه کنند. بنابراین به نظرمن تقاضای انتهای زنجیره تولید در چرخه زغالسنگ بیشتر از تولید آن است. همانطورکه میدانیدکل زغال ککشده کشور از چهار منطقه استخراج میشودکه بزرگترین آن در طبس،کرمان و البرز مرکزی است و قسمت عمده آن هم شهر زیرآب و یال البرز شرقی است که اصطلاحاً شاهرود یا یک بخشی از استان گلستان خوانده میشود.

نحوه قیمتگذاری زغالسنگ هم یکی از مواردی بود که چندین بار تغییر کرد.

نصیری: زغالسنگ آخرین بخشی است که قیمت آن دستوری تعیین میشود. در سنوات قبل کمیتهای متشکل از بخش خصوصی و دولتی در وزارت صنایع معادن به ریاست معاون وزیر وجود داشت که برای قیمتگذاری، معادنی را که پایه نرمالتری داشتند، ملاک قرار میدادند؛ هرچه نرخ آن معدن افزایش پیدا میکرد، به عنوان افزایش نرخ قیمت زغالسنگ مطرح میکردند. این روال تا سال 92 ادامه داشت تا اینکه در سال 93 ذوبآهن از این روش امتناع کرد. از این تاریخ به بعد روش قیمت‌‌گذاری متوقف و براین اساس همه معادن زغالسنگ دچار مشکل شدند تا اینکه از نیمه دوم سال 94 تولید معادن به شدت کاهش یافت. ابتدای سال 95 کار به جایی رسید که کم کم معادن، ترمیم و نگهداری شان را هم رها کردند و آنهایی هم که تعطیل نشده بودند،کارشان به جایی رسید که مسایل ایمنیشان برای تولید اندک و نخوابیدن چرخه تولید به خطر افتاد. به این نکته هم اشاره کنم که توقف معدن زغالسنگ بیش از یک ماه، زیان بزرگی به همراه دارد و بالطبع هرچه این زمان طولانیتر شود، زیان شدیدتری تحمیل خواهد شد.

اما در نیمه دوم سال 95 باز هم رویه قیمتگذاری تغییر کرد.

نصیری: دقیقا؛ جلسه خرداد ماه سال 95 به دستور وزیر در این رابطه تشکیل شدکه بنابر مصوبات آن جلسه تعیین شد که قیمت زغالسنگ باید بر اساس قیمت جهانی باشد. در آن مقطع، قیمت جهانی حدود 110 دلار بود یعنی با قیمت مصوب که 360 تومان از سال 93 میراث مانده بود فرقی نمیکرد؛ پیشنهادی هم وجود داشت که نرخ هزینه حمل تا بندرعباس و تعرفه واردات هم به آن اضافه شود که البته پذیرفته نشد. پس از آن و در جلسه شهریور ماه تصویب شد که حتماً نرخ جهانی مرجع قیمتگذاری باشد.

و سرانجام افزایش نرخ 25 درصدی تصویب شد.

نصیری: اگر افزایش نرخ اتفاق نمیافتاد سال آینده دیگر معدن زغالی به غیر از چند معدن دولتی وجود نداشت؛ چون معادن دولتی با هر نرخی میتوانند تولیدشان را حفظ کنند. البته معضلات این بخش تنها منوط به این موارد نیست؛ بزرگترین معضل بخش زغال، جدای از نقدینگی جاری، حقوقها و هزینههایش مربوط به طرحهای توسعهای معادن است، وقتی قیمت تمام شده بر فروش پیشی گرفت، اولین کار توقف طرحهای توسعهای است.

به این موضوع بیشتر میپردازیم؛ اما اثر افزایش قیمتی تصویب شده چه زمانی قابل مشاهده است؟

نصیری: این اثر در شش ماه دوم سال آینده روی تولیدیها قابل مشاهده است؛ به این معنیکه معادن حدود شش ماه زمان میخواهند تا بازسازی تونلهایش را شروع کنند و ذخیرهسازی آینده و افزایش تولیدشان را رقم بزنند. درعین حال، افزایش نرخ حداقل کاری بود که در بخش زغالسنگ باید انجام میشد؛ بر این اساس صنعت زغالسنگ با افزایش تولید در سال آینده رو به رو خواهد شد.

زندیفر: سال آتی را قطعاً در مذاکراتتان دیدید؟یک رویه منطقی وجود دارد وقتی میخواهیم از بانک تسهیلات بگیریم و یا برای جذب سرمایهگذار اقدام میکنیم، باید طرح توجیهی داشته باشیم که سرمایهگذار برای سرمایهگذاری ارزی یا حتی خرید سهام بیاید؛ به عبارت ساده باید بستری تعریف کنیم، حال سوال من این استکه آیا وزارتخانه تدبیری برای قیمتگذاری بر اساس فرمول اندیشیده که بتوانیم گزارشهای طرحهای توجیهپذیر از این محل را تهیه و سودآوری پروژههای آتی را محاسبه کنیم؟

نصیری: هیچ صنعت و فعالیت اقتصادی نمیتواند چشماندازی نداشته و ادامه دار باشد، یک مثال ساده؛ اگر فردی ادعا کرد که برای سرمایهگذاری آمدهام تا وقتی من طرحی به او ارائه ندهم، اقدامیانجام نمیشود. من چگونه او را راضی کنم که اینجا سرمایهگذاری کن. طبیعتاً مسئله، قیمت است؛ حالا اگر قیمت رقابتپذیر نباشد؛ معضل دو چندان میشود. پیشنهاد مثبت در اینجا در جلسه قبلی از طرف مدیر عامل ذوب آهن بود که بسیار هم مورد استقبال ماست؛ اینکه قیمت زغالسنگ تابعی از قیمت شمش فولادی باشد. ما معتقدیم وقتی در زنجیره یک محصول هستیم چرا بخشی از قیمت کل آن محصول برای ما نباشد؛ یا اثراتش به ما نرسد؟ از طرف دیگر شرکتهای تولیدی در کشور ما گاه تورمهای داخلی را با نرخ دلار پوشش میدهند چرا برای شرکتهای زغالی به این شکل نباشد؛ چرا فقط قسمت هزینهای را باید قبول بکنم. به این نکته دقت کنید که صنعت زغال کاربرترین صنعت در ایران است؛ سرانه حساب فروش؛ نسبت به سود و... ؛ وزن بخش کارگری همان طوری که در عدد و رقمهای بهای تمام شده اشاره کردم نزدیک شصت درصد بهای تمام شده نیروی انسانی است؛ تعداد شاغلان این بخش بسیار زیاد است در نتیجه پیشنهاد این است که موضوع قیمت زغالسنگ را یک بار برای همیشه با فرمولی مشخص، روشن کنیم. حتی من میگویم چرا تثبیت در قیمتها؛ اگر قیمت شمش فولادی پایین آمد چرا شرکتهای زغالی نباید خودشان را به روز بکنند؛ از طرف دیگر اگر قیمتها افزایش یافت چرا سرمایهگذاریهای توسعهای نباید انجام بدهند از این جهت به نظر من مشکلات برای بلند مدت با جلساتی که ادامه دار است ان شاء الله حل میشود.

فلاح: من ضمن تأیید صحبتهای مهندس نصیری که بسیار جامع تحلیل صنعت زغال را انجام دادند؛ اما نقدهایی به شرکتهای بخش خصوصی که حدود بیست سال است به صنعت زغالسنگ وارد شدهاند،دارم. تقریباً تا پایان دهه هفتاد معادن اکثراً دولتی بودند؛ از آن سال کاهش تصدیگری دولت و افزایش نفوذ بخش خصوصی در صنعت زغالسنگ آرام آرام شکل گرفت به این صورت که برای معادن پیمانکار گرفته و با تقویت آنها، این قشر آرام آرام قدرت پیدا کردند و خود به عنوان کارفرما وارد این عرصه شدند؛ این روند در ابتدای دهه هشتاد منجر به واگذاریها شد مثل شرکت شمال شرق در بخش البرز شرقی. دولت در ابتدای دهه هفتاد به یک نقطهای رسیده بود که تورم فوق العاده و نیروی انسانی بالا داشت، از طرفی هزینهها بسیار زیاد و قیمتهای تمام شده قابل کنترل نبود، بنابراین تصمیم گرفت که بهرهوری کار را با واگذاری به پیمانکارها که با نیروی کمتر و راندمان بالاتر انجام میدهند؛ بالا ببرد.

شما هم بزرگترین بخش هزینهایتان دستمزد است؟

فلاح: روند کار در معادن زغالسنگ به صورت دستی، نیمه مکانیزه و مکانیزه است. در ایران به دلیل اینکه زغالها در دوره تقریباً ژوراسیک است، باکیفیت، ضخامتهای مناسب و قابلیت مکانیزاسیون خیلی خوب نداریم. اکثر زغالهای دنیا که به صورت مکانیزه کار میشود در دوره کربونیفر است که ضخامتهای بسیار بالا با شیبهای مناسب دارد و میتوان معدن را برای تولیدات بسیار بالا فول مکانیزه تجهیز کرد. این اتفاق در اروپا، استرالیا، آمریکا، کانادا و... افتاده است. تنها نقطهای از ایران که زغالهایش قبل از ژوراسیک است منطقه طبس است که در تریاس - یک دوره قبل از ژوراسیک- است. برای همین در منطقه طبس آرامش بیشتر و قابلیت مکانیزاسیون بالاتری داریم.

به تازگی ایمیدرو در طبس یک معدن فول مکانیزه راه انداخته که به نام «طرح تجهیز» معروف است و شرکت زغالسنگ پروده طبس آن را در اختیار دارد. شما در این مجموعه فعالیت دارید؟

فلاح: خیر، بنده مجری بقیه ذخایر طبس هستم که به بهرهبرداری هم رسیده است. منطقه طبس وسعتی بیش از سی هزار کیلومتر مربع دارد که مشرف بر چهار منطقه معدنی منطقه پروده، مزینون، نایبند و آب دوغی است. در این مناطق که مشتمل بر زغالهای حرارتی و ککشو هستند، حدود دو میلیارد و هفت صد و پنجاه میلیون تومان زغال کشف شده است. این منطقه در دستهبندی قطعی خود بیش از هفتاد و شش درصد زغال ایران را در خود جای داده و اگر هم بخواهیم دستهبندی احتمالی و ممکن را هم به آن اضافه کنیم بیش از شش هفت میلیارد تن ذخایر زغالسنگ در منطقه طبس است.

کدام یک از مناطق طبس اهمیت و ذخایر بیشتری دارند؟

فلاح: از مناطق نامبرده، منطقه پروده اهمیت زیادی دارد به طوریکه1.1 میلیارد تن زغالسنگ در آن کشف شده است. منطقه پروده خود به پنج بخش تقسیم میشود. منطقه «پروده یک» 64 میلیون تن ذخیره زغالسنگ دارد که سی میلیون تن از این ذخیره تاکنون طراحی شده است. این معدن به صورت فول مکانیزه تجهیز شده و در حال بهره برداری است. از 1.1 میلیارد تن زغالسنگ در منطقه پروده، سی میلیون تن که کمتر از پنج درصد از کل ذخایر مجموعه است تجهیز و به بهره برداری رسیده است. این کار بابت رد دیون دولت به صندوق بازنشستگی فولاد واگذار شده و بقیه معادن این منطقه در اختیار ایمیدرو و شرکت «تهیه و تولید مواد معدنی» قرار دارد و پروانههای آن هم به نام ایمیدرو و شرکت «تهیه و تولید مواد معدنی» داده میشود.

به بحث برگردیم؛ اشاره کردم که بخش خصوصی را با این نیت آوردیم که بتواند راندمانها را تغییر بدهد. معدن زغالسنگ نیروی انسانی بسیار زیادی را دارد. همان طور که گفتند پنجاه تا شصت درصد قیمت تمام شده یک معدن زغالسنگ که سطح مکانیزاسیونش پایین است به نیروی انسانی اختصاص دارد. اگر قیمتگذاریها، در مملکت شفافتر بود یا اگر تقسیم سود که در انتهای زنجیره که خود ذوب آهن است و فولاد تولید میکند به درستی در این زنجیره تقسیم میشد و در ابتدای زنجیره قرار میگرفت و معادن میتوانستند توانمند شده و خود را تجهیز کنند قطعاً از روشهای سنتی به سمت روشهایی که حداقل سطح مکانیزاسیون بالاتری داشتند، میرفتیم. این اتفاق متاسفانه در کشور به درستی نیفتاد. به نظر من اشکال صنعت زغال این است، نه قیمت زغال. قیمت زغال در مرحله دوم قرار میگیرد. باید به سطحی میرسیدند که بتوانند در مقابل ناملایمات روزگار که گاه کاهش شدید قیمت است خود را واکسینه کنند و حداقل با تغییرات شدید قیمت روی پای خود بایستند و علاوه بر اینکه تولید میکنند طرحهای توسعهای را به پیش ببرندکه این اتفاق نیفتاد.

زندیفر: در صحبتهای مهندس نصیری اشاره شد که در مراحلی کار به تعطیلی رسیده بود. مکانیزه شدن یا طرح توسعه نیازمند نقدینگی است. وقتی میتوانیم از توسعه و مکانیزه حرف بزنیم که یا دولت یک وام حمایتی بدهد یا به بانکها ابلاغیهای بدهد که به اینها کمک بکنند و یا اجازه دهد که نرخها را به گونهای اصلاح کنند. طرح توسعهای که الان دیده شده چیست؟

نصیری: من درباره صحبتهای آقای مهندس فلاح نظری دارم؛ طبق فرمایش شما الزام ندارد دولت کاری بکند. البته درستش هم همین است اگر دید اقتصادی داشته باشیم این روند درست است؛ اشاره کردید که توزیع عادلانه ثروت در زنجیره صنعت ما کامل و عادلانه نیست؛ این اتفاق چه مصیبتی در قیمت برای ما میآورد؟ آن چیزی که اتفاق میافتد اینکه من در این زنجیره با مجموعهای طرف هستم که همه سود را برای خودش میخواهد اما اگر زیانی برسد ترجیح میدهد خودش وارد زیان نشود؛ نگاهی به روند پنج ساله ذوب آهن در مقاطع سه ماهه نشان میدهد واردات زغالسنگی که ذوب آهن انجام داده است در کدام ماهها از قیمت مصوب پایینتر بوده که بگوییم او هم ریسک کرده است. غیر از دو سه فصل هیچ موقع پایینتر نبوده در ادامه آن چیزی که پایینتر بوده چقدر پایینتر بوده؟ پنج درصد پایینتر بوده میگویم واریانس طرف مقابل را حساب میکنم، در آن بیست فصل چند فصل بوده که بیش از پنج درصد بالاتر بوده است؟ چون فکر میکنیم میخواهیم یک رگلاسیون درست بکنیم، میبینم یازده فصل بالاتر از این عدد است؛ نتیجهگیری اینکه سود به آن طرف میرود. زمانی که خصوصیسازی را انجام دادیم و طرحها را اجرا کردیم باوجود اینکه نیتش درست بوده و قابل دفاع است اما مکانیزمش را درست در نظر نگرفتیم. باید قبول کنیم اینکه سال 95 بعد از سالها خصوصیسازی میخواهیم قیمت تعیین کنیم، وقتی میگوییم کار را انجام بده اما اختیار به او ندادیم که چند بفروش و خودت را وفق بده؛ کجا مشکل ایجاد میکند؟ اینجا که سال 95 شرکت شمال شرق مثل سال 75 در حال استخراج است. کوچکترین تغییری در شرکت ایجاد نشده است. آیا تکنولوژی دنیا هم به همین منوال است؛ جواب چنین سوالی را از قبل میدانیم. بخش دولتی را که کنار گذاشتیم؛ بخش خصوصی هم پول نداشته است ضمن اینکه از نظر من مدیر بخش هم نبوده است، متخصص بوده اما مدیر نبوده است. نتیجه اینکه نتوانسته در این بین برای خود راهی پیدا کند. در صنعت سنگ آهن، روی، مس و.. هم همین طور خصوصیسازی کردیم پس چرا آنها این قدر جلوتر از ما رفتند؟ چه شد آنها فهمیدند باید با قیمتهای جهانی هماهنگ باشند اما بخش زغالسنگ ترجیح داد که همیشه این پایین بماند. اگر زنجیره را باز بکنیم معدن، زغالشویی، کک سازی، ذوب آهن؛ کدامشان سود بیشتری میبرد؟

من قبل از بررسی میگویم معدن یا زیان داشته یا اگر سود داشته لب مرز بوده و در خوشبینانهترین حالت پنج درصد. در عین حال زغالشویی هیچ وقت زیانده نبوده است؛ بیشترین سود را زغالشویی و ککسازی برده است. ذوب آهن هم اگر زیان دیده باید تحلیل کنیم که کجاها زیان کرده است؟ در تنویر سخنان جناب فلاح؛ اما معتقدم باید گذشته را فراموش کنیم؛ ضمن آنکه با شناور کردن قیمت زغالسنگ در صنعت انگیزه ایجاد میکنیم و آنهایی که راندمان ندارند خارج میشوند، این اصل اقتصادی است.این صنعت به دلیل تخصصی بودن، جوی غیرقابل تغییر در موضع تجهیزات و تکنولوژی جدید ایجاد کرده است که یکی از دلایل آن رسوب کارگران میتواند باشد که قوانین حاکمیتی هم از این موضوع حمایت میکنند. رسوب کارگر آنچنان عمیق است که وقتی میخواهید راندمان را افزایش دهید، در کشور ما اجازه ندارید حقوق کسی را کم کنید. ضعف مدیریت موجود هم باعث شده تا آنها هم نتوانند این تغییرات را در صنعت ایجاد کنند. به نظر من بخش خصوصی اگر در قیمتگذاری خود توانمند باشد و نقدینگی لازم را داشته باشد این مشکل را حل خواهد کرد زیرا این بخش بیشتر به دنبال منافع خود است و باید بتواند ضرر و زیان خود را اصلاح کند. 

چشم انداز سال 96 و طرحهای توسعهای چیست؟

نصیری: اولین معضل سال 96 در طرحهای تحقیقی و توسعهای همخوانی نداشتن طرحها با قیمتهای قبلی است. در حال حاضر قسمت عمدهای از طرحهای توسعهای قابل اجرا هستند به طوری که با توجیه پذیرکردن طرحها میتوان از بانکها وام گرفت یا با قانع کردن سهامدار عمده به اجرای طرحهای مورد نظر پرداخت. به نظر من با افزایش نرخ موجود، طرحهای توسعهای توان شروع کردن کار خود را خواهند داشت و زمانی که قراردادها قطعی شود، از حالت بدبینی موجود در صنعت زغال بیرون خواهیم آمد و کم کم سرمایهگذاران جذب این صنعت خواهند شد. برای بخشهای خصوصی این رویه رو چابکتر میبینم. از نگاهی دیگر؛ طرحهای توسعهای برای سال 96 دو بخش هستند که اغلب شرکتهای زغالی به خصوص بورسیها چنین کاری را میکنند. نخست طرح توسعهای معادن است که با این شرایط برای ما شرایط تثبیت شدهای ایجاد میکند تا به استخراج مکانهایی که قبلا ترجیح میدادیم استخراج نکنیم، وارد شویم. همچنین طرح توسعهای صنعتی دیگری داریم که فاز بعدی زغالشویی است. همه فعالان این بخش شکی در سود ده بودن صنعت زغالسنگ ندارند. در بخش شاهرود چون زغالشویی دیگری که داریم، دولتی و وابسته به ذوب آهن است و راندمان بسیار پایینی دارد، بسیار سودآورتر است. تنها بخش زغالی ایران که فقط یک زغالشویی دارد و منتظر دومین آن است، شاهرود است. این موضوع ایجاد رقابت میکند و چون ما خصوصیتر هستیم برنده داستان زغالشویی خواهیم بود. اما مهمتر از موضوع زغالشویی توجه به افزایش ظرفیت معادن منطقه است. هزینه تمام شده حمل و نقل در صنعت زغالسنگ بالاست و به صورت تقریبی 17 درصد قیمت آن است. بنابراین زغالسنگ مناطق دور و صعب العبور هزینه بیشتری را تحمیل میکند. در نتیجه زغالشوییهای منطقههایی که به معادن نزدیکترند مورد اهمیت بیشتری قرار میگیرند. به این نکته هم تاکید کنم که به دلیل اهمیت به طرحهای توسعهای، در سال 94 تصمیم گرفته شد تا زغال غیرکیفی استخراج نشود. در کل ایران دو نوع زغالسنگ حرارتی و ککشو داریم. اما در بازارسرمایه آن را به زغال کیفی (خاکستر پایدار موجود در معادن) و زغال غیرکیفی تفکیک میکنیم. ذخیره زغال کیفی تا 100 سال آینده وجود دارد و نگرانی برای اتمام آن وجود ندارد. بر این اساس شرکت معدنی شمال شرق شاهرود تصمیم گرفت تا لایههای زغالی غیرکیفی خود را استخراج نکند زیرا هزینه متغیر زیادی برای تولید و استخراج آن باید متحمل شد که در مجموع به صرفه نیست. این شرکت در سال 96 استخراج همه زغالهای کیفی اش شروع میشود طوری که میزان تولید خود را تا 160 هزار تن در سال 96 افزایش خواهد داد. این نکته از موارد قوت معدن شمال شرق شاهرود نسبت به سایر شرکتهای زغالی و بورسی است که در حال برنامهریزی برای آن هستیم تا در سه ماه آینده به تولید آن بپردازیم.

زندی فر: به عبارتی شما افزایش تولید را در مجموعه کل معادن میبینید؟ میدانید که ذوب آهن اولین جایی است که از این موضوع و کاهش واردات و افزایش نرخ ارزی که درپیش داشتیم، سود میبرد؛ بنابراین هرچه این هزینه در داخل بتواند صرف شود، بازگشت سرمایه راحت تری دارد و در قسمت بعدی نیاز شدید به زغالشویی احساس میشود؛ از طرف دیگرنیاز موجود در زنجیره این صنعت، ککسازی است که باتوجه به زمینه حمل و نقل ترجیح میدهید که آن را در زنجیره معدنی خود داشته باشید. فکر میکنید زغالشوییها در بخشهای خصوصی و غیره در ابتدای سال آتی وارد مدار بشوند؟ و دوباره شروع به کار خواهند کرد؟

نصیری: زمانی که افزایش تولید پیشبینی میشود به طور طبیعی افزایش ظرفیت تولید زغالشوییها را هم باید در نظر بگیرید چون در حال حاضر زغالشوییها با 50 درصد ظرفیتشان در حال فعالیت هستند. در کنار اینکه تولیدات قبلی فعال میشوند، حتما مجوز تولید تونلهای جدید هم گرفته خواهد شد همچنین حتما برنامههای توسعهای برای سالهای 96 و 97 اجرا میشود. به زعم من این افزایش نرخ اثری بسیار مثبت و بیش از 25 درصد برای سال 96
خواهد داشت.

زندی فر: پس اثر ضمنی صورتهای مالی سال 95، اثرگذارایی است که بابت پوشش وضعیت فعلی است اما سرمایهگذاران در این صنعت درواقع افق سال آتی این صنعت را خریداری میکنند؛ با افزایش نرخ تولید حتی تا سه برابر افزایش تولید.

ورود سرمایهگذاری خارجی را چطور ارزیابی میکنید؟

زندیفر: در بخش دولتی برای جذب سرمایهگذاران خارجی هیچ تضامین قانعکنندهای از طرف ایمیدرو وجود ندارد که این موضوع از انتقادات وارد بر روند جذب سرمایهگذار خارجی است، اما در بخش خصوصی پیشنهاد به شرکتهای بورسی این است که شما بتوانید سهامدار عمده را قانع کنیدکه خارج از بروکراسی بورس شرکت مجزایی با یک شریک خارجی بر مبنای پروسه بعد از معدن تاسیس کند؛ تا در سود سالهای آتی شریک باشیم. در بخش ایمیدرو باید فکری برای تضامین بشود تا بتوانند سرمایهگذار را جذب کنند. چون اولین پرسشی که یک سرمایهگذار خارجی میپرسد در رابطه با تضامین و قابلیت اجرایی طرحهاست. 

فلاح: بحث شما در رابطه با نیاز به تضامین برای جذب سرمایهگذار خارجی صحیح است. اما هدف کشور فعال شدن بخش خصوصی یا به عبارت دیگر ورود سرمایهگذاران بخش خصوصی چه داخلی و چه خارجی به سرمایهگذاری است. در حال حاضر بر اساس ماده 62 طرحی آماده است و در واقع تضمین نامه دولت برای آن وجود دارد که میخواهیم آن را به سرمایهگذار واگذار کنیم، حال سوال اینجاست که به چه دلیل نیاز است تا دولت این تضمین نامه را به بخش خصوصی بدهد؛ آن هم در حالی که ممکن است بازپرداخت آن انجام نشود. درواقع بخش خصوصی تعهدی به بازپرداخت ندارد زیرا میگویند که دولت این بازپرداخت را انجام میدهد که البته این اتفاق بارها افتاده است؛ این موضوع دلیلی برای تضمین نکردن دولت در این رابطه است. در صورتی که دولت دیگر بابت آن قضیه هیچ دخالتی ندارد و دستش کوتاه شده و سود آن هم متعلق به شرکت خصوصی است، با این حال تضمین آن به گردن دولت افتاده است.

نصیری: سرمایهگذاری در بخش زغالسنگ آنقدر اندک و حجم آن آنقدر پایین است که برای سرمایهگذار خارجی جالبتوجه نیست. مثلا اگر من طرح توجیهی برای سرمایهگذار خارجی با رقم 50 میلیارد تومان داشته باشم، فکر میکنید عکسالعمل چیست.

زندیفر: همینجا یک ضرب و تفریق کوچک داشته باشیم. ذوب آهن 700 هزار تن واردات برای امسال دارد مابهالتفاوت هر تن حداقل میانگین500 هزار تومان میگیرم، عملا به عدد350 میلیارد تومان میرسیم درحالی که اگر یکی، دوسال پیش و با مصوبهایی که پذیرفته بود مبلغ را پرداخت میکرد الان یک زغالشویی 600 هزار تنی در شاهرود داشت.

فلاح: باید کمیریزتر هم ببینیم. بخشهای خصوصی باید خودشان را در زمانیکه وضعیت بهتری داشتند، آماده میکردند. فصلهایی هم هرچند کوتاه وجود داشت که قیمتها در داخل کشور بالاتر بود. در فصلهای زیادی هم قیمتها در حدود 5 درصد پایینتر بود. در آن زمانها صنعت زغالسنگ باید خود را برای زمانی مانند الان آماده میکرد که در حالت رکود قرار دارد. در حال حاضر اولا جنس نداریم. همچنین ساختار صادرات یا هر کار دیگری جز ذوب آهن وجود ندارد. اکنون به ذوبآهن وابستگی زیادی پیدا کردیم که خود عیب بزرگی است زیرا اغلب معادنی که از بخشهای خصوصی در حال کار هستند، مدیرانشان در گذشته زیرمجموعه ذوبآهن بوده و در بخشهای دولتی فعالیت داشتهاند و به ذوب آهن وابسته هستند. باید دید در حدود 15 سال اخیر که بخش خصوصی فعالیت داشته است چقدر امکان صادرات داشتهایم و در زمینه تشکیلات صادرات مانند بازاریابی آن امکان فعالیت داریم؛ با توجه به حرکت سینوسی قیمت، زمانی که در اوج است معادن اغلب در بدترین حالت توانایی هستند که امکان هیچ کاری را ندارند و زمانی که در این فاصله خود را بازسازی میکنیم، قیمت کاهش پیدا میکند و اجناس باقی میماند. بر این اساس تاکنون صادراتی در این زمینه نداشتهایم. تنها شرکتی که در این زمینه فعالیت داشته، ذوب آهن بوده که دارای ساختاری مناسب به لحاظ بازرگانی و مدیریتی بوده که به چنین توانی رسیده است چون روی محصولش فروش خارجی داشته و میتواند روی واردات کار کند. اما معادن ما مشکلات زیادی دارند زیرا به شکل کاملا سنتی عمل میکنند که این موضوع موجب شده تا امکان افزایش ظرفیت تولید نداشته باشندو برای اینکه بتوانند توان خود را بالا ببرند فرصتهای زیادی را در این زمینه از دست دادهاند.

در حال حاضر میزان تولید زغالسنگ داخلی برای تولید فولاد کافی است؟

فلاح: در حال حاضر شرکت ذوب آهن توان تولید 3.5 میلیون تن ظرفیت تولید فولاد دارد که برای این حجم تولید فولاد نیازمند حدود 2 میلیون تن کک است. البته این شرکت کوره ککسازی برای تولید این ظرفیت را ایجاد کرده است که در ادامه این چرخه و برای تولید این مقدار کک، نیاز به 2.8 میلیون تن زغال کنستانتره دارد، در حالی که طبق آمار سال گذشته در داخل کشور به سختی 1.2 میلیون تن زغال تولید شده که در سال جاری وضعیت بدتری برای تأمین این حجم هم داشتهایم که در مجموع میتوان گفت حدود 1.8 میلیون تن برای آن کمبود داریم که برای متوقف نشدن چرخه تولید فولاد مجبور به واردات
زغال هستیم.

راه حل دیگر برای تأمین این کمبود چیست؟

فلاح: برای این کار باید معادن موجود در بخش خصوصی به ظرفیت واقعیشان برسند. اکنون در البرز مرکزی 52 معدن فعال وجود دارد در حالیکه پروانههای صادرشده برای بهره برداری برای 800 هزار تن زغال خام است که البته از این مقدار200 هزار تن تولید داریم یعنی همان حداقل تولیدی را که خودشان پیشنهاد دادن نمیتوانند تولید کنند. البته جدای از مشکلات و فشارهای مالی معادن، از ضعف مدیریت در این حوزه هم رنج میبریم. با تمام این مشکلات نمیتوان هرساله به افزایش قیمت امید داشته باشیم بلکه باید به جایی برسیم که وابستگی به افزایش قیمت و اعمال نظر دولت نداشته باشیم.

زندیفر: قبول دارید که اگر فرمولی بر اساس محصول نهایی وجود داشته باشد. مشکلات بر سر قیمت حل میشود؟

فلاح: بله. ولی آن فرمول زمانی که شمش فولاد افت کند دچار مشکل میشود. بنابراین شرکت‌‌ها باید نخست به توانمندی لازم برسند و به طور مستقل عمل کنند، باید در نظر داشت که سود در کل زنجیره صنعت وجود دارد. برای رسیدن به استقلال بیشتر شرکتهای زغالی باید از معدندار بودن صرف خارج شوند؛ کارخانه زغالشویی و ککسازی بزنند تا ارزش افزودهشان زیاد شود و در نهایت زنجیرهشان را کامل کنند زیرا در این صورت است که میتوانند در قبال انحصارهایی مانند ذوبآهن منفعل نباشند.

این تنها راه تقابل با انحصار است؟

فلاح: ضعف در قبال انحصار موجود میتواند به دلیل وجود نداشتن انجمن صنفی زغالسنگ هم باشد. در حال حاضر همه شرکتهای معدنی در کمیته پشتیبانی زغالسنگ که توسط وزارتخانه برگزار میشود فعالیت انجام میدهند و شرکتهای معدنی خود به تنهایی با ذوب آن لابی کرده و محصول خود را میفروشند. حال اگر یک صنف وجود داشته باشد، یک نفر برای همه شرکتهای زغالی
قرارداد میبندد.

یکی از سوالات مهم سهامداران درباره صادرات زغال طبس است؟

فلاح: شرکت زغالسنگ پروده که صادرات ندارد به ذوب آهن میدهد ولی زغالی که از طبس صادر شده است از نوع حرارتی است که امسال 30 هزار تن از آن را به چین صادر کردهایم. اعداد و ارقام فقط به ذوب آهن ختم نمیشود. ما طرح جامع فولاد کشور در سال 1404 را داریم که بر این اساس قرار است 55 میلیون تن فولاد تولید شود که از این حجم 6 میلیون تن فولاد به روش کوره بلندی است که 10 درصد آن را شامل میشود. برای تولید این 6 میلیون تن به حدود 5 میلیون تن کنستانتره زغالسنگ و 10 میلیون تن زغال خام نیاز دارد. در حالی که اکنون 7 میلیون تن زغال خام برای تأمین این میزان تولید فولاد کم داریم زیرا میزان تولید زغال کنونی به طور خوشبینانه حدود 3 میلیون تن است که با حدود 44 سال فعالیت به این حجم رسیده است. این افزایش 10 میلیون تنی کار سادهای نیست اما ما اعتقاد داریم که شدنی است در صورتی که از سیستم سنتی و دستی به سمت مکانیزه شدن برویم یا اگر هم فول مکانیزه نباشد با درصد مکانیزه شدن بالایی باشد. در طبس طرحهای متعددی تعریف شده که سعی میکنیم بیشترشان مکانیزه باشد. براساس طرح توازنی که برای زغالسنگ وجود دارد، پیشبینی ما از طبس 2 میلیون و 850 هزار تن زغالسنگ کنستانتره برای اجرای طرحها تا چشمانداز 1404
تولید شود.

نصیری: اکنون مدیران صنعت زغالی، مدیران وابستهای شدهاند که به طور ناخواسته مدیر دولتی شده و اختیار خاصی ندارند زیرا باید طبق مقررات و دستورالعملها رفتار کنند؛ با این شرایط شرکتها و مدیرانشان در معرض ریسک قرار نمیگیرند و از توان مقابله با مشکلات برخوردار نمیشوند. آگاهی نداشتن شرکتها از زبان بازرگانی و صادرات از دیگر چالشهای مهم در صنعت زغالسنگ است. از طرفی برای اینکه صنعتی بخواهد سود ببرد، باید نقش خود را درست بازی کند اما تاکنون به درستی این نقش را بازی نکرده است. به نظر من در این راستا نخست باید خوداتکایی به بخش زغالی از این صنعت گرفته شود که این امر با شناور شدن قیمت انجام شدنی است. با شناور بودن قیمتها کسانی که نتوانند خود را با شرایط تطبیق دهند خود به خود حذف خواهند شد. هرچند که به طور حتم شرکتهای فعال و پویا مسیر خود را به این سمت پیدا خواهند کرد.

آقای نصیری با توجه به تاکید بر صادرات زغالسنگ، روند انجام صادرات را چطور ارزیابی میکنید؟

نصیری: مشکلات ما در صادرات کاملا مشخص است. در بحث زغالسنگ برعکس فلزات پارامترهای اثرگذاری مانند رطوبت، خاکستر، گوگرد و... در زغالسنگ وجود دارد که از این موارد در فروش داخلی فقط گوگرد مهم و تاثیرگذار است اما برای فروش خارجی همه این موارد مهم و سنجش آنها مهم است که این کار زمانبر است. براین اساس این کار شدنی ولی زمانبر است.

میتوان انجام معاملات زغالسنگ را در بورس کالا هم داشت؟

فلاح: چنین مباحثی چندسال قبل برای سنگ آهن وجود داشت که در نهایت این محصول به بورس رفت و انجام معاملاتش در بورس کالا انجام شد. در مورد زغالسنگ هم میتوان چنین کاری انجام داد هرچند که این کار برای زغال کمیسختتر است زیرا پارامترهای بسیار زیادی دارد، اما امکان پذیر است. شرکت تهیه و تولید مواد معدنی زمانی این کار را شروع کرد اما متاسفانه بحث واگذاری تهیه و تولید که پیش آمد، این موضوع رها شد و کسی هم دیگر به دنبال آن نرفت. همینطور تهیه و تولید زمانی که معادنش واگذار شد، دیگر زغالی نداشت تا به دنبال این موضوع برود. یکی دیگر از ملزومات ایجاد انجمن این است که این تشکل راه خود را در بورس کالا باز کند و محصول خود را از طریق بورس معامله کند. با توجه به اینکه در حال حاضر بیشتر معادن خصوصی هستند زیرا از طریق بورس دریافت پول هم دقیقتر و منظمتر انجام میشود و تولیدکنندگان مبلغ را به موقع
تحویل میگیرند.

با توجه به اتفاقاتی که افتاده، روند این صنعت را در ادامه سال 95 و سال آینده چطور پیشبینی میکنید؟

نصیری: من ادامه روند این صنعت در سال 95 را با شرایط مثبتی پیشبینی میکنم و برای سال 96 هم در انتظار تعیین و تکلیف صنعت هستیم. نظم دادن به مطالبات بخش زغالی، موج جدید و مثبتی را برای شرکتها ایجاد خواهد کرد که این موضوع در تاکیدات جناب وزیر هم بوده است که در این رابطه باید جرایمی برای تاخیرها در نظر گرفته شود. همچنین از سهامداران و ذینفعان تقاضا دارم، اتفاقات یک دفعهای را معیار انتخابات خود قرار ندهند. به نظر من در صنعت زغال اقداماتی انجام شده که اثر آن را در صنعت زغالسنگ به طور طولانی مدت و با شیبی مثبت خواهیم داشت تا در نهایت جامعه کارگری و سهامداری از این روند مثبت
بهرهمند شود. 

زندی فر: آنچه من از مجموعه میزگرد دریافت کردم بنا بر اظهارات آقای فلاح از مجموعه دولتی ایمیدرو، ذخایر کشور به اندازه کافی وجود دارد و آنقدری است که ما را کاملا از وابستگی رها کند. این ذخایر به حدی است که اگر به موقع سرمایهگذاری و عمل شود و معادن طرحهای توسعهای خود را اجرا کنند. نه تنها میتواند نیاز داخل را برآورده کند بلکه توان دارد که صادرات محور هم باشد. برای صادرات نیاز به زیرساختهایی داریم تا جنس زغالهایمان را با توجه طبقه بندی جهانی آن بشناسیم و به طور علمیدستهبندی کنیم. از طرفی تولیدکننده فولاد را از تولیدکننده زغالسنگ جدا نبینیم. هدف ما این است که آنها هم از واردات مستقل شوند. ما دنبال این هستیم که این پول در بسترهای زیرساختی داخلی هزینه شود و ارز از کشور خارج نشود، بلکه با کمک صادرات ارزآوری هم داشته باشیم. همچنین باید از وابستگی به قوانین خارج شویم و بر اساس نرخ محصول نهایی مبنای قیمتگذاری بلندمدتی داشته تا هم بتوانیم طرحهای توسعه را همیشه سودآور داشته باشیم و هم همه بخشها با هم سود کنند.از سوی دیگر بهتر است به زودی اقدامیدر جهت تشکیل انجمن صنفی داشته باشیم تا این انجمن زبان گویای کل تولیدکنندگان زغال باشد و وابستگیها منجر به عقد قرارداد با شرکتهای فولادی و ایجاد رانت نشود. نکته بعدی اینکه برای حمایت از تولید فقط نباید به فولاد توجه کرد، بلکه باید کل مجموعه شامل زغالی را هم مورد توجه قرار داد و درنهایت به اقتصاد آزاد برسیم تا بتوانیم در چنین بازاری به رقابت بپردازیم.

کد خبر 388530

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 6 =