بازار سرمایه ایران در دورهای قرار دارد که بیش از هر چیز با نوسان نرخهای بهره، همپوشانی تقاضا در بازار بدهی و تغییرات مقرراتی شناخته میشود. در چنین فضایی، شرکتهای تأمین سرمایه برای حفظ کارایی و سهم بازار نیاز دارند رویکرد خود را متناسب با شرایط روز تنظیم کنند. تجربه سالهای اخیر هم نشان میدهد هرجا شفافیت در فرآیندها، تنوع در ابزارها و هماهنگی با چارچوبهای نظارتی بیشتر بوده، کیفیت ارائه خدمات بهبود یافته و پذیرش ابزارهای مالی از سوی سرمایهگذاران افزایش پیدا کرده است. بر همین مبنا، اولویت بسیاری از شرکتها میتواند حرکت به سوی سبد متنوعی از محصولات بدهی باشد؛ بهویژه استفاده از ابزارهایی مانند اوراق با نرخهای قابل تعدیل و اوراق پروژه که به ناشران امکان میدهد جریانهای نقدی را بهتر مدیریت کنند و سرمایهگذاران نیز متناسب با شرایط خود انتخابهای بیشتری داشته باشند. وقتی گزینهها متنوع و متناسب با ریسکهای رایج بازار طراحی شوند، مسیر جذب منابع هم برای بنگاهها روشنتر و قابلپیشبینیتر خواهد بود. گام بعد، شفافسازی سازوکار قیمتگذاری است. توجه به روشهای علمی سنجش ریسک و انعکاس نتایج آن در قراردادها، فرآیند قیمتگذاری را روشنتر میکند و به بهبود تجربه طرفین کمک میکند. استفاده از الگوهای متداول در تعهدات مالی و عملیاتی، تعیین شاخصهای پایشپذیر و پیشبینی سازوکارهای حمایتی برای نقدشوندگی، حلقههای لازم را به زنجیره تأمین مالی اضافه میکند و باعث میشود ابزارها نه فقط در روز انتشار، که در طول عمر خود هم کارآمد بمانند. در ادامه، کیفیت مواجهه با بازار اهمیت پیدا میکند.
تقویت بازار ثانویه و طراحی برنامههای روشن بازارگردانی مانند تعیین محدودههای اعلام قیمت و اندازه تعهد در شرایط مختلف و پیشبینی دورههای حمایت از نقدشوندگی در تقویم انتشار و برگزاری نشستهای معرفی ابزار برای نهادهای سرمایهگذار، میتواند پذیرش اولیه را افزایش دهد و ماندگاری تقاضا را تضمین کند. هرچه سازوکار نقدشوندگی شفافتر باشد، هزینه سرمایه برای ناشر متعادلتر میشود و چرخه تأمین مالی پایدارتری شکل میگیرد.
همزمان، توسعه خدمات مشاوره شرکتی میتواند پشتوانهای برای تابآوری درآمدی باشد. بازنگری در ساختار بدهی شرکتها، ساماندهی سرمایه در گردش، برنامهریزی برای فروش داراییهای غیرعملیاتی و مشاوره در ادغام و اکتساب از جمله اقداماتی است که در دورههای مختلف چرخه اقتصادی به بنگاهها کمک میکند و برای نهادهای مالی جریان درآمدی باثباتتری میسازد. این خدمات، در کنار طراحی ابزار، تصویر کاملتری از همراهی با ناشر ارائه میدهد.
برای آنکه این رویکردها در اجرا هم نتیجه بدهند، اتکا به سرمایه انسانی توانمند و نظم حاکمیت شرکتی ضروری است. تشکیل تیمهای میانرشتهای بین رشتههای مالی، حقوقی و فنی، تدوین رویههای استاندارد برای طراحی و عرضه ابزارها، استفاده از چکلیستهای شفاف در مراحل ارزیابی و انتشار، و ایجاد میزهای مشترک تصمیمگیری میان واحدهای تعهد، بازارگردانی و مشاوره، به هماهنگی درونسازمانی کمک میکند. چنین چارچوبی ریسک خطاهای اجرایی را کاهش میدهد و کیفیت ارتباط با ناشر و سرمایهگذار را ارتقا میدهد. در نهایت، همکاری نزدیک و تخصصی با سیاستگذار و نهاد ناظر از طریق ارائه پیشنهادهای اجرایی و تبادل تجربههای عملیاتی میتواند به بهبود پیشبینیپذیری فرآیندها یاری رساند و مسیر عرضه ابزارها را روانتر کند. هرچه هماهنگی میان بازیگران بازار بیشتر باشد، امکان طراحی محصولات سازگار با نیازهای واقعی بنگاهها و نیاز سرمایهگذاران نیز افزایش میابد.
-
سید بابک ابراهیمی - مدیرعامل گروه مدیریت سرمایهگذاری امید
-
شماره ۶۱۷ هفته نامه اطلاعات بورس






نظر شما