بلوغ  بازار

 ۹ روز تعطیلی بازار سرمایه فقط یک توقف فنی نبود، بلکه زنگ هشدار برای مدیریت اقتصاد بود. سکوت معاملات، ضعف سامانه‌ها یا خطای نرم‌افزار را نشان نمی‌داد؛ ضعف هماهنگی نهادی را آشکار کرد.

به گزارش صدای بورس، ۹روز تعطیلی بازار سرمایه فقط یک توقف فنی نبود، بلکه زنگ هشدار برای مدیریت اقتصاد بود. سکوت معاملات، ضعف سامانه‌ها یا خطای نرم‌افزار را نشان نمی‌داد؛ ضعف هماهنگی نهادی را آشکار کرد. در آن ۹ روز، همه‌چیز روی میز بازبینی شد: منطقِ تصمیم، ساختارِ مقررات و میزانِ تاب‌آوری فناوری. بحران نشان داد که قانونِ بدون اعتماد، فقط نظمِ ظاهری می‌سازد، و نهادی که از ترس واکنش می‌گیرد، دیر یا زود مرکزِ بحران بعدی خواهد شد.
امروز مسئله این نیست که چرا بازار از کار افتاد، بلکه چرا بازگشت آن از بازگشت اعتماد کندتر بود. سه محور اصلی این پرونده دقیقاً همین شکاف‌ها را بررسی می‌کند: اخلاقِ مقررات که باید سیاست را از انتقام اقتصادی جدا کند؛ ایمانِ نهادی که می‌تواند سرمایه اجتماعی را دوباره فعال کند؛ و فناوریِ تاب‌آور که باید پاسخگو باشد نه فقط فعال. بر این اساس در میزگردی که به همت کانون نهادهای سرمایه‌گذاری برگزار شد؛ محمود گودرزی، مدیرعامل بورس تهران؛ قادر معصومی خانقاه، مدیر نظارت بر بورس‌های سازمان بورس و اوراق بهادار و محمدعلی شیرازی، مدیرعامل فرابورس ایران به واکاوی این دوران پرداختند.

* در روزهای نخست پس از حمله، بحث اصلی به ضرورت تعطیلی بازار بازمی‌گشت؛ برخی آن را ضعف تصمیم‌گیری می‌دانستند و گروهی دیگر از آن دفاع می‌کردند.
محمود گودرزی: در بحران‌هایی نظیر یازدهم سپتامبر یا حمله روسیه به اوکراین، ناظران بازار ابتدا «پنیک» را مدیریت می‌کنند، نه نقدشوندگی را. در چنین فضاهایی، نخستین وظیفه رگولاتور جلوگیری از گسترش ترس است؛ پول باید زنده بماند ولی احساسات نباید آن را هدایت کنند. به گفته او، همان شب‌ها مدیران ارکان و فعالان بزرگ در سازمان گرد آمدند تا مسیر فازبندی تعطیلی را طراحی کنند. نهادهای سرمایه‌گذاری، کانون کارگزاران و مدیران شرکت‌های بزرگ هم‌زمان در جلسه‌ای رفت‌وبرگشت داشتند و بر تعطیلی کوتاه‌مدت اجماع کردند تا از ورود شوک‌های رفتاری جلوگیری شود. این تصمیم، الگویی از مدیریت بحران در مقیاس ملی بود؛ بازاری که خود را در وضعیت جنگی می‌دید، نمی‌توانست مثل روزهای معمول معامله کند. در دنیا هم مفهومی به نام Circuit Breaker  متوقف‌کننده خودکار وجود دارد، اما آنچه رخ داد از جنس تعطیلی دفاعی بود. سازمان بورس جلساتی فوق‌العاده در همان تعطیلات عید برگزار کرد و همه را فراخواند تا درباره مراحل بازگشایی بحث کنند.

* پس از آرامش نسبی، مسئله‌ بازگشایی مطرح شد؛ سازمان بورس و وزارت اقتصاد پنج سناریو مدنظر داشتند.
محمدعلی شیرازی: نخستین سناریو ادامه‌ تعطیلی بود که با توجه به فشار روانی و افزایش ریسک عدم دسترسی به دارایی رد شد. دومی باز شدن آزاد دامنه نوسان و حجم مبنا یک بود، اما این روش می‌توانست در اوایل پس از جنگ موجب افت شدید و هیجانی شود. سومین حالت، محدود کردن دامنه تا مثبت و منفی یک بود که از نظر شیرازی «تقریباً معادل تعطیلی» بود زیرا نقدشوندگی را از بین می‌برد. چهارمین سناریو دامنه‌ نامتقارن بود که در جلسات آزموده ولی از نظر اجرایی دشوار تشخیص داده شد. سرانجام، گزینه پنجم یعنی بازگشایی با همان ساختارهای پیش از جنگ انتخاب شد؛ با هدف بازگرداندن سریع نظم و استفاده از منابع حمایتی محدود. تصمیم نهایی نتیجه اجماع بود: هزینه‌ ریسک تدریجی بسیار بالاتر از ریسک افت آنی است. در شرایط منابع محدود، بازگرداندن ریسک‌های قبل منطقی‌تر است تا تغییر هم‌زمان زیرساخت‌های بازار. این تصمیم، ماحصل نشست‌های فشرده‌ وزارت اقتصاد، سازمان بورس، کانون نهادهای سرمایه‌گذاری و جمع زیادی از فعالان بود.

*  در رابطه با ابزارهای جهانی بحران‌زدایی و چگونگی بومی‌سازی آن‌ها توضیح دهید.
قادر معصومی خانقاه: هیچ بازار سرمایه‌ای در دنیا برای شرایط بحرانی «چک‌ لیست» ندارد. نمی‌توان گفت اگر پنج شاخص خاص افت کرد، سه روز تعطیل شویم؛ همه چیز به قضاوت حرفه‌ای ناظر وابسته است. همان‌طور که حسابرس در پایان گزارش خود نظر تخصصی می‌دهد، ناظر بازار نیز باید براساس تجربه و داده تصمیم بگیرد. وجود جعبه ابزار متشکل از مهارکننده‌های خودکار، بازارهای جانبی، Dark Pool و (TAL) برای چنین زمان‌هایی ضروری است. بازار باید بتواند بخشی از فشار روانی را از طریق ابزارهای جداکننده هدایت کند. معصومی خبر می‌دهد که بررسی‌های سازمان بورس برای لانچ شدن این ابزارها آغاز شده و پس از بازبینی ریسک، احتمالاً شاهد نخستین مرحله اجرای آن خواهیم بود.
بحث سپس به ایده بازگشایی تدریجی سهام برتر رسید؛ پیشنهادی که در جلسات مطرح و رد شد. چالش اصلی انتخاب معیار بود: اندازه، شناوری یا نسبت شناوری به اندازه؟ و از همه مهم‌تر «عدالت». اینکه برخی سهامداران دسترسی به دارایی پیدا کنند و برخی نه، تبعیض محسوب می‌شود. افزون بر این، منابع حمایتی محدود بود و نمی‌شد به دسته‌های متفاوت سهام پشتیبانی مالی هم‌تراز داد. نتیجه بحث: بازگشایی کامل اما منظم، به‌جای بازگشایی مرحله‌ای. وظیفه رگولاتور، جلوگیری از Over Reaction است نه حذف نوسان. افت پس از بحران طبیعی است؛ مهم این است که بازار قفل نشود و سرمایه‌گذار بتواند به دارایی دسترسی داشته باشد.
مسئله بعدی منابع حمایتی خارج از چارچوب بازار از جمله صندوق تثبیت، صندوق توسعه و خطوط اعتباری بانک مرکزی است. بخش بزرگی از حمایت‌ها در هفته‌های نخست از مسیر هماهنگی بانک مرکزی تأمین شد. جلسات متعددی میان مدیران ارکان، بانک‌ها و بیمه‌ها برگزار شد و منابع مالی تزریق‌شده از همان محل بود. فضا، فضای جنگی بود و دسترسی به برخی مسئولان دشوار شده بود؛ اما در نهایت تعهدها عملی شد و مجموعه بازار توانست نفس تازه کند.
این همکاری نخستین تجربه واقعی پیوند نهادی میان بازار سرمایه و شبکه بانکی بود؛ تجربه‌ای که نشان داد در شرایط بحرانی، مرز میان نهادهای مالی باید از بین برود و گفت‌وگوهای مشترک جایگزین تصمیمات جداگانه شود. یکی از محورهای جلسات مشترک، بازنگری روند تخصیص منابع و نحوه تداوم پشتیبانی مالی بود تا بازار از فاز اضطرار خارج شود.
نمی‌توان انتظار داشت سازمان از همه‌ کارگزاری‌ها محافظت کند؛ وظیفه اصلی آن حفظ انصاف و شفافیت بازار است. هر نهاد مالی باید ریسک خود را با ریسک کل بازار منطبق سازد. ممکن است برخی شرکت‌ها ادامه ندهند، اما این واقعیت بازار است. شاید دو کارگزاری نتوانند دوام بیاورند، اما اگر بازار منصف و شفاف بماند، هدف اصلی حفظ شده است.

* آیا بازار برای بحران‌های بعدی مثل قطعی اینترنت یا حملات سایبری آماده خواهد بود؟
محمود گودرزی: دو درس پایه‌ای از این بحران حاصل شد: بازنگری در آیتم‌های مدیریت ریسک نهادهای مالی و طراحی زیرساخت پشتیبان فناوری. او از پروژه «دیزر» نام می‌برد؛ تالار معاملاتی جایگزینی که خارج از تهران در حال آماده‌سازی است تا در شرایط بحرانی تراکنش‌ها قطع نشود. این پروژه با راهبری سازمان بورس و مشارکت تیم‌های امنیت داده اجرا می‌شود و هدفش تضمین استمرار ارتباطات در وضعیت‌های فوق‌العاده است. سازمان بورس پس از آرامش نسبی بازار، مکاتبه‌هایی با تمام ارکان و کانون‌ها داشته تا پیشنهادهای اصلاح مقررات بر پایه‌ تجربه جنگ تدوین شود. یکی از محورهای این مکاتبات موضوع تاب‌آوری است؛ از بورس‌ها تا سپرده‌گذاری مرکزی، از شرکت‌های کارگزاری تا نهادهای سرمایه‌گذاری. بنا بر گفته او، سازمان در حال دریافت پاسخ‌ها و برنامه‌ریزی اصلاح مقررات است تا آسیب‌های تجربه‌شده تکرار نشود.

محمدعلی شیرازی: نهادهایی که با رشد سریع بازار در سال‌های اخیر، به‌ویژه کارگزاری‌ها و شرکت‌های سبدگردان، وزن بیشتری یافته‌اند اما تاب‌آوری عملیاتی‌شان کاهش پیدا کرده است. بحران اخیر ضعف این نهادها را عیان کرد و لزوم بازنگری جدی در سازوکار مدیریت ریسک آن‌ها را نشان داد. پس از تجربه‌ قطع ارتباط، تیم‌های فناوری بورس تهران و فرابورس بازنگری گسترده‌ای در فرآیندهای IT آغاز کردند. محل نگهداری داده‌ها در دیتا سنتر بورس تهران حیاتی معرفی شد و نسخه پشتیبان آن خارج از شهر مستقر گردید. سازمان بورس نیز پروژه فیبر تاریک را دنبال می‌کند تا اطلاع‌رسانی به سرمایه‌گذاران حتی در قطع کامل اینترنت ادامه یابد. بورس نیویورک و لندن در بحران‌های طبیعی از پروفایل سرمایه‌گذاری برای ارتباط مستقیم با سهامداران بهره می‌برند؛ ارتباطی که مانع شکل‌گیری شایعات است. ایجاد چنین پروفایل‌هایی در ایران هم در دستور کار است تا کانال ارتباطی رسمی و قابل اعتماد میان ارکان بازار و سرمایه‌گذاران باشد.

* ارزیابی شما از اصلاحات فرابورس مانند حجم مبنای پویا در فرابورس چگونه است؟
محمدعلی شیرازی: تصمیم فرابورس برای تغییر فرمول حجم مبنا از اندازه‌ شرکت به شناوری و نوسان واقعی سهام بر پایه‌ تحلیل علمی بوده است. اگر شرکتی نوسان بالا و شناوری پایین دارد، حجم مبنای آن افزایش می‌یابد تا از نوسان‌های غیرعادی جلوگیری شود. به این ترتیب، شرکت‌های بزرگ با شناوری زیاد حجم مبنای ثابت یا پایین خواهند داشت، و بازارهای کوچک‌تر با ریسک بیشتر تحت محدودیت دقیق‌تر حرکت می‌کنند. فناوری جدید شاید مهم‌ترین ابزار شفافیت در عصر بحران‌هاست و ما باید هم‌زمان با توسعه زیرساخت، شفافیت رفتاری را هم نهادینه کنیم. این گفت‌وگو بیش از آنکه مرور یک بحران باشد، مرور بلوغ نهادی بازار سرمایه ایران است؛ بازاری که اگرچه در معرض شوک‌های سیاسی و اقتصادی قرار گرفته، اما از دل همان شوک‌ها در حال ساخت الگوی تازه‌ای از مدیریت ریسک و انصاف سیستماتیک است.

محمود گودرزی: هر تصمیم درباره‌ ساختار بازار موافقان و مخالفانی دارد؛ نه الزاماً بر پایه‌ تئوری بلکه بر مبنای منافع متفاوت فعالان. وظیفه رگولاتور این است که تصویر کل بازار را ببیند، نه منافع یک گروه خاص. در همین چارچوب، اصلاحات ساختاری مانند حجم مبنا یا دامنه پویا باید در خدمت کلیت بازار باشد، نه یک طیف. بحران نشان داد مقررات باید منعطف باشد اما ریشه در انصاف داشته باشد. تصمیم برای باز یا بسته بودن بازار، تعیین دامنه نوسان یا ابزارهای توقف خودکار، همه در نهایت باید به عدالت رفتاری بین سرمایه‌گذاران منجر شود. سازمان نباید برای نفع گروهی تصمیم بگیرد، بلکه باید حافظ نظم کلان و رفتار شفاف باشد.

قادر معصومی خانقاه: انضباط بازار سرمایه بدون شفافیت دوام ندارد. هر سیاستی باید بر اساس داده‌های قابل اتکا تدوین شود؛ نه با اتکای صرف به فشار سیاسی یا هیجان عمومی.

* بزرگ‌ترین درس این بحران برای نهاد ناظر چه بود؟
محمود گودرزی: این واقعه نشان داد که «رگولاتور نباید فقط ناظر مقررات باشد، باید معمار تاب‌آوری هم باشد». سازمان بورس طی سال‌های اخیر بیشتر تمرکز خود را بر نظارت شکلی و مراقبت از دستورالعمل‌ها گذاشته بود، اما حوادث اخیر نشان داد که انعطاف و طراحی ابزارهای نو در لحظه بحران، حکم داشتن واکنش دفاعی را دارد. به همین دلیل، نگاه سازمان از «مدیریت مقررات» به «راهبری ریسک» در حال تغییر است. در مراجعات اخیر با همان دبیرخانه شورای عالی بورس، مجموعه‌ای از پیشنهادها برای اصلاح مقررات در دوره‌های بحران تدوین شده است. از جمله الزام طراحی حلقه‌های جایگزین برای ارتباطات فناوری، بررسی خطوط اعتباری ویژه برای صندوق‌ها در شرایط غیرعادی، و بازنگری کلی در تقسیم نقش میان ارکان بازار. سندی که قرار است از این پس با اولین نشانه بحران، مکانیسم تصمیم‌گیری بین سازمان، بورس‌ها و فعالان را فعال کند و مسیر واکنش تخصصی را در سطح ملی تعیین کند.
محمدعلی شیرازی: در فضای اقتصادی ایران، وقتی بازار افت می‌کند، انتظار عمومی مداخله مستقیم شکل می‌گیرد؛ اما مسئول سیاست‌گذار باید میان نوسان طبیعی و واکنش هیجانی تفاوت بگذارد. به باور او، روند کوتاه‌مدت افت قیمت‌ها پس از بحران، بخشی از سازوکار تعدیل ریسک است و اگر با تزریق بی‌محابای منابع پاسخ داده شود، ریشه‌های بی‌اعتمادی در بلندمدت عمیق‌تر می‌شود. عملکرد صندوق تثبیت و توسعه در همین بحران با وجود محدودیت منابع، نشانه‌ای از این تفاوت بوده است. منابع حمایتی نه برای حفظ مصنوعی شاخص‌ها بلکه برای جلوگیری از قفل‌شدن بازار مورد استفاده قرار گرفتند. اگر بازار قفل شود، هیچ سیاست اقتصادی نمی‌تواند اعتماد را بازگرداند؛ اما اگر فقط افت کند، بازار خودش راه تعادل را پیدا خواهد کرد.
نگاه سیاست‌گذار باید از «حمایت سرمایه‌گذار» به «حمایت سازوکار بازار» تغییر کند. حمایت از فرد یا گروه خاص، سرمایه اجتماعی را تخریب می‌کند، اما حمایت از فرآیند منصفانه‌ معامله، اعتماد عمومی را تقویت می‌سازد. این پنج سال اخیر ثابت کرده که سرمایه‌گذاران توان سازگاری دارند؛ آنچه گاهی تخریب می‌شود، اعتماد به عدالت است نه بنیه مالی فعالان.

*  دیدگاه تان در رابطه با نقش فناوری و چشم‌انداز دیجیتال بازار و اینکه بحران اخیر می‌تواند زمینه‌ساز تحولی در ساختار معاملاتی باشد چیست؟
قادر معصومی خانقاه: بحران اصولاً بستر تولد نوآوری است. بورس‌های پیشرفته به سمت استفاده از زیرساخت‌های بلاک‌چین برای تداوم معاملات در شرایط بحرانی رفته‌اند. در ایران هم اگرچه موانع مقرراتی وجود دارد، اما بازار سرمایه باید مسیر خود را برای «پشتیبانی دیجیتال اضطراری» باز کند. هدف برنامه مطالعاتی «فیبر تاریک» حفظ ارتباط در شرایط قطع اینترنت سراسری است. گروه‌های تخصصی در شرکت بورس تهران، فرابورس و مدیریت فناوری از اوایل تابستان در حال بررسی چند مسیر ارتباطی جایگزین برای اطلاع‌رسانی و معامله اضطراری هستند. قرار است داده‌های حیاتی و امکان تماس با سرمایه‌گذاران در سرورهایی خارج از تهران ذخیره شود تا هیچ شرایطی موجب از دست رفتن اطلاعات نشود. در بحران اخیر برخی فعالان انتظار حمایت همیشگی داشتند، در حالی‌که انصاف در اقتصاد یعنی پذیرش ریسک. وقتی همه در یک زمین بازی برابرند، کسی از ریسک معاف نیست. وظیفه سازمان این است که قوانین به‌گونه‌ای تنظیم شوند که هیچ گروهی نتواند از مسیر غیرمنصفانه خود را نجات دهد یا از مسیر هیجان سود ببرد.

محمدعلی شیرازی: بحران اخیر به‌نوعی تمرین بود؛ تمرین اینکه چگونه گوش‌به‌زنگ داده بمانیم. بازارهای مالی آینده بر پایه «هوش واکنش اجتماعی» بنا می‌شوند؛ یعنی هماهنگی لحظه‌ای میان اعداد و رفتار. او تأکید دارد که فناوری باید فقط ابزار باشد، نه سیاست. تکنولوژی بدون نظم مقرراتی می‌تواند به هرج‌ومرج اطلاعاتی منجر شود. رعایت انصاف شرط لازم بقای اعتماد جمعی است. هرچقدر مقررات دقیق‌تر باشد اما انصاف در اجرا نباشد، اعتبار بازار از دست می‌رود. نهاد ناظر باید قبل از صدور هر بخش‌نامه بررسی کند که آیا اجرای آن موجب برتری گروهی خاص نمی‌شود. اصل انصاف به‌اندازه اصل کارایی اهمیت دارد؛ چون اعتماد عمومی همان سرمایه نامرئی بازار است.

محمود گودرزی: «انصاف» در ادبیات بازار سرمایه به معنای رفتار برابر نیست، بلکه یعنی رفتار منطبق بر منطق. در موقعیتی که صنایع مختلف با سطوح متفاوت ریسک روبه‌رو هستند، انصاف یعنی تصمیم‌گیری مبتنی بر نیاز واقعی نه بر فشار بیرونی. اگر برای شرکت بزرگ دامنه‌ نوسان بازتر تعیین می‌شود، باید دلیل اقتصادی داشته باشد نه امتیاز سیاسی. بازار باید قاعده را بفهمد، نه تبعیض را احساس کند.
نظارت در بازار باید از شکل انفعالی خارج شود و به نظارت پویا تبدیل شود؛ یعنی رصد هوشمند داده‌ها، نه واکنش به رویدادها». در مقررات جدید، سازمان بورس به دنبال طراحی شاخص‌های لحظه‌ای تاب‌آوری است؛ همان ابزاری که در بورس‌های پیشرفته به نام Stress Index شناخته می‌شود. این شاخص می‌تواند بر اساس حجم معاملات، تغییرات نقدشوندگی و شکاف قیمت‌سفارش، میزان فشار بر ساختار بازار را بسنجند و در وضع اضطرار، فعال شود. همین طرح به زودی در دستور کار پایلوت قرار خواهد گرفت تا حتی پیش از وقوع بحران، هشدار داده شود. هدف ما جلوگیری از بحران نیست؛ هدف، آمادگی برای تجربه مجدد آن است. این رویکرد جدید یعنی عبور از ترسِ بحران به سوی مهندسی بازسازی.

قادر معصومی خانقاه: بحران اخیر نشان داد که بانک مرکزی، وزارت اقتصاد و سازمان بورس باید یک مرکز فرماندهی مشترک برای شرایط اضطرار مالی داشته باشند. «ستاد مدیریت سرمایه» با ترکیب نمایندگان سه حوزه اصلی اقتصادی شکل گیرد تا در رویدادهای ملی مانند جنگ، زمین‌لرزه یا قطع ارتباطات، تصمیم‌ها هماهنگ باشد و از دوباره‌کاری جلوگیری شود. در نبود چنین ستادی، فشار روانی بر فعالان بازار چند برابر می‌شود و هویت بازار به میدان واکنش‌های پراکنده فروکاسته می‌شود.

محمدعلی شیرازی: زیرساخت‌های جدید بازار باید همزمان اعتماد عمومی و کارایی فنی را تقویت کنند. در طرح «پروفایل سرمایه‌گذاری» هدف فقط ارتباط نیست، هدف حفظ گفت‌وگوست. سرمایه‌گذار باید بداند حتی اگر اینترنت قطع شود، گفت‌وگو با نهاد ناظر قطع نمی‌شود. این پروژه کلید شکل‌گیری سرمایه‌داری داده‌محور در ایران است، جایی که هر معامله فقط عدد نیست، بلکه رفتار قابل تحلیل است. در مدل‌های جهانی هر کاربر بورسی دارای هویت دیجیتال مبتنی بر رفتار مالی است؛ این هویت در لحظات بحران به بازار کمک می‌کند تا مسیر تصمیمات عمومی را پیش‌بینی کند و مانع هجوم هیجانی شود. اگر داده‌های داخلی بازار به الگوریتم‌های تحلیلی متصل شوند، می‌توان به جای مداخلات سلیقه‌ای، از هوش تحلیلی برای کنترل بازار بهره برد. «دنیای فناوری بازار سرمایه باید از نقش ابزار به نقش راهنما ارتقا پیدا کند.»

محمود گودرزی: اخلاق مقررات. او توضیح می‌دهد که مقررات اقتصادی وقتی دوام دارد که اخلاق تدوین در آن رعایت شود یعنی قانون‌گذار نه با انگیزه فشار، بلکه با منطقِ داده و اثر اجتماعی تصمیم بگیرد. در نبود اخلاق مقررات، حتی دقیق‌ترین آیین‌نامه‌ها به ابزار رقابت ناسالم تبدیل می‌شوند. سازمان بورس باید در هر اصلاح مقررات، ارزیابی اجتماعی انجام دهد تا نتیجه تصمیم فراتر از اتاق هیأت‌مدیره باشد. این شیوه همان است که بورس‌های اروپا با عنوان «Regulation Impact Review» اجرا می‌کنند. در این مدل، هر تصمیم مورد سنجش روانی و اقتصادی قرار می‌گیرد تا بدانند مردم و سرمایه‌گذاران آن را چگونه درک خواهند کرد.

قادر معصومی خانقاه: اخلاق مقررات همان جایی است که انصاف، شفافیت و کارایی به هم می‌رسند. سازمان باید فراتر از عدد و فرمول، به پیامد انسانی تصمیم بیندیشد. «قانون خوب، قانونی است که مردم نخواهند دورش بزنند.»

* پنج سال آینده بازار سرمایه ایران چگونه خواهد بود؟
محمود گودرزی: بازار از فاز رشد غیرمنظم عبور کرده و به دوره‌ رشد فن‌محور می‌رسد. نهادهای مالی سنتی به ناچار یا ادغام خواهند شد یا به سمت داده‌محوری می‌روند. ترکیب جدیدی از شرکت‌های کوچک فناوری‌مالی و بانک‌های سرمایه‌گذاری شکل خواهد گرفت که مرز میان «کارگزار» و «پلتفرم» را از بین می‌برند.

قادر معصومی خانقاه: روزی که تصمیمات اقتصادی کشور داده‌محور شود، بازار سرمایه به مرکز فرماندهی اقتصاد ملی تبدیل می‌شود. این فرآیند آغازگذار به اقتصاد شفاف است، جایی که ارزش اطلاعات برابر با ارزش منابع خواهد بود.

محمدعلی شیرازی: بازار سرمایه ایران در سال‌های آینده بیش از هر چیز نیازمند ایمان نهادی است؛ ایمان به اینکه شفافیت نه هزینه است و نه خطر، بلکه بنیان اعتماد ملی است.

شماره ۶۱۶ هفته نامه اطلاعات بورس

کد خبر 540646

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =