در این میان تزریق ۱۵ همت به صندوق تثبیت هیچ تأثیری بر بورس ندارد چون اندازه بازار سرمایه ۷۰۰۰ همت است و اینکه ۱۵ همت تزریق شود فقط برداشتی از بیتالمال بوده که صرف رانتپاشی میشود، بنابراین سیاست کاملا غلطی است که نه با عقل تطابق دارد و نه با شرع و اخلاق! ضمن آنکه صندوق تثبیت در این مدت که راهاندازی شده نقش منفی در بازار سرمایه داشته است و بهطور کلی صندوق تثبیت، صندوق رانتپاشی در بورس است مانند نقش بانک مرکزی که در حال حاضر ارزپاشی است.
درمورد تعیین نرخ خوراک گاز ۷ هزار تومانی در بودجه ۱۴۰۲ هم باید توجه داشت که اگر دارای سقف و متغیر باشد و همچنین باتوجه به قیمت جهانی تعیین شود، میتواند سیاست خوبی باشد اما درصورتی که قیمت گاز در داخل بیش از قیمت رقبا باشد، خطرناک است چون منابع ارزی کشور کاهش پیدا میکند و پتروشیمیها هم دیگر امکان صادرات نخواهند داشت.
از سوی دیگر تثبیت ارز نیما سیاستی فاجعهبار بود. مجوز انتشار تا ۳۰۰ هزار میلیارد ریال انواع اوراق مالی اسلامی جهت احداث و تکمیل طرحهای نیمه تمام مورد مثبتی است البته باید دید به کدام پروژهها تخصیص پیدا میکند؛ آیا به طرحهایی اختصاص داده میشود که بر روی بهرهوری جامعه تأثیر مثبت دارد یا خیر. این اقدام که بخشی از سودی که به افزایش سرمایه شرکتها اختصاص پیدا کند با نرخ صفر معافیت مالیاتی محاسبه میشود هم سیاست خوبی است و باعث رشد شرکتها میشود یعنی به عبارتی وضعیت منابع نقد داخل و سرمایهگذاریهای شرکتها را تقویت میکند. همچنین اینکه تمام کالاهایی که در قالب گواهی سپرده کالایی در بورس معامله میشود تا قبل از تبدیل به کالای فیزیکی مشمول مالیات بر ارزشافزوده نمیشوند و تنها این مالیات یکبار و در زمان تبدیل به کالا اخذ میشود هم اقدام خوب و معقولی است چون نباید مالیات مضاعف دریافت کرد.
اینکه گفته میشود کسری بودجه نداریم، توهمی است که دولتمردان در چند دهه گذشته با آن مواجه بودند یعنی ما طولانیترین تورم تاریخی بشر را داریم و بعد دولتمردان در دنیای دیگری هستند و میگویند کسری بودجه نداریم درصورتی که کسری بودجه شدیدی هم در راه خواهیم داشت. نکته قابل توجه اینجاست که ارز فرزینی به مراتب بدتر و مخربتر از ارز جهانگیری است و عجیب اینکه چند ماه بعد از توقف ارز ترجیحی، مجددا دور جدیدی از همان سیاست شروع میشود. مسئله مهم اینکه بورس نیازمند حمایت نیست و اگر آن را آزاد بگذارند، رشد میکند البته سیاستهای تثبیت قیمتی هم باید متوقف شود چون میبینیم که تداوم این سیاستها باعث شده در این یک سال، اقتصاد کاملا ضعیف و تخریب شود و افرادی که چنین سیاستهای مضر را در پیش گرفته بودند همچنان به کار خود ادامه میدهند. بنابراین راه درمان برداشته شدن ارز نیما، تک نرخی شدن قیمت ارز، آزادسازی سیاست تغییر قیمت، مهار کسری بودجه دولت و اعمال نظارت جدی بر نظام بانکی است البته که هیچکدام از این موارد انجام نمیشود و در بودجه سال آینده هم تصمیم ندارند که تغییری به وجود آورند درنتیجه روند در حال حرکت به سمت بدتر شدن است.
- علی سعدوندی - اقتصاددان
- شماره ۴۸۰ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما