«بازارها زمانی بهتر عمل میکنند که دولتها دست از سرشان بردارند». این چکیده تئوری اصلی یکی از اقتصاددانان بزرگ جهان است و زمانی ارائه شده بود که دولتها مانع تجارت بینالمللی میشدند.
آدام اسمیت متولد ۱۷۲۳ و متوفی در ۱۷۹۰، اقتصاددان و فیلسوف اسکاتلندی، یکی از چهرههای اصلی دوره روشنگری اسکاتلند و از پیشگامان اقتصاد سیاسی است. او را «پدر علم اقتصاد» یا «پدر کاپیتالیسم» نیز مینامند. پدر اسمیت که همنام او بود، یک نویسنده، وکیل، مشاور حقوقی و بازرس بود که دو ماه پیش از تولد وی از دنیا رفت. اسمیت زمانی که ۱۴ سال داشت وارد دانشگاه گلاسکو شد و زیر نظر فرانسیسهاچسون (فیلسوف ایرلندی) به مطالعه فلسفه اخلاق پرداخت. در سال ۱۷۴۸ زمانی که ۲۵ سال داشت، به تدریس در دانشگاه ادینبورگ پرداخت. در ۱۷۵۰ با دیوید هیوم دیدار کرد که به یک دوستی عمیق میان آنها منجر شد. آنها در نامهنگاریهای خود مسائل مختلف از جمله تاریخ، سیاست، اقتصاد، فلسفه و مذهب را مورد بحث قرار میدادند. در ۱۷۵۱ اسمیت کرسی تدریس منطق در دانشگاه گلاسکو را به دست آورد و در ۱۷۵۲ به عنوان عضو انجمن فلسفه ادینبورگ انتخاب شد.
کتابها
آدام اسمیت با نگارش دو کتاب کلاسیک نظریه عواطف اخلاقی در سال ۱۷۵۹ و ثروت ملل (بررسی ماهیت و علل ثروت ملل) در سال ۱۷۷۶ به عنوان «پدر علم اقتصاد» شناخته شد. کتاب ثروت ملل را نخستین اثر مدرن در علم اقتصاد میدانند. اسمیت در این کتاب، تئوری «مزیت مطلق» را ارائه کرده است. از دید وی، مزیت مطلق عبارت است از توانایی تولید یک یا چند کالا با بالاترین کیفیت ممکن نسبت به دیگر تولیدکنندگان. اسمیت معتقد است، کشورهایی که در تولید یک یا چند کالا از مزیت برخوردار هستند، باید همان کالا(ها) را تولید کنند و دیگر کالاهای مورد نیاز را نیز باید از طریق تجارت با کشورهای دیگر تامین کنند. بر این اساس، وقتی کشورها به تولید کالاهایی بپردازند که در آن مزیت دارند، قیمتها کاهش مییابد.
با وجود اثرگذاری چشمگیر آدام اسمیت بر علم اقتصاد، نظریات او منتقدان و مخالفانی هم داشت. یکی از مخالفان اصلی او، آلفرد مارشال اقتصاددان برجسته قرن ۱۹ و بنیانگذار دانشکده اقتصاد دانشگاه کمبریج بود. مارشال میگفت، به نقش انسان باید به اندازه نقش پول اهمیت داد.
آدام اسمیت را به عنوان حامی سیاستهای بازار آزاد و بنیانگذار اقتصاد بازار آزاد میشناسند. در واقع او نماد بازار آزاد است. گرچه آگاهی اندکی درباره شخصیت وی وجود دارد اما برخی نوشتههای دوستان و معاصرانش، جنبههای مختلف روحیه و شخصیت او را آشکار میکنند. او که پیش از تولد، پدرش را از دست داده بود، هرگز ازدواج نکرد و تا پایان عمر مادرش، در کنار او باقی ماند. گفته میشود که او در سخن گفتن و راه رفتن، عادات عجیبی داشت و مدام با خود حرف میزد. پیش از مرگ به نزدیکان خود گفته بود که همه دستنوشتههای چاپ نشدهاش را از بین ببرند. جیمز باسول، شاگرد اسمیت در دانشگاه گلاسکو درباره او میگوید: اسمیت تصور میکرد سخن گفتن درباره ایدههایش موجب کاهش میزان فروش کتابهایش میشود.
- علی دانیال - روزنامه نگار
نظر شما