سنتیمنتالیسم، فاندامنتالیسم یا تکنیکالیسم

بورس، سال‌ها پس از انقلاب، هنگامی که مجدد بر روی پای خود ایستاد، محدود به حضور عده کمی بود که هم از لحاظ علمی از خبرگان زمان خویش بودند وهم از لحاظ معاملاتی رفتاری مختص خود داشتند که به احتمال قریب به یقین اکثرا متولدین قبل از انقلاب با رویکرد معاملاتی مقتضی آن زمان بودند. این عده قلیل بازار سرمایه، به نوعی صاحبان بازار مالی قلمداد می‌شدند و در بین خود خرید و فروش می‌کردند.

به گزارش صدای بورس، چه متولدین قبل انقلاب را افراد صبورتری تصور کنیم چه عمیق نبودن بازار را دلیل بدانیم، علی‌ای حال، سرمایه‌گذاران آن زمان، دید بلند مدت به سرمایه‌گذاری و خرید سهام داشتند. دلایل این مسئله ممکن است بر پایه‌های تحلیل‌های بنیادی (فاندامنتالیسم) هم سوار شود. نگاه‌های فاندامنتال یا بنیادی ریشه‌ای ترین رفتار سرمایه‌گذاران اولیه بورسی در ایران قلمداد می‌شود. با ورود پدیده‌ای به نام اینترنت، چندی نگذشت که سازوکار تحلیل تکنیکال نیز در ایران مهیا شد. اما آنچه مغفول مانده، نوع دیگری از تحلیل توسط سهامداران ایرانی است که از آن به سنتیمنتالیسم (یا تحلیل‌های احساسات گرایانه) نام می‌بریم.

تمرکز بر ابزار تکنیکال و ربودن فرصت‌های سوداگرانه
آن زمان که خیلی هم دور نیست، صحبتی از اینترنت و فضای مجازی که نبود، هیچ! سر و شکل زندگی ایرانیان هم بسیار متفاوت تر از امروز بود؛ به‌عنوان مثال در زندگی روزمره دهه ۷۰ ایرانیان، کمتر کسی به‌دنبال میان‌برهای تسریع امور بود. حتی دستگاه‌های طبخ سریع غذا مانند مایکروویو به شکل کنونی رایج نبود و اگر دیده می‌شد، لوکس تلقی می‌گشت. به تدریج با پیشرفت دنیا، اتفاقات جدیدی هم در ایران شکل گرفت. ظهور پدیده‌ای به نام اینترنت دایال آپ گرفته تا شکل گیری دانشکده‌های مالی از اوایل دهه ۸۰، ایرانیان را با منبع جدید و عظیمی از اطلاعات روبه‌رو کرد و رفته رفته در حوزه بازار سرمایه نیز سرمایه‌گذاران جوان‌تری نسبت به قبل حضور پیدا کردند. این افراد که معمولا تازه فارغ التحصیلان مالی یا دانش‌آموختگان دوره‌های بورسی آن زمان بودند، با نگاه جدید تری نسبت به نسل قبلی، به بازار وارد شدند. بهره‌مندی از ابزار تکنیکال بر بستر اینترنت و ربودن فرصت‌های سوداگرانه بازار بر اساس شهود تکنیکال مهمترین تفاوت این نسل با سرمایه‌گذاران قبلی بود. این نسل همان جوانان تحصیل کرده‌ای بودند که ضمن پیوستن به بازار سرمایه و کمک به تعمیق و نقدشوندگی آن، با پیوستن به بدنه سیاست‌گذاری بورسی کشور، پایه‌گذار بسیاری از راهکارهای فقهی شدند (شایان ذکر است در آن زمان، شبهات فقهی فراوانی به نفس قمارانگارانه بورس و ابزارهای بازار در اذهان مردم و برخی علما رایج بود) و سپس با تدریس علوم مالی و سرمایه‌گذاری به‌تدریج موجب اشاعه بیش از پیش فرهنگ سرمایه‌گذاری شدند. اما هنوز آن زمان هم، ضمن مهجور بودن بازار سرمایه در میان بازارهای موازی، عده کمی در آن فعال بودند که عمدتا هم ضمن به اصلاح خوردن خاک بازار، بلند مدت سرمایه‌گذاری می‌کردند.

ثروت‌مند شدن از طریق شبکه‌سازی
فرهنگ آن زمان در ایران با معرفی ابزارها و فن‌آوری‌های نوین ساخته دست بشر همچون اینترنت دچار شک شد. البته که این مسئله محدود به ایران نبود اما برای درک رفتار فعلی ایرانیان مد نظر گرفتن پارادایم شیفت‌های آن زمان، ضمن اینکه باید بر بستر اندیشه‌ جهانی باشد، باید مبتنی بر مقتضیات فرهنگی خودمان هم باشد. مشخصه‌های فرهنگی ما، با نقاط دیگر جهان تفاوت آشکارا دارد و طبیعی است که این تفاوت‌ها باعث می‌شود که کارکردهای مثبت و منفی تکنولوژی در کشور ما تغییر کرده یا حتی متضاد برخی فرهنگ‌های دیگر باشد، ضمن اینکه در مقابله با پدیده‌های متفاوت فرهنگی، همچون سرمایه‌گذاری، به گونه‌ای بی سابقه با دیگر مردمان دنیا برخورد داشته باشیم. حرص و ولع انسان در یافتن راهکارهای سریع، از آماده کردن غذا در مایکروویو گرفته تا موفقیت و ثروت‌مند شدن یک شبه، مسئله‌ای جهان شمول و قدیمی است، اما بذر این اتفاق هنگامی در بدنه فرهنگی ایران شکل گرفت، که برخی یا دچار دوگانگی بین ارزش‌های اول انقلاب با آنچه در زمان اصلاحات به‌بعد دیدند، شدند یا از ابتدا طبع فرصت‌طلبانه (آپورچونیستیک) داشتند. نتوورک مارکتینگ گولد کوئست که داعیه ثروت‌مند شدن ایرانیان از طریق شبکه‌سازی را در مدت زمان کمی داشت از بهترین مثال‌های آن زمان است. سپس در دهه ۸۰ با رایج شدن وبلاگها و تشکیل کلونی سرمایه‌گذاران جدیدی که بر بستر اینترنت با هم آشنا شده بودند، از هم می‌آموختند و فرصت‌های هر از گاهی بازار را با دید تکنیکال و بنیادی به‌دست می‌آوردند، نوع جدیدی از سرمایه‌گذاران تلقی می‌شدند که نسل اولی‌های پس از انقلاب آن‌ها را درک نمی‌کردند. در واقع افرادی به بازار سرمایه محلق شدند که ضمن استفاده از تحلیل بنیادی، از اینترنت به نوعی بهره می‌بردند که نسل‌های قبل چنان نبودند و بالتبع رفتار معاملاتی متفاوتی داشتند اما همچنان بازار سرمایه محلی برای سرمایه‌گذاری بلند مدت تلقی می‌گشت.

چالش‌های قابل تامل موج سوم
اگر روند رفتاری ایرانیان را در ۴۳ سال پس از انقلاب بررسی کنیم، با موج سومی از سرمایه‌گذاران بورسی مواجه می‌شویم. افرادی که اتفاقا اکثریت بازار امروز را هم تشکیل می‌دهند و به علت جمعیت زیادشان (مبتنی بر آمار موجود، ۹ برابر سرمایه گذاران قبلی قدرت دارند) جهت بازار را هم همین دسته تعیین می‌کنند. این دسته از سرمایه‌گذاران جدید، رفتاری کاملا متفاوت با نسل‌های قبلی سرمایه‌گذاران قبل و پس از انقلاب دارند و تحلیل جدیدی به نام سنتیمنتالیسم را اولین رویکردشان به سرمایه‌گذاری می‌دانند و نه تحلیل‌های بنیادی و تکنیکال، حتی اگر از آن آگاهی نداشته باشند. نقش فضای مجازی و خرید و فروش‌های بی‌منطق گروهی کلامی (word of mouth)، رفتارهای گله‌ای (Herding)، به اوج رسیدن شهوت موفقیت، جبران جوانی‌ای که از دست رفته یا کسب ثروت یک شبه یا خشم حاکی از عدم فائق آمدن بر تورم، دعوت دولت از تریبون‌های رسمی و عدم آموزش قبلی جزو مهمترین دلایل رفتارهای احساسات‌گرایانه است که همگی ریشه در حرص یافتن بی/کم زحمت میان‌برهای مسیرهای موفقیت و ثروت دارند که بذر هرز آن دهه‌ها قبل باید با آموزش صحیح ریشه‌کن می‌گشت. در حالی‌که در کشورهای توسعه‌یافته دنیا تعاریف موفقیت و ثروت‌مندی متفاوت و نهادینه شده است و چنین ولع یا حتی خشم و رویکردی نسبت به خود، جامعه و دول در بدنه اجتماعی مردم به ندرت دیده می‌شود. پر واضح است، بی عدالتی، عدم تقسیم صحیح ثروت میان آحاد جامعه، فساد و اختلاس و نبود آموزش لازم و فرهنگ‌سازی در مواجه با ابزار و فناوری‌های نوین بالاخص در حوزه سرمایه‌گذاری و بازارهای مالی تاثیر مهمی در شکل‌گیری این نگاه داشته است. این گروه آخر، همان آخرین نسخه آپدیت شده افراد فرصت‌طلب باهوش و کم‌هوشی هستند که موفقیت را در ربودن فرصت‌هایی می‌دیدند که یک شبه ره صد ساله بروند و ثروت مند یا موفق شوند که عده‌ی قلیلی توانستند و عده‌ای کثیری خیر. رشدهای پیاپی بازار از زمستان پارسال تا میانه تابستان ۹۹ و ریزش پس از آن همگی حاکی از حکمرانی عده‌ای بر بازار سرمایه دارند که رفتارهای هیجانی و احساس گرایانه (سنتیمنتالیسم) را اهم هر سطح حمایتی یا مقاومتی و یا پی برای می‌داند. امروز این شکل از بازار، چه در مومنتوم‌های صعودی و چه در ریورسال‌ها، همان‌قدر برای فعالان با تجربه حیرت آور است، که احتمالا برای فعالان دهه ۷۰ و قبلی‌ها شگفت آور بود.

فراهم شدن شگفتی به زودی
بنظر وقت آن رسیده تا زمان خروج یا رقیق شدن قدرت سرمایه‌گذاران جدید الورود، با تجربه‌ترهای بازار سرمایه بپذیرند که شهود تکنیکال و تحلیل بنیادی مقدم بر تحلیل سنتیمنتالیسم در میان سرمایه‌گذاران ایرانی نیست، بلکه گرفتن نبض احساسی آخرین جمعیت غالب سرمایه‌گذاران، مهمترین رویکرد سرمایه‌گذاری این روزهای بازار است. چرا که ایشان با قدرت می‌توانند هر سقف و کفی تکنیکالی را بشکنند و شاید به زودی سهام پی برای شگفت آوری فراهم آورند.


محمدجواد فریادرس، شرکت سامان مجد
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۹۲

کد خبر 429610

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 0 =