اگرچه شاخص کل بازار سهام به مدد عدم کاهش قیمت سهام شرکتهای بنیادی شاخصساز نسبت به اوج خود در مهرماه سال جاری، تنها حدود ۸ درصد کاهش یافت، اما قیمت سهام بسیاری از شرکتها به طور میانگین حدود ۳۰ درصد کاهش داشت. این موضوع بسیاری از کارشناسان را درخصوص تداوم ریزش قیمتها در بازار سهام یا اصلاح مقطعی قیمتها، مردد کرده است. به نظر میرسد مادامیکه حرکت ناشی از نماگرهای تورمی در بازار سهام قدرت دارد و واقعیتهای اقتصادی یا سیاسی جدید مانع از تداوم حرکترسانی آن نشود، شاهد اصلاح مقطعی قیمتها باشیم. اما در هر حال توجه به نکات زیر ضروری به نظر میرسد.
بازار سهام از ابتدای مهرماه سال ۱۳۹۶ تاکنون به طور میانگین رشد ۵/۳ برابری را تجربه کرده است و ارزش بازار سهام در حال حاضر به حدود ۱۳۰ میلیارد دلار رسید. بنابراین بازده این بازار در مقایسه با بازارهای رقیب گوی سبقت را ربوده است. این رشد نه به واسطه تغییر مثبت در نماگرهای بنیادین اقتصاد یا کاهش ریسکهای سرمایهگذاری، بلکه به واسطه تورم و تخلیه آثار فزاینده نقدینگی اقتصاد بر روی قیمت داراییهای فیزیکی و مالی و کالا و خدمات بوده است. طی یک دهه اخیر بازار فروش بسیاری از شرکتهای بورسی و فرابورسی کوچکتر شده و جریانهای نقدی شرکتها وابستگی بالایی به قیمتهای جهانی مواد خام و قیمت ارز پیدا کرده است. این موضوع ریسک سرمایهگذاری را افزایش داد. در واقع عملکرد شرکتها بیشتر به عوامل بیرونی وابسته شده تا توانمندیهای داخلی شرکت. در عین حال سود اسمی شرکتها رشد داشت. البته بازده بالای بازار سهام طی دو سال اخیر، واکنش طبیعی به افزایش سود اسمی شرکتهاست.
در کشورهای پیشرفته که نرخ تورم پایین است و تکانههای شدید اقتصادی در نتیجه ورود یا حذف جریان درآمدهای نفتی در اقتصاد اتفاق نمیافتد، رونق بازار سهام عمدتاً به واسطه کاهش ریسکهای سرمایهگذاری و یا رونق کسب و کارها اتفاق میافتد. در ایران که سیاست سیطره وسیعی بر تصمیمات و سیاستگذاریهای اقتصادی دارد، همواره نماگرهای اقتصادی بر مبنای درآمد نفتی تنظیم میشود. در هنگام وفور درآمدهای نفتی، بخش عمدهای از این درآمدها به اقتصاد تزریق شده و زمینه رشد سرمایهگذاریها و رشد اقتصادی کشور را فراهم میآورد. از طرف دیگر با استفاده از این درآمدها، واردات ارزان صورت گرفته و نرخ تورم و به تبع آن نرخ ارز کنترل میشود. در هنگام کاهش درآمدهای نفتی، فنر سرکوب نرخ ارز آزاد شده و جهش ارزی صورت میگیرد. بنابراین در هنگام وفور درآمدهای نفتی، تزریق این درآمدها به اقتصاد باعث رشد بازار سهام میشود و در هنگام کمبود درآمدهای نفتی، جهش ارزی و کاهش ارزش پول ملی زمینه ساز رشد بازار سهام است.
افزایش ارزش معاملات روزانه طی ماههای اخیر، افزایش ورود نقدینگی به بازار سهام، کاهش فاصله بین قیمت تقاضا و عرضه اوراق بهادار (Spread) و افزایش معاملات احساسی، حکایت از چیرگی رفتار معاملاتی سرمایهگذارانی دارد که در ادبیات و متون مالی به عنوان معاملهگران نویزی یا اخلالگر شناخته میشوند. این دسته از معاملهگران بازار سهام با تکیه بر تحلیلهای تکنیکال و تحت تاثیر نظرات و پستهای منعکس شده در شبکههای اجتماعی علیالخصوص کانالهای تلگرامی، اقدام به خرید و فروش سهام میکنند و اغلب، نمادهای پر بیننده در شبکههای اجتماعی تحت تاثیر حرکتهای گروهی (تودهوار) قرار میگیرند. مشارکت مستقیم و فعالانه این دسته از سرمایهگذاران در شرایط ناپایدار اقتصاد که انتظارات تورمی و حفظ ارزش ثروت در آن نقش عمده دارد، بازار سهام را مستعد بیشواکنشی (در برخی اوقات کمواکنشی) به اخبار کرده و کاهش یا افزایش چند هزار واحدی شاخص کل بورس را رقم میزند.
سرمایهگذاری در بازار سهام به عنوان یک بازار بلند مدت و پیچیده مستلزم صبر و بردباری و تحلیل کلی وضعیت اقتصاد جهانی، قیمت مواد خام در بازارهای جهانی، در نظر گرفتن وضعیت اقتصاد کشور، مطالعه صورتهای مالی و گزارشهای ماهانه و فصلی شرکتها و در صورت لزوم استفاده از تحلیلهای تکنیکال برای تعیین نقطه ورود و خروج بهینه از سهام است. افرادی که بدون دانش و مطالعه کافی به طور مستقیم وارد بازار سهام میشوند و خرید و فروش سهام آنها صرفاً کپیبرداری از معاملات افرادی است که به عنوان پیشرو (لیدر) شناخته میشوند، اغلب در این بازار ماندگار نخواهند بود و با تجربه تلخی از بازار خارج خواهند شد.
- ولی نادی قمی-مدیرعامل شرکت تامین سرمایه نوین
- شماره۳۲۸هفته نامه اطلاعات بورس-صفحه۵
نظر شما