در این میان شرکت های بودند که با تقسیم سود حداکثری کام سرمایهگذاران را شیرین کرده و بسیاری از شرکتها به دلیل عواملی همچون مشکلات اقتصادی و تحریمها، محافظه کارتر از انتظارات ظاهر شدند. به عنوان مثال، گروه فرآوردههای نفتی، فلزات اساسی و کانیهای فلزی سودنقدی کمتری نسبت به سایر گروه ها داشته و ضعیف تر از پیشبینیها نشان دادند. البته شرکت هایی از قبیل فولاد مبارکه اصفهان که به عنوان شرکتهای بزرگ و ارزش بازاری بالا قلمداد میشوند، باتوجه به آنکه در اکثر پرتفوهای شرکتهای بورسی قرار دارند، باتقسیم سود خود تاثیر بسزایی بر پرتفوی شرکت های دیگر گذاشته و این خود عاملی بر تاثیرپذیری بر کلیت بازار بود.چنانچه تقسیم سود کمتر از انتظارات باشد کلیت بازار تحت تاثیر منفی آن قرار می گیرد. بنابراین در کوتاه مدت محافظه کاری شرکتها در تقسیم سود منجر به عدم اقبال کلیت بازار شده و تبعات آن در کوتاه مدت انکارناپذیر است. یکی از دلایل اکثریت شرکتها برای این قبیل محافظه کاری ، طرحهای توسعه ای است که در دست اقدام داشته و افزایش حاشیه سود شرکت ها در میان مدت را بههمراه دارد. یکی دیگر از عواملی که موجب تقسیم سود کمتر از پیشبینی در بعضی از شرکت ها شد، نبود امکان پیشبینی سال آتی و مشکلات اقتصادی پیش روی شرکت هاست.(بهعنوان مثال شرکت های صادرات محور، فقدان اطمینان فروش مناسب محصولات خود در سال جاری را عاملی در حداقل تقسیم سود و حفظ منابع در شرکت برشمردند.) با توجه به مواردی که مطرح شد اگر سرمایهگذاران به شرکتهای سرمایه پذیر اعتماد کافی داشته باشند، می توانند عملکرد بهتری در سرمایه گذاری خود داشته و بازدهی مناسبی کسب کنند. بهعنوان مثال، شرکت فولاد کاوه جنوب در مجمع سال مالی 96 خود حداقل سود ممکن را تقسیم که یکی از اصلی ترین علل آن تأمین مالی جهت طرح گندلهسازی و تکمیل آن بود که به افزایش ظرفیت و درآمد آن در سال 97 منتج شد و شرکت پاسخ اعتماد سرمایهگذاران خود را داده و از سود انباشته نیز تقسیم و با وجود سود خالص هر سهم 859، مبلغ 900ریال به ازای هر سهم تقسیم کرد. چنین الگوهایی میتواند برای سایر شرکتها نیز مد نظر قرار گیرد.
- بهمن اسماعیلی -مدیریت سرمایه گذاری تدبیرگران فارس و خوزستان
- شماره ۳۱۷ هفته نامه اطلاعات بورس - صفحه ۵
نظر شما