ریسک بالا، عامل عدم جذب نقدینگی

یکی از ویژگی‌های جالب و متمایز بازارسرمایه که با سایر بازارهای موازی تفاوت دارد، ساختار یافتگی آن است. در بازارسرمایه باید اطلاعات توسط شرکت‌ها به عموم منتشر و سپس بر اساس رفتار سرمایه‌گذاران در قیمت‌ها منعکس شود. در بازارسرمایه حجم و تنوع اطلاعات منتشره نسبت به بازارهای موازی مثل بازار ارز، سکه و مسکن بیشتر بوده و پیش‌بینی پذیری و تحلیل آن دشوارتر از سایر بازارها است.

از طرف دیگر بر شرکت‌ها ریسک‌های مختلفی همچون ریسک نرخ بهره، نرخ ارز، ریسک سیاسی، ریسک تغییر قوانین و مقررات، ریسک‌های عملیاتی (از قبیل قابلیت تأمین مواد اولیه، فروش محصولات)، ریسک تأمین‌مالی و متغیرهای گوناگون محیطی از جمله فشار دولت بر شرکت‌ها در رابطه با قیمت‌گذاری، نحوه تخصیص ارز، موضوعات مربوط به مقررات مختلف صادرات و واردات سیاست‌های متزلزل و ناپایدار مترتب است که این ریسک‌ها و تلاطم‌ها به امنیت کوتاه‌مدت بازارسرمایه آسیب جدی وارد کرده است. به عنوان مثال اثر افزایش نرخ ارز بر قیمت سکه بسیار مشخص است، اما در شرایط فعلی فعالان بازارسرمایه با ابهام زیادی در نرخ ارز مورد استفاده در تحلیل‌های سرمایه‌گذاری خود در پیش‌بینی جریانات نقد آتی شرکت‌ها روبرو هستند. همچنین در شرایط فعلی کشور اثرات ریسک تحریم و عدم فروش و یا تأمین مواد اولیه اثرات معکوس بر سودآوری و ارزش شرکت‌ها دارد که در مجموع این ریسک‌ها باعث شده که بسیاری از سرمایه‌های سرگردان تحمل ریسک و تلاطم آن‌را نداشته باشند.

در حالی‌که این مقوله در بازار مسکن و بازارهای موازی کمتر به چشم می‌خورد و اینجاست که نقدینگی به راحتی جذب سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مشهود و قابل نگهداری (طلا وسکه، ارز و مسکن و انواع کالاهای دارای قابل ذخیره شدن) شده، اما نسبت به جذب در بازارسرمایه مقاومت می‌کند. اگرچه می‌بینیم نقدینگی سرگردان هر 3 یا 4 سال یکبار به بازارسرمایه جذب می‌شود، اما این جنبه موقتی داشته و به دلیل ریسک‌های اشاره شده بعد از دوره‌ای کوتاه از بازار خارج می‌شود. واضح است که سرمایه نیز به دنبال جایی می‌شود که تلاطم آن با بازده آن همخوانی داشته باشد و شدت و زمان تغییرات پایین‌تر باشد. چندی پیش نقدی به جمله پرفسور چانگ داشتم که می‌گفت باید کارایی بازارهای مالی را کاهش دهیم. شاید امروز باید برای امنیت بیشتر سرمایه‌گذاری در بازارسرمایه دست به این اقدامات اصلاحی هم بزنیم و شدت اثرپذیری را با سیاست‌های بلندمت و پایدارکمتر کنیم.

از سوی دیگر مشکل اصلی بازارسرمایه، مساله نمایندگی است. خصوصی‌سازی شرکت‌ها آثار خیلی مثبت نداشته است و هنوز هم تفکر مدیریت دولتی در بیش از 70 درصد شرکت‌های مطرح بازار به چشم می‌خورد. نرخ جابجایی مدیران را در شرکت سرمایه‌گذاری تأمین‌اجتماعی، صندوق‌های بازنشستگی بزرگ و شرکت‌های ریز و درشت مالی و سرمایه‌گذاری ببنید. این‌ها باعث می‌شود تا سیاست‌های توسعه پایدار، بهبود بهره‌وری و کارایی، سیاست‌های تأمین‌مالی، منابع انسانی و ... مناسب در شرکت‌ها پیاده‌سازی نشود.

در مجموع همه این عوامل باعث تشدید اثرات ادراک ریسک نامطلوب بر اذهان عموم سرمایه‌گذاران شده که -واکنش مناسبی در بازارسرمایه به همراه ندارد. در واقع در یک محیط اقتصادی با امنیت پایین و سرعت صعود و نزول زیاد (آن‌هم به واسطه سیاست‌گذاری شتاب‌زده نه بنیادین) تلاطم غیرمنتظره بالا است و پس‌اندازکنندگان هراس ماندن در این بازار را خواهند داشت. از این‌رو نقدینگی جذب بازارهایی با ریسک کمتر و قابل تحلیل آسان‌تر و قابل پیش‌بینی ساده‌تر می‌شود.

*کیارش مهرانی/ مدیرعامل اسبق شرکت سرمایه‌گذاری آتیه اندیشان مس

 

  • شماره ۲۶۲ هفته نامه بورس - صفحه۱۵
کد خبر 394005

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 11 =