اغلب در توئیتهای دونالد ترامپ تظاهر و دروغ بیشتر از واقعیات به چشم میخورد، اما در یک مورد همیشه حق با اوست: اقتصاد آمریکا در وضعیت خوبی قرار دارد، کسب و کارها رونق دارند و مشاغل فراوانی وجود دارد. ماه گذشته، شرکتهای غیرکشاورزی 228000 کارگر را در لیست حقوق اضافه کردند. نرخ بیکاری 4.1 درصد گزارش شده که کمترین رقم نسبت به دهه گذشته است. وفور مشاغل سبب جذب جمعیت عظیمی از قشر در سن کار شده است. دستمزدها به خصوص دستمزدهای قشر کارگر کمدرآمد رو به افزایش است.ترامپ با اغراق، هر گزارش مثبتی از مشاغل را حاصل دسترنج خود میداند، اما در حقیقت همه اینها از خوش شانسی وی از چیزی است که به ارث برده است. از زمان انتخابات تا کنون بازار 25 درصد رشد داشته، اما در حقیقت از سال 2009 بازار روند صعودی دارد و در حدود 195 درصد رشد کرده است. نرخ بیکاری در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما از 10 درصد به 4.7 درصد کاهش یافت و از زمان ریاست جمهوری ترامپ به 4.1 درصد رسیده است.
دولت وی اظهار دارد که با کاهش مخارج و مالیات شرکتهای بزرگ، تولید ناخالص تا 3 درصد کاهش مییابد و از میانگین 2 درصد سالهای اخیر بالاتر میرود؛ همچنان که اقتصاد مشاغل رو به بهبود است بهرهگیری از آنها نیز در رشد کامل اقتصاد موثر است. در این میان منتقدان ترامپ هم غلو میکنند. آنها خوشبینی کارفرمایان و مصرفکنندگان را از روی احساسات میبینند نه براساس واقعیات. آنها هشدار میدهند که به بازار سهام بیش از حد بها داده شده و این رونق یافتن آمریکا که برای 102 ماه ادامه یافته باید هرچه زودتر از بین برود، اگرچه اقتصاد هنوز در خطر جدی نیست.
آمریکا تنها اقتصادی نیست که پیشرفت کرده است. نزدیک به یک سال است که توسعه جهانی هماهنگ شده در اروپا و آسیا و آمریکا در حال وقوع است. اگرچه خطرهایی هم وجود دارد. همچنان که چرخه کسب و کار رشد میکند، احتمال از بین رفتن اقتصاد به علت وجود محدودیتهای بازار و سختگیریهای بانک مرکزی بیشتر میشود. هرچه اقتصاد مدت زمان بیشتری رشد کند، عدم تعادل مالی به علت بدهیهای بیش از حد یا بالا رفتن قیمت دارای نیز زیاد میشود. در این میان هشدارهایی نیز دیده میشود. همانطور که قبل از هر رکود اقتصادی دیده میشود، شکاف بین نرخ بهره کوتاهمدت و بلندمدت کاهش یافته است.
البته این هشدارها چندان جدی نیستند. امسال تورم پایین بود. حقوقها نیز کمی بالا رفتند. برای اینکه نگران تورم بود ابتدا باید هزینهها بالا بروند. پیشنهاد کاهش مالیات برای کسری بودجه بیشتر، با توجه به چرخه تجارت یک محرک مالی است، اما کاهش مالیات به نفع شرکتهایی است که تولیدات کلان دارند یا افراد ثروتمندی که بیشتر از خرج کردن پسانداز میکنند. تمام اینها به این معنی است که تشعشعات این محرک کوچک است.تغییرات بیش از حد در صندوق فدرال، با تغییر در تنظیم نرخ آن تشدید میشود که تأثیرات این واقعیت تلخ سال آینده آشکار میشود. در عین حال به نظر میرسد هر عمل ترامپ تأثیری عظیم بر اقتصاد میگذارد نه پر کردن حجم خالی بانک فدرال. بازار سهام نیز با ریزش نرخ بهره روند افزایشی داشته است. بازده تمام داراییها چه در شهرهای بزرگ چه اوراق قرضه نه چندان مهم، کاهش یافته است. ارزش دارایی ممکن است بالا باشد اما یک دلیل منطقی پشت این روند صعودی قرار دارد.
یک چرخه تجارت تکامل یافته نقاط مثبتی هم دارد. یکی از آنها سرمایهگذاری است. افزایش جهانی در هزینههای ثابت سرمایهگذاری روندی مشخص دارد که توسط آمریکا هدایت میشود اما تنها محدود به این کشور نیست. به علاوه کسب و کارهایی که تمایل به بستن قراردادهای طولانی مدت نداشتند اکنون تمایل بیشتری برای سرمایهگذاری پول خود در کار دارند. از دیگر نقاط مثبت یک چرخه تجارت تکامل یافته میتوان به افزایش بهرهوری اشاره کرد، اگرچه پس از بحران مالی در سراسر جهان با سرعت کمی رو به افزایش است و اوضاع آن رفته رفته با هزینههای سرمایهگذاری شرکتهای مختلف بهتر میشود. همه ترقیها روزی به پایان میرسند حتی اگر آمریکا نلغزد، سیاستهای نادرست داد و ستد میتواند باعث سقوط شود. زمانی میرسد که سیاستگذاران آمریکا به اشتباه دولت از کاهش مالیاتها پی میبرند که دیگر برای جبران آن وقتی نمیماند. البته نگاهی سریع به آینده روشن است زیرا پیشرفت جهانی هنوز نو پا و در حرکت است. سیاستهای ترامپ موجب بالا رفتن انگیزه مدیران کسب و کارها شده تا با اعتماد به نفس بیشتری سرمایهگذاری کنند و تمام این اتفاقات سبب شده آمریکا در سال 2018 در جایگاه مناسبی باشد.
- ماهنامه بازار و سرمایه - بین الملل
نظر شما