سریال «از یاد رفته» با استفاده از ساختار ملودرام با گسترش قصه در عرض و شخصیتهای متعدد، اوج هیجان و گرهگشایی را به یک پنجم پایانی خود موکول کرده است تا روایت را جذاب نگه دارد.
مرگ اسماعیل ادیبی در پایان قسمت دهم، شوک فوقالعادهای به سریال داده و نقطه عطف درخشانی به حساب میآید که تماشاگر را مشتاق تماشای ادامه آن میکند. مهدی اسدزاده و نوید محمودی به عنوان نویسندگان فیلمنامه «از یاد رفته»، از قسمت یازدهم تا پانزدهم روی موضوع ارثیه ادیبی و وصیتنامهای که کتایون جعل کرده است و در آن اثری از حق و حقوق شهاب به عنوان نوه ادیبی نیست، مانور داده و شخصیتها را حول محور آن حرکت میدهند. در حقیقت، بین شخصیتهای مختلف سنگربندی شده و هر گروه نیز سعی در سهم بیشتر گرفتن از قدرت و ثروت دارد. اتفاق مهمی که در قسمتهای یاد شده رخ داده است، پرده افتادن از لایههای درونی آدمهایی همچون کتایون، میترا و بهزاد است. همچنین، نور بیشتری نیز روی گذشته آنها افتاده و رازهای بیشتری کشف میشوند برای مثال میتوان به علاقه کتایون به مازیار ادیبی زمانی که پرستار همسر اول او بوده اشاره کرد که همچنان پس از گذشت سالها رد آن را روی قلب خود دارد. به موازات آن، داستانک میترا و بهزاد نیز خوب پیش رفته و تم عشق را در «از یاد رفته» پررنگتر می کند البته از جنسی متفاوت که خرده شیشههای زیادی هم داشته و آلوده به دروغ و خیانت است! قرینه آن را میتوان در عشق قدیمی آرش به هانیه دید که پس از گذشت بیش از بیست سال همچون زخمی کهنه سر باز کرده و آرش را در وضعیت نامتعادلی قرار میدهد که اوج آن را در قسمت پانزدهم می بینیم.
کد خبر 538076






نظر شما