در ماههای اخیر، صندوقهای اهرمی به یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات بازار سرمایه ایران تبدیل شدهاند. هرچند بارها درباره آنها سخن گفته شده، اما همچنان پرسشهای مهمی باقی است: آیا این صندوقها با توجه به شرایط خاص اقتصاد ایران، ابزار مناسبی به شمار میروند؟ آیا ظرفیت بازار توان تحمل این حجم از منابع و ریسک را دارد؟ و مهمتر از همه، آیا نهاد ناظر و سیاستگذار در قبال توسعه این ابزار، وظایف خود را بهخوبی انجام دادهاند؟
صندوقهای اهرمی بهطور خلاصه ابزاری هستند که با استفاده از اعتبار و اهرم مالی، امکان سودآوری بیشتری را به سرمایهگذار میدهند. اما همین ویژگی، ریسک این صندوقها را بسیار بالاتر از خرید مستقیم سهام یا مشارکت در صندوقهای عادی میکند. در بازارهای توسعهیافته، چنین ابزاری معمولاً به سرمایهگذاران حرفهای و ریسکپذیر پیشنهاد میشود. اما در ایران، شرایط متفاوت است؛ ریسکهای سیستماتیک ناشی از تحریمها، نوسانات نرخ ارز و بیثباتی سیاستهای اقتصادی، فضای مطمئنی برای فعالیت این صندوقها فراهم نکرده است. یکی از پرسشهای جدی، مربوط به تعداد بالای صندوقهای اهرمی در مدت کوتاه است. آیا بازار سرمایه ایران کشش این حجم از منابع و صندوقها را دارد؟ اگر پاسخ منفی باشد، طبیعی است که عرضه بیمحابای آنها نهتنها به توسعه بازار کمکی نمیکند، بلکه تهدیدی برای پایداری آن محسوب میشود.
از زاویه دیگر، نقش سیاستگذار و مقام ناظر اهمیت اساسی دارد. آیا در زمان طراحی و عرضه این صندوقها، نظارت کافی بر مکانیسم مدیریت ریسک آنها صورت گرفته است؟ تجربه نشان میدهد هر جا خلأ نظارتی وجود داشته، بحران تشدید شده است. به نظر میرسد اگر همزمان با معرفی این ابزار، دستورالعملهای دقیقتری برای شفافیت و محدودیت ریسک تدوین میشد، اکنون بخشی از نگرانیها کاهش مییافت. ضمن اینکه اقتصاددانان میگویند «پول ترسو است»؛ یعنی در برابر نااطمینانی، بهسرعت از فضای پرریسک خارج میشود. همین اتفاق در بازار سرمایه ایران نیز رخ میدهد. وقتی چشمانداز بازار روشن نیست و خطراتی مانند بازگشت تحریمها یا فشارهای سیاسی در افق دیده میشود، سهامداران طبیعی است که صندوقهای پرریسکتر را بفروشند و سرمایه خود را به داراییهای امنتر منتقل کنند اما این خروج به معنای فشار مضاعف بر مدیران صندوقهاست. آنها برای پاسخ به تقاضای ابطال واحدها ناگزیر به فروش گسترده سهام میشوند و این موضوع بازار را وارد چرخهای منفی میکند: فروش سرمایهگذاران که منجر به فروش اجباری صندوقها و درادامه منجر به کاهش قیمتها و افزایش ریسک میشود که همین مورد فشار فروش را افزایش میدهد.
با وجود همه این چالشها، مسئولیت سرمایهگذاری نهایتاً بر عهده خود افراد است. هیچ ابزار مالی ذاتاً خوب یا بد نیست؛ مهم آن است که سرمایهگذار با آگاهی وارد شود. در مورد صندوقهای اهرمی، این آگاهی باید شامل درک صحیح از میزان ریسک، نحوه کارکرد اهرم مالی و شرایط اقتصادی زمان باشد. سرمایهگذاری بدون شناخت، تنها بر پایه امید به سودهای کوتاهمدت، میتواند تبعات سنگینی برای فرد و بازار داشته باشد. صندوقهای اهرمی اگر در بستر سالم و با نظارت کارآمد فعالیت کنند، میتوانند به تعمیق بازار و افزایش جذابیت آن کمک کنند. اما در شرایط کنونی، نبود چشمانداز روشن اقتصادی و ضعف در مدیریت ریسک، این ابزار را به عاملی پرخطر برای سهامداران بدل کرده است. بنابراین، هم سیاستگذاران باید با حساسیت بیشتری بر این صندوقها نظارت کنند و هم سرمایهگذاران باید با احتیاط و شناخت کافی وارد آنها شوند.
-
علی بهشتیروی - کارشناس بازار سرمایه






نظر شما