یکی از اثرات کاهش نرخ بین بانکی، ارزانتر شدن تأمین مالی است. این کاهش بر نرخ ریسک و نرخ سرمایهگذاریها تأثیر میگذارد و باعث میشود پایه تصمیمگیری برای سرمایهگذاری در بورس کوچکتر شود؛ به این معنا که نرخ فریریسک کاهش یافته و نرخ بازده مورد انتظار نیز پایین بیاید. در نتیجه بازار سهام رشد میکند.
از جنبه دیگر اگر منابع آزاد شوند، قطعاً وارد بازار سرمایه خواهند شد یا خیر؟ با توجه به شرایط کشور و بازارهای موازی، این امر در کنار حرکت نقدینگی باعث میشود پول از حالت شبهپول خارج شده و به پول نقد تبدیل شود که سیالیت بیشتری دارد. سیالیت بیشتر نیز به این معناست که پول در حسابها با سرعت بیشتری گردش پیدا میکند. این گردش میتواند در بازارهای مختلفی اتفاق بیفتد و این بازارها، با توجه به شرایط فعلی، شامل دلار و طلا به عنوان یک بازار موازی و دارایی امن هستند. بنابراین نمیتوان به طور قطعی گفت که نقدینگی حتماً وارد بازار سرمایه میشود چون علاوه بر مسائل اقتصادی که بنیان اقتصاد را تشکیل میدهند، مسائل سیاسی و انتظاری نیز تأثیرگذار هستند. پس از آن بازار خودرو نیز به عنوان بازاری موازی عمل میکند. البته باید در نظر داشت که پول از شبکه بانکی خارج نمیشود بلکه فقط ترکیب آن تغییر میکند. به این معنا که پول از شبهپول به پولهای کوتاه مدت و جاری مانند حسابهای پسانداز کوتاه مدت و سپردههای دیداری تبدیل میشود که این تغییر ترکیب در شبکه بانکی میتواند تأثیرگذار باشد.
در رابطه با گواهی سپردهها هم هنوز نرخ آنها به طور قطعی ۲۵ درصد تعیین نشده و سیاست بانکها در این زمینه مشخص نیست. موضوعی که وجود دارد این است که در کشوری تورمی معمولاً نرخ بهره بین بانکی افزایش پیدا میکند تا بتوان آثار تورمی را کنترل کرد. بانک مرکزی نیز این سیاست را اتخاذ کرد و اثر مثبتی به همراه داشت، چون توانست حجم عظیمی از منابع را به شبه پول اضافه کند و حداقل برای یک سال از تغییرات عمده در این حوزه جلوگیری کند. این سیاست موجب شد که پول در شبکه بانکی بلوکه شود و تا حدی در تأمین مالی شرکتها و سرمایه در گردش آنها مورد استفاده قرار بگیرد که از این منظر میتوان آن را سیاستی مفید دانست. حال اگر این نرخ کاهش پیدا کند یا تمدید نشود، شرکتها ممکن است در تأمین سرمایه در گردش دچار مشکل شوند. در چنین شرایطی پول ممکن است از سیستم بانکی خارج شده و وارد بازارهای دیگر شود. این مسئله ریسکهایی را به همراه دارد چون نمیتوان به طور قطعی گفت که این نقدینگی به بازار سرمایه وارد خواهد شد بلکه احتمال دارد این منابع به سمت بازار ارز، طلا، خودرو و سایر بازارهای موازی حرکت کند. به همین دلیل نمیتوان گفت که اجرای این سیاست در گذشته اشتباه بوده چون در زمان خود و با توجه به نرخ تورم، این تصمیم مورد تأیید بسیاری از کارشناسان اقتصادی بود. اکنون نیز پیشنهاد کاهش نرخ برای حمایت از برخی بازارها در حال مطرح شدن است اما این دیدگاه نیز به طور قطعی درست نیست. چون ممکن است آزاد شدن منابع بانکی باعث ورود نقدینگی به بازار ارز، طلا و خودرو شود و لزوماً به رشد بازار سرمایه منجر نشود.
-
حجت اله فرزانی - کارشناس امور بانکی و مالی
-
شماره ۵۸۱ هفته نامه اطلاعات بورس






نظر شما