بهمن تقریباً ماه اصلاح بازار و پرنوسان بود. دلایل بنیادی این اتفاق صرفاً ناشی از موضوع تنشهای سیاسی و بعضاً چشم انداز عدم مذاکرات و ریسکهای سیستـــماتیک پیرامون بازار بود که باعث شد باوجود ارزندگی بازار، روند صعودی شکل گرفته با اصلاح همراه شود. به لحاظ سایر متغیرهای بنیادی نیز نرخ ارز در بازار آزاد صعودی بوده و بازار توافقی هم با ثبات و صعودی بود، بنابراین از این منظر شرکتها منتفع شدند و متغیرهای کلان در راستای افزایش سودآوری شرکتها گرایش داشتند. متغیر کلان دیگری که همپای نرخ ارز در روند سودآوری و به تبع آن اثرگذاری بر قیمت داراییها در بازار بسیار تاثیر داشت، نرخ بهره است.
باوجود چشم اندازهایی که از کاهش نرخ بهره در بهمنماه تصویر شده بود این اتفاق نیفتاد، بنابراین بخشی از اصلاح بازار را میتوان با همراهی نکردن نرخ ارز توافقی با نرخ بازار آزاد مرتبط بدانیم زیرا بازار روی این مساله حساب باز کرده بود که فاصله بین نرخ ارز توافقی و نرخ بازار آزاد مثلاً در حدود ۱۰ درصد و کمتر خواهد بود که این فاصله زیاد شد و نشان داد سیاستهای مجلس با دولت در خصوص حمایت از افزایش نرخ ارز شرکتهای صادراتی در رابطه با نرخ ارز بازار آزاد همراه نبوده است.
مساله موثر دیگر، موضوع نرخ بهره و کاهش نیافتن آن بود. کمرنگ شدن چشمانداز مذاکرات به طور خاص یک نقطه عطف و رشد قابل ملاحظه بازار در کوتاه مدت نیز مزید بر علت شد زیرا سرمایهگذاران کوتاه مدت چون در سود بودند طبیعتاً خروج از بازار داشتند و این خروج پول بر توقف روند رشد و اصلاح بازار تاثیرگذار بود. در کنار همه اینها، وزیر اقتصاد و سیاستهای دولت در جهت حمایت از بازار بود و زمانیکه بحث استیضاح و ریسکهای داخلی اینچنینی مطرح شود، باعث میشود سرمایهگذاران محتاطتر برخورد کنند.
نکته بعد اینکه بازارهای موازی هم در این مدت بازدهی بالایی داشتند، یعنی زمانی که بازار ارز و طلا به سرمایهگذاران خود سود میدهد، نقدینگی از آن بازارها به سمت بازاری مثل سهام نمیرود. سال ۹۹ همه بازارها در رکود بودند و نقدینگی به سمت بازار سرمایه هدایت شده بود، اما در حال حاضر چون بازارهای موازی هم در فرایندی که بازار سهام رشد داشت بازدهی خود را داده بودند، بنابراین بازار سرمایه نتوانست آنطور که باید از بازارهای موازی جذب نقدینگی داشته باشد و این مساله هم به تبع روی توقف روند صعودی بورس موثر بود.
لازم به ذکر است با اصلاحی که در بهمنماه در بازار اتفاق افتاد، بورس در نقاط بسیار ارزنده خود قرار گرفته و چشم انداز افزایش نرخ ارز توافقی و فاصله آن با دلار آزاد از پتانسیلهای بازار است که فنر بازار را فشرده میکند. از سوی دیگر به صورت سنتی معمولا وقتی به سمت نیمه اسفند و فروردین میرویم به مقاطعی میرسیم که سال مالی شرکتها تمام شده و بازار روی سود تقسیمی شرکتها حساب میکند و طبیعتا دوباره میتواند فضایی را برای رشد بازار سرمایه به همراه داشته باشد.
اگر بحثهای سیستماتیک پیرامون بازار سرمایه که عمدهترین آن بحث مذاکرات و تنشهای پیرامون آن است کنار رود یا حتی اگر توافق انجام نشود ولی ریسکهای ناشی از توافق نکردن مثل درگیریهای جزئی نظامی که در حالتهای بدبینانه در ذهن برخی افراد وجود داد کنار گذاشته شود، بازار سهام میتواند از همین نقطه بازدهیهای ۳۰ تا۴۰ درصدی را ثبت کند یعنی به نظرمیرسد فنر بازار درحال فشرده شدن بوده و ارزنده است و اگر ریسکهای پیرامون آن تعیین تکلیف شود مجدداً این پتانسیل وجود دارد که شاهد رشد شاخص کل و طبیعتاً کلی بازار سرمایه باشیم.
بنابراین به نظر میرسد از نیمه اسفند و بعد از اینکه گزارش بهمنماه شرکتها ارائه شود و بازار اثرات نرخ ارز توافقی را در فروش شرکتها ببیند، رشد بازار را شاهد باشیم. همچنین اگر فضای پیرامونی بازار کمی با ثبات باشد رشد بازار از نیمه اسفند به بعد میتواند شروع شود. معتقدم چشم اندازی که برای سال آینده میتوان متصور بود این است که تا اردیبهشتماه شاهد عبور شاخص از ۳ میلیون واحد خواهیم بود.
در نهایت از هر منظر نگاه کنیم بازار سرمایه ارزنده است چه از لحاظ p/e کل بازار، نسبت قیمت به فروش در سطح کل بازار، نسبت ارزش بازار به دلار و ... همه متغیرها در راستای این هستند که بازار یا باید در این نقطه مدتی کفسازی کند و یا ظرف مثلاً دو هفته آینده صعود مجدد آن اتفاق بیفتد و تنها مانع پیشروی حرکت بازار مساله تنشهای سیاسی است که اگر مدیریت شود یا مدتی مسکوت بماند پتانسیل رشد خواهد داشت.
-
محمد مهدی بحرالعلوم - مدیرعامل کارگزاری راهین
-
شماره ۵۸۱ هفته نامه اطلاعات بورس






نظر شما