البته وقتی بانکها و برخی از شرکتهای زیان ده افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی روی آوردند نقدهای زیادی شد. چرا که افزایش سرمایه از این محل نمی تواند منجر به بهبود شرایط نقدینگی یک شرکت شود. باید در نظر داشت این فرآیند صوری است . یک شرکت که در معرض بحران است، با توجه به شرایط وخیم مالی، اعتبار مالی از خود را از دست داده و از محل افزایش سرمایه با تجدید ارزیابی داراییها میتواند احیا شود . همچنین شرکتهای دارای سو مدیریت ،زیانده و مشمول ماده 141 قانون مجددا میتوانند با اعتبار مالی که به صورت کاملا مصنوعی به انها داده میشود، به آرامش موقت برسند . البته میتوانند از نظام بانکی وام دریافت کنند و به نوعی بین تهیه کنندگان مواد اولیه برای خود اعتبار کسب کنند. ولی در مجموع این سیکل معیوب مدام ادامه پیدا کند.
به طور کلی اصلا بد نیست که داراییهای یک شرکت بروزرسانی شود و در تمام دنیا نیز با توجه به نرخ پایین بهره با تجدید ارزیابی داراییها استانداردهای حسابداری شرکتها تغییری پیدا نمی کند. همچنین این پرسش مطرح است آیا داراییهایی که از شرکتهای مختلف و بانکها تجدید ارزیابی میشود داراییهایی هستند که در میزان تولید محصولاتشان تاثیرگذار بوده یا داراییهای صرفا اداری است؟ وقتی یک زمین تجدید ارزیابی میشود و در افزایش سرمایه اعمال میشود و برای شرکت اعتبار مالی ایجاد میکند رسما هیچ کمکی به بحران نقدی شرکتها نخواهد کرد. بر این اساس موضوع مذکور یک چالش جدید برای بانکها ایجاد میکند. همچنین در شرکتهای خودروساز ،زیانهای چند ده هزار میلیارد تومانی و زیان انباشتههای سنگین، از طریق افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها پوشش داده میشود و آنها به چرخه اعتبار گیری از بانکها باز میگرداند. اینکه با استفاده از این ابزار شرایط ترازنامه شرکتها را بهبود دهیم و اعتبار مالی آنها را به یک حد معقول برسانیم به این امید که این شرکتها بتوانند شرایط خود را توسعه و اصلاح کنند یک تفکر اشتباه است چرا که این روال هیچ تغییری در روند سودآوری بنگاههای اقتصادی نخواهد داشت.
- حسین خسرونژاد-کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۳۱۲ هفته نامه اطلاعات بورس - صفحه ۴
نظر شما