فروش نفت در بورس انرژی، پروژه شکست خوردهای بود که از ششم آبان ماه سال گذشته برای چندمین بار در تاریخ فعالیت بورس انرژی آغاز شد. در 3 عرضه اول، محمولههای عرضه شده در چند مرحله با کمترین قیمت به فروش رسیدند، اما در عرضههای اخیر که 3 ماه گذشته را شامل میشود، هیچ خریداری برای خرید نفت خام در بورس انرژی پیشقدم نشده است. این موضوع در حالی رخ داده که پس از 2 عرضه اول، با خرید ریالی نیز موافقت شد، هرچند عرضهها در رینگ بین الملل بورس انرژی انجام میشود.
در این میان برخی از کارشناسان و فعالان این حوزه، انحصاری بودن قیمت نفت را که توسط شرکت ملی نفت عرضه میشود، عمده ترین دلیل عدم انگیزش از سوی خریداران اعلام میکنند. عدهای نیز معتقدند همانند سهام در بورس که در اندازههای کوچک عرضه میشوند و تجارت آن قابل اجراست، عرضه نفت در بورس نیز نباید از این قاعده مستثنی باشد. در این صورت نیاز به کاغذی شدن معاملات احساس میشود تا خریداران خرد نیز بتوانند وارد عمل شوند.
برای شفاف سازی علل شکست عرضه نفت در بورس انرژی و مسائل پیرامون آن، فرصتی پیش آمد تا با رضا پدیدار، رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران گفت و گویی انجام دهیم .
با وجود آن که در عرضههای اخیر، فروشی به چشم نمیخورد آگهی عرضه نفت سنگین در بورس انرژی، چندین بار داده شده است . دلیل عدم موفقیت فروش نفت در بورس انرژی مربوط به چه عواملی میشود؟
بورس انرژی ایران در اوایل سال 90 و 91 رسما فعالیت خود را آغاز کرد. در ابتدای هدفگذاری این بخش از بازار سرمایه، بیان میشد که این بورس قرار است سازماندهی، پذیرش، نظارت و تسهیل در معاملات حاملهای انرژی را بهبود ببخشد. یکی از مهمترین موضوعاتی که از همان روزهای اول مطرح بود، مربوط به اوراق بهادارسازی حاملهای انرژی بود و گفته میشد که متولیان حوزه انرژی مانند وزارت نفت، وزارت نیرو و شركتهای فعال در این حوزه مانند نیروگاهها، بیایند و در این بازار حضور پیدا کنند. اما امروز شاهد آن هستیم مسیری که دیده شده، انجام نشده است. در واقع باید به این نکته توجه داشت که بورس انرژی، به نوعی بورس کالایی است اما در بورسهای کالایی معاملات باید مبتنی بر یک فرآیند داد و ستد رقابتی باشد که بتواند قیمت تعادلی به وجود بیاید. اما در عرضههایی که رخ داده، کشف عادلانه قیمت صورت نگرفته و تنها شرکت ملی نفت ایران به عنوان عرضه کننده، تعیین تکلیف میکند. بنابراین اولین عاملی که منجر به شکست فروش نفت در بورس انرژی شده است، نامتناسب بودن روند قیمتگذاری قلمداد میشود.
عوامل دیگری هم در این موضوع دخیل هستند؟
از همان ابتدای مسیر بورس انرژی، قرار بود بازار فیزیکی، بازار فرعی و بازار مشتقه در این مجموعه داشته باشیم. در بازار فیزیکی، عرضههایی نظیر همین عرضه نفت خام در بورس قرار بود رخ بدهد که اکنون انجام میشود. اما در این بازار تنها معاملات به صورت نقدی انجام میشود و خبری از معاملات سلف نیست. در بازار مشتقه نیز که قرار بود قراردادهای سلف موازی، آتی و اختیار معامله باشد، هیچ نمود بیرونی دیده نمیشود. بنابراین در شرایطی که شرکت ملی نفت برای فروش نفت دربورس انرژی دارد، طبیعی است که هیچ کس وارد نمیشود. حال با توجه به این که تحریمهای نفتی ایران، سختتر شده است، کارگزارانی که مجوز فعالیت در بورس انرژی را دارند، میتوانند فرصت را غنیمت بشمارند و در این وادی، وارد عمل شوند. سپس مشوقهایی نیز نظیر معافیت مالیاتی برای این معاملات باید انجام بگیرد. قوانین و مقرراتی که برای ابزارهای نوین مالی در بورس آمده است، نیز باید تسهیل پیدا کند. در ابتدا قرار بود 10 درصد پیش پرداخت انجام شود و اکنون به 6 درصد رسیده است. اما شفافیتی از حضور بانکها و مؤسسات مالی دیگری که در این معاملات نقش دارند، دیده نمیشود. همچنین موضوع دیگری که به عدم موفقیت این بازار دامن زده است، نامناسب بودن زیرساختهای بورس انرژی برای معاملات نفت خام است.
زیرساختها چه مشکلی دارند؟
در واقع بهتر است بگوییم اصلی ترین دلیلی که مانع از انگیزش متقاضیان خرید برای ورود به بورس انرژی میشود، زیرساختهای نامناسب این بازار است. بازیگران بازارهای مالی، همواره در حال رصد قیمتها در تمام بازارهای بینالمللی هستند. وقتی که مشاهده میشود قیمت نفت در بورس انرژی تهران با قیمتی که پلاتس اعلام میکند، متفاوت است، باعث میشود خریدار از مقایسه دو بازار، به نخریدن تصمیم بگیرد. سپس متغیرهایی مانند نرخ تسعیر دلار مطرح میشود که تنها منافع دولت را در بر میگیرد. به جای این که 6 درصد پرداختی، میانگین نرخ روزانه را در نظر بگیرد، آخرین قیمت را در معامله اعمال میکند که با توجه به نیمایی بودن این قیمت، اصلا به نفع خریداران نیست.
یکی دیگر از معضلاتی که از سوی خریداران مطرح میشد، نبود نفتکش مناسب با توجه به محمولههای عرضه شونده در بورس انرژی است. حل این موضوع چگونه امکانپذیر است؟
در واقع حجم حداقلی صادراتی 35 هزار بشکه است که با وجود کوچکترین کشتی که 700 هزار بشکه را در بر میگیرد، باید 20 محموله خرید انجام شود تا بتوانند فروش را صورت بدهند. از طرف دیگر بحث مربوط به عوارض بندری مطرح میشودکه فروشنده قبول نمیکند و همه را به عهده خریدار گذاشته است. این موضوع به منزله آن است که وزارت نفت هیچ تسهیلاتی برای فروش نفت در نظر ندارد. موضوع ضمانت نامه بانکی نیز که باید به اندازه 125 درصد از مبلغ باقیمانده تا تسویه کامل به فروشنده داده شود، معضل دیگری است که خریداران را برای ورود به بورس برای خرید دچار تردید میکند. هم اکنون خریداری که میخواهد در معامله شرکت کند، باید در ابتدا 6 درصد از مبلغ را واریز کند. سپس در صورت انجام معامله، 14 درصد باید واریز شود. در این جا 80 درصد انتهایی باقی میماند که تا تسویه این مقدار باید به اندازه 125 درصد، ضمانت نامه بانکی داده شود. این ساز و کار معاملاتی هیچ مشابهتی به بورس ندارد.
برای حل این مشکلات و بهبود فرآیند فروش نفت در بورس انرژی، چه تدابیری باید مدنظر قرار گیرد؟
پیشنهاد این است که زیرساختها در بورس انرژی فراهم و اجازه داده شود که فروش کاغذی صورت گیرد. در واقع در ادامه معاملات نفت خام، بورس سلف نیز انجام شود. در این صورت بازاریابی برای بخش خصوصی نیز راحتتر خواهد بود و میتواند از نوسان گیری تغییرات قیمت نفت نیز منتفع شود که در واقع کارکرد اصلی بورس همین است. اکنون بورس جنبه تشریفاتی و غیرعملیاتی دارد که باید از آن دوری کرد.
چنانچه این تغییرات رخ دهد، با وجود تحریمها بخش خصوصی قادر به فروش خواهد بود؟
نفت ایران برای دولت ایران تحریم است. فروش آن برای بخش خصوصی تحریم نیست . در واقع ایجاد ساز و کار فروش از طریق بخش خصوصی، هیچ مشکلی برای صادرات نفت در زمان تحریم به همراه ندارد. بازاریابی این موضوع نیز به بخش خصوصی محول میشود. اکنون کشورهای زیادی هستند که تمایل شدید به خرید دارند اما مقرراتگذاری سنگین بورس انرژی و شرکت ملی نفت، مانع از خرید آنها میشود. در عرضههای اخیر، هیچ کس برای خرید جلو نیامده است زیرا ساز و کار فروش آن سخت است. بنابراین تسهیلات فروش از طریق بورس، مهمترین عامل برای موفقیت آمیز بودن صادرات در زمان تحریم است.
- سمیرا ابراهیمی-خبرنگار
- شماره ۳۰۴ هفته نامه اطلاعات بورس- صفحه۶
نظر شما