از تاريخ احداث کارخانههای فولادی براي نخستين بار در ايران نزديك به يك قرن میگذرد که البته در آن زمان جنگ جهاني دوم مانع پيگيري دقیق اين هدف شد. باید گفت ساخت يک واحد فولادسازي با ظرفيت توليد سالانه ۵۵۰ هزار تن در اصفهان نخستین قدم اساسي در ورود اين صنعت مادر به كشور بوده كه امروز با اين آغاز موفق، ايران توانسته جايگاه مناسبي در توليد فولاد در منطقه داشته باشد؛ به طوریکه در کشور ما فولاد در بخشهاي توليدي و صنعتي نقش بسيار مهمي را به عهده دارد و بخش بزرگي از شاغلان صنعتي كشور را در زنجيره توليد خود به كار گرفته است.
در قرن بيست و يكم صنعت فولاد در جهان گسترش چشمگيري يافته است و دهها كارخانه بزرگ در كشورهاي مختلف جهان محصولات فولادي متنوع توليد ميكنند. اين افزايش توليد جهاني از يك سو و كاهش شتاب رشد جمعيت جهان، تغيير فنآوري در ساخت تجهيزات، جايگزيني محصولات فلزي جديد مانند آلومينيوم، افزايش عمر كارهاي ساختماني و كاهش شتاب توسعه جهاني در بخشهاي صنايع پاييندستي مي تواند سبب افزایش رقابت در اين صنعت شود و فروش محصولات فولادي را پايه با چالش مواجه کند بنابراين به نظر مي رسد، شركتهاي بزرگ توليد محصولات فولادي، لازم است به جاي استراتژي افزايش توليد به استراتژيهاي جديدي براي پايداري شركت خود توجه داشته باشند و براساس آن به سوي كاهش قيمت تمام شده و افزايش كيفيت محصول قابلفروش در بازار حركت كنند که برخي از اين موارد ميتواند به شرح زير باشد: نخستین مورد به «تكميل زنجيره فولاد از معدن تا محصول نهايي» برمیگردد. با تكميل زنجيره فولاد اين شركتها ميتوانند به دستاوردهاي همچون اطمينان از تأمین مواد خام اوليه براي يك بازه زماني مشخص، ايجاد ارزشافزوده در زنجيره توليد و كاهش قيمت تمام شده محصول نهايي، وابستگي نداشتن به تأمین مواد خام از بازار پر رقابت دست یابند.
« افزايش بهرهوري در نيروي انساني و خطوط توليد» یکی از استراتژیهای دیگری است که هر شرکت میتواند در فعالیتهای خود به آن توجه داشته باشد. افزايش بهرهوري در زنجيره توليد فولاد سبب خواهد شد كه علاوه بركاهش هزينههاي توليد كه قيمت تمام شده را كاهش خواهد داد سبب افزايش عمر معادن كه منابع تجديد ناپذير هستند، شود و از سوي ديگر با كاهش آب، برق و مواد خام اوليه، محيط زيست را كه يگانه عامل زندگي انسان بر روي كره خاكي است براي آيندگان از تخريب غيرضروري پاسداري کند.
همچنین «نوآوري در محصولات جديد» نکته مورد اهمیت دیگری است که در این رابطه باید مورد توجه قرار گیرد زیرا با توجه به دگرگوني و سرعت فنآوريهاي جديد انجام پژوهش و توليد محصولات تازه فولادي خواسته به حقي در بازار مصرف خواهد بود و بیتوجهی به اين امر ميتواند سبب شود تا كارخانههاي فولادسازي بازار فروش خود را سريعتر از آنچه پيشبيني ميكنند از دست بدهند. آنچه در كشور مهم است بهرهبرداري مناسب و پاسداري از ميلياردها دلار سرمايهگذاري انجام شده در زنجيره توليد فولادكشور است كه با سختي و تلاش زياد به دست آمده است. از آنجايي كه صنايع سنگيني همچون كارخانههاي فولادسازي ميتوانند تا ساليان سال به فعاليتهاي اقتصادي خود ادامه دهند، توجه به اين سرمايهگذاري انجام شده كه عمده آن از منابع ملي انجام شده اهمیت بسیاری در سياستهاي كلان كشور دارد. به این منظور شناخت كافي و واقعي از بازار فولاد در ايران نه تنها فقط براساس استانداردهاي مصرف جهاني بلكه با توجه به ميزان واقعي مصرف كشور و جهان با شناخت رقبا و توليدكنندگان در منطقه براي سه تا چهاردهه آينده نقش مهمي را در تهيه اين سياست گذاريها و نقش راه صنعت فولاد به عهده خواهد داشت و در كنار اين شناخت لازم است از تأمین مناسب سنگآهن با قيمت مناسب نيز در زنجيره توليد فولاد اطمينان حاصل كرد.
همانگونه كه در دوران پرشتاب سازندگي و توسعه ساخت و ساز كشور، صنعت فولاد در ايجاد اشتغال، ارزش افزوده و توسعه اقتصادي راهگشاي مشكلات كشور بود، بیتوجهی به ثبات توليد و اطمينان از تأمین سنگ آهن خام و بازار فروش محصولات فولادي نیز مي تواند چالشي سخت براي مديران اقتصادي و صنعتي كشور ايران باشد و هزينههاي بسيار سنگيني را به كشور تحميل كند. در شرايط كنوني و آمارهاي موجود مي توان سرشاخه چالش جديد شركتهاي فولادسازي كشور را در تأمین سنگ آهن خام در دو دهه آينده از معادن داخل كشور ارزيابي كرد. در قدم نخست لازم است ذخاير باقيمانده سنگ آهن كشور با دقت كافي ارزيابي و بهره برداري شوند و از فشار به اين ذخاير كه تجديد ناپذير هستند به ميزان كافي كاسته شود. بديهي است در صورت مواجه با كمبود سنگآهن در دو دهه آينده تأمین سنگآهن از خارج از كشور با اطمينان از ثبات در روند تأمین با قيمت مناسب، چالش بزرگي در پيش رو كارخانههاي فولادسازي كشور قرار خواهد داد كه خود اين چالش در كنار وجود نداشتن بنادر تخليه سنگآهن با ظرفيتهاي بالا (كشتيهاي چهارصد هزار تني) و خطوط ريلي ميتواند اقتصادي بودن فعاليت برخي از كارخانههاي فولادسازي را در آينده با مشكل جدي روبهرو سازد.
بدون ترديد كشور ما، دوران نياز پر شتاب به صنايع فولاد و برخي از صنايع ساختماني را پشت سر گذاشته است. در آن بازه زماني افزايش نيازهاي داخلي حتي در برخي موارد از سرعت ساخت كارخانهها بيشتر بود ولي امروز ميتوان انتظار داشت كه شيب منحني درخواستها با برآورد شدن نيازها و كمبودهاي اوليه كاهش يابد و در كنار اين كاهش، دگرگوني در فن آوريهاي جديد، خواستههاي جديدي را در بازار مطرح و برخي از نيازمنديهاي گذشته را از ميان ببرد. پاسداري از توليد و سرمايه در اين شرايط نياز به مطالعه دقيق بازار و شناخت بازار دارد و بر اين اساس لازم است برنامههاي توسعه در يك چشمانداز طولاني مدت تهي شود.
ماهنامه بازار و سرمایه - صنعت
نظر شما