ضرورت بررسی ساختاری فساد در بازار سرمایه

مژده ابراهیمی؛ شرکت‌های سبدگردان که در دنیا به شرکت‌های مدیریت دارایی مشهورند، یکی از مهم‌ترین واسطه‌های مالی هستند که به عنوان نماینده، وکیل و مدیر سرمایه‌گذاران به فعالیت سرمایه‌گذاری در اوراق بهادار می‌پردازند. شرکت سبدگردان هدف سه سال پیش با سرمایه محدود تاسیس شد.

 

از زمان تاسیس شرکت، تمرکز اصلی بر حسابهای سبد سرمایهگذاری و مدیریت صندوقها بوده است. مشکل اصلی در شرکتهای سبدگردانی این است که هنوز آنطور که باید در بازار سرمایه شناخته نشدند و نمیتوانند با شرکتهای کارگزاری و بانکها رقابت کنند. هفته نامه بورس در خصوص عملکرد شرکت سبدگردان هدف، ارزیابی وضعیت کنونی سبدها، علت توسعه نیافتگی بازار، علل توسعه نیافتن شراکتهای کوچک در بورس، راهکار برای شفاف شدن بازار سرمایه، وجود فساد در برخی از صنایع، علت مهم نبودن نقدشوندگی در بازار سرمایه، ضعیف بودن تحلیلهای موجود، روند بازار سرمایه در آینده و صنایع ریسکپذیر با عباسعلی حقانی نسب، مدیرعامل شرکت‌‌ سبدگردان هدف، گفت و گویی داشته که شرح آن را در ادامه میخوانید:  

 بهتر است گفتوگو را با توضیح در خصوص عملکرد شرکت سبدگردان هدف آغاز کنیم.

شرکت سبدگردان هدف سه سال پیش تاسیس شد ولی در ابتدا به لحاظ ساختار سهامداری و مدیریت با مشکلاتی مواجه بود و بخش مهمیاز این مشکلات به شرایط بازار و جایگاه سبدگردانها در بازار سرمایه مربوط میشد و میشود. از زمان تاسیس شرکت، تمرکز اصلی بر حسابهای سبد سرمایهگذاری و مدیریت صندوقها بوده و از زمانی که شرکت سبدگردان هدف در نمایشگاه حضور یافت، با تغییر و تحولات مثبتی همراه شد.

سبدگردان هدف به ریسک، توجه بسیاری دارد و متناسب با ریسک موجود به بازدهی و کسب بازدههای متناسب با آن عمل میکند و در همین زمینه محصولات متنوعی برای سبدهای با درآمد ثابت (با ریسک کم ومتوسط ) طراحی شده که در این سبدها 10 نوع حساب در طبقههای مختلف، اعم از حسابهای سبد سرمایهگذاری وجود دارد و در این خصوص باید قدرت انتخاب مشتری افزایش پیدا کنند. در همین راستا صندوق صبای هدف ایجاد و از این طریق منابعی جذب شد. شرکت سبدگردان هدف با سرمایه کم تاسیس شد و اکنون با افزایش سرمایه شرکت، نقدینگی هم بیشتر شده است. در اوایل تاسیس شرکت، محدودیت منابع مالی وجود داشت، بخش مالی و سرمایهگذاری دیده نشده بود، ولی مدتی است که وضعیت شرکت بهبود یافته، همچنین در این شرکت واحد بازاریابی تشکیل شده که در این واحد محصولات شرکت معرفی میشود.

نکتهای بسیار مهم که موجب نارضایتی شده این است که هنوز شرکتهای سبدگردانی نمیتوانند با شرکتهای کارگزاری و بانکها رقابت کنند و انتظار داریم که سازمان بورس به شرکتهای سبدگردانی کمک کند تا مانند کارگزاریها و بانکها بتواند شرکت خود را توسعه دهد و بیشتر در معرض دید افراد قرار بگیرد.

 وضعیت کنونی سبدها را چگونه ارزیابی میکنید؟

 وضعیت ریسک و بازدهی سبدها در این مدت متناسب بوده و به دنبال بازدهیهای بسیار بالا هم نیستم، اولویت اول تناسبسازی ریسک و بازده است. یعنی سهامدار بتواند با رفتار میانمدت و بلندمدت به بازدهی معقول متناسب با پذیرش ریسک برسد و خوشبختانه فرآیند سبدگردان، فرآیندی رو به رشد است.

 علت عدم توسعه بازارسرمایه چیست؟

در مورد این موضوع باید گفت از زمانی که در ایران بازارسرمایه تاسیس شده، چند خطای استراتژیک وجود داشته، به همین خاطر بازارسرمایه به درستی شکل نگرفته و توسعه اقتصادی هم بر مبنای بازارسرمایه اتفاق نیفتاده است. حتی میتوان گفت علت عدم توسعه اقتصادی کشور، همین موارد است. با وجود این که در ایران منابع اقتصادی، نیروی انسانی و همه امکانات وجود دارد، ولی اقتصاد توسعهنیافته است. یکی از دلایل عدم توسعه اقتصادی، موضوع شراکت است. ممکن است شرکا در حوزه اجتماعی بتوانند با هم همکاری داشته باشند ولی در حوزه اقتصادی نمیتوانند به راحتی باهم کار کنند. در حالی که در دنیا شراکت، عاملی برای تجمیع پول خرد و تبدیل به پولهای کلان است و علیرغم ظرفیتهایی که در قانون تجارت وجود داشته، فقط در حوزه اقتصادی مشارکت فردی، فعالیتها بسیار خوب انجام میشود.

 چرا در بازار سرمایه شراکتهای کوچک توسعه پیدا نکرده است؟

این موضوع دلایل مختلفی دارد. میتوان گفت بازار سرمایه یک بازار حرفهای بوده و بازار حرفهای هم بازار تخصصی است ولی افراد بطور مستقیم وارد بازار شدهاند و این مورد یکی از اشتباهات اساسی بوده که از همان ابتدا اتفاق افتاده، یعنی مردم بطور مستقیم وارد این بازار شدند و خود افراد تصمیم میگرفتند که چه سهمیرا بخرند و به گمان آنها بازارسرمایه با بازار مسکن، طلا و بازارهای دیگر تفاوت بسیاری نمیکند؛ درحالیکه بازارسرمایه با دیگر بازارها بسیار متفاوت است و نمیدانند که ورود به این بازار دانش اولیه میخواهد.

باید گفت که کارگزار، مبنای ورود مستقیم مردم به بازارسرمایه است، یعنی مردم برای ورود به بازار به کارگزار مراجعه و بطور مستقیم سهم خود را خرید و فروش میکردند و چون با بازار هم آشنا نبودند ضرر میکردند. به نظرم در ابتدا باید شرکتهای مدیریت دارایی سبدگردان یا مشاور سرمایهگذاری شکل میگرفت،کارگزاری از این شرکتها تغذیه میکرد و معاملات خود را انجام میدادند، ولی در ایران این اصول رعایت نشده و شرکتها به وظایف خود عمل نکردند.

در سالهای اخیر این موارد انجام شد ولی چون شرکتهای بسیاری وجود دارد که مجوز این کار را دارند، به خاطر سایر منافع خود، انجام نمیدهند وکسی این شرکتها را به خوبی نمیشناسد. این یکی از اشتباهات بازارسرمایه بوده که هنوز هم توجه کافی به این موضوع نمیشود. در حال حاضر هم امتیازات فردی که بطور مستقیم وارد بازار سرمایه میشود (حتی فرد غیر حرفه ای) از امتیازاتی که یک فرد بصورت غیرمستقیم و از طریق سبد وارد بازار میشود، بیشتر است. به همین خاطر است که چندین سال کارگزاریها مجوز سبد و صندوق هم دارند، ولی تعداد سبدهایی که مدیریت میکند بسیار محدود است و همه این عوامل باعث شده تا بازارسرمایه رشد نکند.

نکته ای که وجود دارد این است که همیشه به افراد میگویند پول مازاد خود را وارد بورس کنید. به لحاظ تئوری یک فرد نمیتواند به پول خود بگوید پول مازاد. در هرصورت این پولها در بورس بازده مادی دارد و باید همانند انواع داراییها مدیریت شوند، تنها بازاری که همیشه افراد را میترسانند بازار سرمایه است و در این رابطه مدیریت درستی هم انجام نشد، ضمن این که عملکرد شرکتها هم مطلوب نبوده و ان شاءا... این عملکرد نادرست با تغییرات و دیدگاه جدید مدیریتی به گونهای مرتفع شود که در مرحله اول به ریسک مشتری توجه شود و متناسب با آن بازدهی را حداکثر کرد، مشکلات ذکر شده در دنیا حل شده ولی بازارسرمایه در ایران هنوز در ابتدای راه است و مشکلات بسیاری دارد که باید این مشکلات رفع شود.

 چرا بازار سرمایه شفاف نیست و چه راهکاری برای شفاف شدن بازارسرمایه پیشنهاد میکنید؟

زمانی که بخش تجهیز منابع به نحو صحیح رشد کند، قطعا مشکلات شرکتها، کارآفرینان و بنگاههای اقتصادی هم متقاضی منابع هستند، مرتفع میشود . یکی از لوازم شفافیت در بازار سرمایه است و عدم شفافیت در بازار سرمایه، باعث میشود که نظام پاسخخواهی و پاسخدهی هم دچار مشکل شود. به عنوان مثال خیلیساده ، فردی که تاکنون با بازارسرمایه آشنا نبوده، بطورمستقیم سهم میخرد، این فرد در مجمع هم شرکت میکند و چون در مورد موضوع اطلاعی ندارد، در نتیجه سوالی هم نمیپرسد و پاسخخواهی شکل نمیگیرد. همین موضوع یک عاملی برای غیرشفاف شدن بازار سرمایه میشود. در نتیجه فساد اقتصادی ایجاد میشود و لایههای فساد در شرکتها هم به همین نحو شکل میگیرد. به همین خاطر است که در بازار سرمایه فساد ساختاری وجود دارد، یعنی فساد سیستمیو عدم شفافیت در شرکتهای مختلف بورسی. در بررسیهای انجام شده مشخص شد که بیش از 10 لایه شرکتی تشکیل شده، یعنی در گزارش مجمع فقط راجع به قسمت شرکت خود صحبت میکنند؛ در صورتی که عملیات اصلی در لایه دهم است که اصلا در مورد شرکتهای لایه دهم صحبت نمیشود. این کار دقیقا منجر به فساد میشود و عمده فسادهای ساختاری، ناشی از عدم شفافیت است و اعمال نشدن حاکمیت شرکتی هم از همین قسمت است و در همه صنایع لایههای شرکتی به چشم میخورد که در نهایت منجر به فساد و عدم شفافیت شده است. اولین هدف شرکتها این است که ثروت سهامدار را افزایش دهند، ولی در هیچ کدام از شرکتها به خصوص در صنعت پتروشیمیثروت سهامدار افزایش پیدا نمیکند. قانون را هم به شکلی رعایت میکنند که در ظاهر این قانون رعایت شده، ولی به لحاظ محتوایی منافع فردی
جابجا میشود.

 به نظر شما فساد در کدام صنایع وجود دارد؟

 به نظرم، بزرگترین فساد در صنعت پتروشیمیاتفاق افتاده که مسئولان هم پاسخگو نیستند، باید لایههای فساد ساختاری بررسی شود، در دولت جدید هم در این خصوص اقدامات مهمیانجام نشد و مدیران در این باره سکوت کردند. این سکوت هم در راستای منافع خود مدیران است و لایههای مدیریتی به شکل شترمرغی برای فرار از پاسخگویی و شفافیت سکوت میکنند که این خود فساد ساختاری را به همراه دارد.

 چرا در بازار سرمایه نقدشوندگی مهم نیست؟

مهمترین اصل بازار سرمایه، بر نقد شوندگی استوار است، یعنی بازار برای سهولت نقل و انتقال و داد و ستد پول بوجود آمده ولی طبق بررسیهای انجام شده از زمان تاسیس بازارسرمایه هیچ وقت نقدشوندگی به عنوان اصل اول نبوده و در حال حاضر هم شرکتها در نقد شوندگی دچار مشکل هستند. در حقیقت تضاد منابع بین ذینفعان وعلاقهمندان وجود دارد که برآیند آن نشان میدهد که همیشه نقد شوندگی در اولویتهای سوم و چهارم است. همه این موارد مشکلاتی است که باعث شده بازار سرمایه رشد نکند و باعث میشود که بازار سرمایه محدود باشد که البته اعتقادم بر این است که تغییراتی دیده میشود، ولی این تغییر و تحولات سرعت کافی را ندارد در حالی که عمر بازار سرمایه زیاد است اما هنوز در همان مراحل ابتدایی باقی مانده است. بازار سرمایه به مدیرانی نیاز دارد که اراده جدی در این موضوع داشته باشند. چون مدیران به دنبال اجرای حداکثری این قوانین نیستند و سازمان و متولیان نظارتی و اجرایی هم پیگیر این موضوع نیستند و نمیتوانند قوانینی را تصویب کنند که اجرای قانون منافع حداکثری را هم در برداشته باشد، در نتیجه بازار سرمایه دچار فساد و مشکل میشود.

 چرا تحلیلهای بازار سرمایه ضعیف وکم شده است؟

در ضعیف و کم شدن تحلیلهای بازار سرمایه دو علت وجود دارد، دلیل اول مقررات سازمان بورس و بازارسرمایه است که این نهادها ومقرراتی همچون توقف نماد،حجم مبنا،کم بودن دامنه نوسان وتشکیل صفهای نامتعارف و.....، هم افق کوتاه مدت به بازار تزریق میکنند و هم تحلیل را بیاثر کردند.

دومین دلیل این است که بخش مهمیاز شناوری بازار سرمایه در اختیار افراد غیرحرفهای و متاثر از جریان اطلاعات و معاملات غیر رسمیو غیرمسئولانه است، طبیعی است که دراین بازار، تحلیل مبنا قرار نمیگیرد و اکثریت، جهت بازار را تعیین میکنند.

 با توجه به انتخابات امریکا و نزدیک بودن انتخابات ایران، بازار سرمایه در ابهام به سر میبرد، به نظر شما بازار سرمایه چه روندی را در خواهد کرد؟

فکر میکنم که با توجه به انتخابات ریاست جمهوری امریکا که برخلاف پیشبینیها ترامپ رئیسجمهور شد و با توجه به این که هنوز رفتار ترامپ قابل پیشبینی نیست، عملا ابهامیرا در بازار سرمایه تزریق کرده، ولی هر روزی که میگذرد ، اظهارات و رفتارهای او نشان میدهد که بسیار تاکید بر بحث اقتصاد و اشتغال داخلی دارد و در حوزه جهانی هم بر بحث از بین بردن داعش تاکید دارد. نظرم بر این است که در اظهارات اخیر از برجام صحبت نشده و حداقل به لحاظ سیاسی نشان میدهد که در اولویت قرار ندارد و اولویت اول داعش و مبارزه با آن است. در حال حاضر نزدیک به یکسال و شش ماه از برجام میگذرد ولی هنوز برخی از مشکلات وجود دارد. پیشبینی میشود که بازار سرمایه با یک شیب ملایم مثبت روند آتی را در خواهد کرد و این فرآیند در طول یکسال رخ میدهد. البته عوامل غیرقابل پیشبینی در همین حین ممکن است رخ دهد، اما برآیند کلی نشان میدهد که این روند مثبت در خواهد شد.

انتخابات ریاست جمهوری ایران هم نزدیک است، اگرچه تاثیر بسیارخوبی در کنترل تورم داشته و این کار بسیار خوب است ولی نکتهای که وجود دارد در حوزه اقتصادی است و با سیاستهایی که امسال اتخاذ شد بدهی برخی پیمانکاران وبخشی از بدهی بانکها پرداخت شود، اقدامات شوکآور هم به دوره دوم ریاست جمهوری منتقل میشود.

 به نظر شما در این مدت زمانی کدام صنایع ریسک پذیرتر هستند؟

 خوشبختانه در شرایط فعلی در حوزه صنایع کالایی و بحث پتروشیمیتغییر و تحولاتی ایجاد شده و محصولات فلزات روند رو به رشدی را در بازار داشتند. به اعتقادم این صنایع از ریسک زیادی برخوردار نیستند و یک شرایط مثبت خواهد بود. قطعا تک نرخی‌‌ شدن ارز در شرایط جدید ممکن است تا پایان سال انجام شود و شاید هم این روند به سال آینده موکول شود. نگاه کارشناسان و مسئولان این است که نباید به هر قیمتی بر تک نرخیشدن ارز اصرار داشت. این شرایط در بعضی از صنایع تاثیر مثبت و در صنایع دیگر تاثیر منفی دارد و موردی که در حال حاضر در بازار سرمایه ریسک صنایع را افزایش داده، ریاست جمهوری آمریکا است. صنایعی که در زمان تحریمها و قبل از اجراییشدن برجام دچار مشکلات بودند و همچنین صنایعی که مراودات سرمایهگذاری داخلی و خارجی داشته اند، ریسک آنها مقداری افزایش پیدا کرده ولی به مرورکه اظهار نظرها شفاف میشود، گویای این موضوع است که دست برتر را ایران دارد و نگاه اقتصادی ترامپ که اعتقاد دارد، پول خود را صرف افراد خارجی نکند و اگر پولی هم دارد خرج خود آمریکا کند، انتقاد بسیاری به هزینههای جنگ دارد که این هزینهها بسیار زیاد بوده است. به نظر میرسد ریسک صنایع موجود مثل صنایع خودرویی و بانکی افزایش پیدا کرده و امید داریم که به مرور زمان این مشکل حل شود.

کد خبر 388545

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 13 =