به گزارش صدایبورس، مسعود نیلی، اقتصاددان، در اولین همایش سالانه بازار سرمایه ایران، با موضوع «معمای همزمانی بیش از یک دهه رونق بورس و افول صنعت»، به تحلیل وضعیت شاخص کل بورس و عملکرد صنایع پرداخت و گفت: ترجیح من این است که هر نوسانی که رخ میدهد، در بازار سرمایه باشد تا صنعت.
وی با بیان اینکه پویایی شاخص کل بورس نتیجه سه عامل اصلی است، توضیح داد: بخشی از حرکت شاخص از اقتصاد واقعی ناشی میشود، بخشی دیگر به تورم و انتظارات تورمی مربوط است و عامل سوم رفتارهای سوداگرانه و هیجانی فعالان اقتصادی است.
این اقتصاددان افزود: بازار سرمایه را نمیتوان صرفاً بازتاب عملکرد بنگاهها دانست و بخش مهمی از جهتگیری شاخص تحت تأثیر واکنشهای روانی و انتظارات آینده شکل میگیرد.
به باور نیلی، شاخص بورس تهران مدتهاست از اقتصاد واقعی فاصله گرفته و دادهها این اختلاف را به وضوح نشان میدهد؛ از سال ۱۳۹۰ تاکنون بخش واقعی اقتصاد تنها ۱۳ درصد رشد کرده، شاخص قیمت مصرفکننده حدود سه برابر شده و شاخص کل بورس ۱۲۵ برابر افزایش یافته است.
وی تأکید کرد : این شکاف تاریخی را نمیتوان صرفاً با تورم توضیح داد و شدت آن فراتر از نتایج معمول تورمی است.
نیلی مقایسه روند گذشته و دهه ۱۳۹۰ را مورد اشاره قرار داد و گفت: در دهه ۱۳۸۰ شاخص بورس و شاخص قیمتها تقریباً هماهنگ رشد میکردند، اما از دهه ۱۳۹۰ به بعد نقش انتظارات و رفتارهای سوداگرانه پررنگتر شده است.
وی در ادامه به تحولات صنایع و ساختار اقتصاد اشاره کرد و توضیح داد: وزن برخی صنایع کاهش قابل توجهی یافته و تقریباً به نصف رسیده است، در حالی که صنایع سبز و جایگزین واردات رشد قابل توجهی تجربه کردهاند. این صنایع عمدتاً تولیدات داخلی را با تکیه بر استراتژی جایگزینی واردات عرضه میکنند و محدودیتهای ارزی آنها را مجبور به تأمین مواد اولیه از منابع جایگزین کرده است.
نیلی افزود: سیاست بلندمدت صنعت تا پایان دهه ۸۰ بر پایه درآمدهای ارزی صادرات نفت و تأمین تولید داخلی بوده است. درآمدهای نفتی از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ پنج برابر شد، اما از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ تقریباً ثابت ماند. در سالهای اخیر، افزایش درآمدهای نفتی باعث شده واردات مواد اولیه برای برخی صنایع افزایش یابد و تولید آنها رشد قابل توجهی داشته باشد.
وی همچنین به دسته دوم صنایع که رشد کردهاند اشاره کردو گفت: پتروشیمی، فولاد و مواد معدنی. این صنایع وابستگی کمی به واردات دارند، اما مصرف انرژی و آب آنها به طور قابل توجهی افزایش یافته و مصرف سوخت تقریباً دو برابر شده است. در نتیجه، ساختار صنعت تغییر کرده و بخشهای مرتبط با مواد معدنی و محصولات واسطهای رشد کردهاند، در حالی که صنایع وابسته به واردات کاهش یافتهاند.
نیلی خاطرنشان کرد: سهم این صنایع در کل صنعت اکنون بیش از ۶۰ درصد است و در بازار سرمایه نیز بیش از ۷۰ درصد سهم دارند. این صنایع، با مصرف انرژی و آب بالا و قیمت محصولات پایین، بهطور کامل بر صنعت و بازار مالی مسلط شدهاند و تولید کل صنعت افزایش یافته است.
این اقتصاددان به نوسانات ارزی اشاره کرد و گفت: نرخ ارز از هزار تومان به بیش از ده هزار تومان رسیده و افزایش نرخ ارز بهطور کامل در قیمت محصولات منعکس نشده است، اما این صنایع توانستهاند موقعیت پیشتاز خود را حفظ کنند. همچنین، وابستگی بالای این صنایع به منابع آب و انرژی، آسیبپذیری صنعت را افزایش داده و بسیاری از واحدهای تولیدی در مناطقی مستقر شدهاند که مصرف آب بالا، تهدیدی جدی برای فعالیت آنها محسوب میشود.