به گزارش صدای بورس؛ رابرت جِی. شیلر، برندهی جایزه نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۳، از چهرههای برجستهی اقتصاد رفتاری و تحلیل بازارهای مالی است. او استاد دانشگاه ییل و از معدود اقتصاددانانی است که پیش از بحرانهای مالی ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸، وقوع حباب در بازارهای سهام و مسکن را پیشبینی کرد. کتاب Irrational Exuberance که در فارسی با عنوان «سرخوشی غیرعقلایی» توسط سید فرهنگ حسینی ترجمه شده، شاهکاری است که نهتنها تاریخ اقتصاد مدرن را تحلیل میکند بلکه ذهن انسان را در مواجهه با حرص و ترس بازار برملا میسازد.
دربارهی ترجمه و مترجم؛ سید فرهنگ حسینی و ترجمهای علمی و بینقص
ترجمهی فارسی کتاب «سرخوشی غیرعقلایی» که توسط سید فرهنگ حسینی انجام شده، یکی از کاملترین، روانترین و علمیترین ترجمههایی است که از این اثر در بازار کتاب ایران موجود است.
این مترجم نهتنها به زبان انگلیسی و ادبیات اقتصادی تسلط دارد، بلکه به نثر و لحن خاص رابرت شیلر وفادار مانده است. در ترجمهی حسینی، تمامی نمودارها، جداول، فرمولها و تحلیلهای آماری کتاب بهطور دقیق آورده شدهاند؛ موضوعی که در برخی ترجمههای دیگر حذف یا سادهسازی شده است.
خواننده در این نسخه با متنی مواجه است که در عین علمی بودن، نثر روان و خوشخوانی دارد؛ ترجمهای که هم برای پژوهشگران اقتصادی و هم برای علاقهمندان بازار سرمایه قابل فهم و لذتبخش است.
اگر به دنبال ترجمهای وفادار، کامل و خوشخوان از Irrational Exuberance هستید، نسخهی انتشارات چالش با ترجمهی سید فرهنگ حسینی بیتردید بهترین انتخاب است.
مرور کوتاهی بر فصلهای پیشین
در فصلهای ابتدایی کتاب، شیلر مفهوم «سرخوشی غیرعقلایی» را تعریف میکند؛ همان حالتی که در آن سرمایهگذاران با هیجان و امید غیرمنطقی، قیمت داراییها را فراتر از ارزش واقعی آنها بالا میبرند.
او با بررسی دادههای تاریخی بازار سهام، از قرن نوزدهم تا دوران داتکام، نشان میدهد که چگونه احساسات جمعی، رسانهها و توهم ثروت موجب شکلگیری حبابهای بزرگ اقتصادی شدهاند.
در فصلهای میانی، نویسنده عوامل روانشناختی، فرهنگی و رسانهای را که بر تصمیمهای اقتصادی تأثیر میگذارند، واکاوی میکند و ثابت میکند که انسان، برخلاف مدلهای کلاسیک اقتصاد، همیشه عقلانی رفتار نمیکند.
پیش از فصل سیزدهم، مباحثی همچون حبابهای بازار مسکن، نقش رسانهها در تحریک رفتار جمعی، و ضعف نهادهای نظارتی در کنترل بحرانها بررسی میشود.
فصل ۱۳: نوسان سوداگری در یک جامعه آزاد
در فصل سیزدهم کتاب «سرخوشی غیرعقلایی»، رابرت شیلر با زبانی تیز و هشداردهنده به سراغ پرسشی بنیادین میرود: چگونه میتوان در یک جامعه آزاد، از نوسانات و حبابهای سفتهبازانه جلوگیری کرد؟
او با اشاره به سه اوج بزرگ قیمت در بازارهای مالی جهان – سالهای ۲۰۰۰، ۲۰۰۷ و ۲۰۱۴ – تأکید میکند که هیچیک از این جهشها پشتوانهی منطقی و بنیادی نداشتند. این افزایشها، بازتابی از تصمیمات احساسی میلیونها سرمایهگذار بوده است، نه حاصل تحلیل علمی. رسانهها با انگیزهی جلب توجه عمومی، بهجای آموزش تحلیل بنیادی، این هیجان را تشدید کردهاند.
شیلر توضیح میدهد که قیمت مسکن در سالهای پیش از ۲۰۰۶ نیز با همین منطق روانی بالا رفت. خریداران مسکن با مشاهدهی رشد قیمتها، باور کردند که افزایش قیمت تا ابد ادامه خواهد داشت. به تعبیر شیلر، این همان "روانشناسی حباب" است که ریشه در تمایل انسان به پیروی از جمع و ترس از جاماندن دارد.
او نظریهی بازخورد (Feedback Theory) را یادآور میشود: افزایش قیمت باعث جذب سرمایهگذاران جدید میشود، و همین ورود تازهواردها قیمت را باز هم بالاتر میبرد. به این ترتیب، چرخهای از رشد غیرواقعی شکل میگیرد که دیر یا زود با سقوط ناگهانی پایان مییابد.
در ادامه، شیلر نقدی تند به نهادهای سیاستگذار وارد میکند. او میگوید با وجود تأسیس نهادهایی مانند «شورای نظارت بر ثبات مالی» در آمریکا و اروپا پس از بحران ۲۰۰۸، هنوز هم این سازمانها قادر نیستند از شکلگیری حبابهای تازه جلوگیری کنند. زیرا مشکل، تنها ساختاری نیست؛ بلکه ریشه در ذهنیت انسانی دارد.
شیلر در این فصل از اقتصاددانان، رهبران فکری و رسانهها میخواهد که سکوت خود را بشکنند و در برابر قیمتگذاری بیشازحد داراییها موضع بگیرند. او سکوت کارشناسان را به پزشکی تشبیه میکند که با دیدن فشار خون خطرناک بیمار، چیزی نمیگوید چون مطمئن نیست چه اتفاقی میافتد.
در بخشی دیگر، او به سیاستهای پولی اشاره میکند و هشدار میدهد که افزایش شدید نرخ بهره برای ترکاندن حبابها ممکن است فاجعهبار باشد؛ همانطور که در سال ۱۹۲۹ و رکود بزرگ دهه ۳۰ میلادی اتفاق افتاد.
به باور شیلر، بانکهای مرکزی باید با احتیاط و تدریج عمل کنند؛ افزایشهای نمادین نرخ بهره همراه با هشدار عمومی میتواند مؤثر باشد، اما سیاستهای تند و شوکگونه میتواند کل اقتصاد را فلج کند.
شیلر سپس به نقش رهبران فکری اشاره میکند؛ از جان دی. راکفلر و جی.پی. مورگان در بحران ۱۹۰۷ گرفته تا آلن گرینسپن در دهه ۹۰. او نتیجه میگیرد که هشدارهای اخلاقی و بیانیههای مسئولانه میتوانند نقش روانی مهمی در آرام کردن بازارها داشته باشند، اگر صادقانه و بدون منافع شخصی صادر شوند.
در ادامهی فصل، نویسنده دربارهی محدودیتهای بازار مانند «مدارشکنها» و قوانین «فروش استقراضی» بحث میکند. او معتقد است تعطیلی موقت بازار یا محدودیت معاملات نمیتواند مانع حبابهای بلندمدت شود. برعکس، ممکن است تجربهی سقوط واقعی و اصلاح طبیعی بازار اثر آموزشی و تثبیتکنندهی بیشتری داشته باشد.
در بخش پایانی فصل، شیلر پیشنهاد میدهد که برای مهار نوسانات باید بازارها را گسترش داد و ابزارهای مالی تازهای برای پوشش ریسک ایجاد کرد. او از تجربهی شخصی خود در طراحی شاخصهای Case–Shiller سخن میگوید و بر نقش بازارهای آتی مسکن در ثبات قیمتها تأکید میکند.
در نهایت، او به بحران پسانداز و بازنشستگی اشاره کرده و هشدار میدهد که اتکا به رشد دائمی بازار سهام، خطایی خطرناک است. سیاستگذاران باید واقعگرایانهتر بیندیشند و مردم را به پسانداز و سرمایهگذاری منطقی تشویق کنند.