رشد سریع سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های خورشیدی اگرچه در ظاهر نشانه‌ای از تغییر الگوی تولید برق تلقی می‌شود.

به گزارش صدای بورس، رشد سریع سرمایه‌گذاری در نیروگاه‌های خورشیدی اگرچه در ظاهر نشانه‌ای از تغییر الگوی تولید برق تلقی می‌شود اما بدون اصلاح سازوکار قیمت‌گذاری و تقویت نقش بورس انرژی، این روند نمی‌تواند مانند یک موتور پایدار عمل کند و حتی ممکن است موجب تمرکز بیش از حد سرمایه در بخشی شود که ظرفیت جذب آن محدود است. در چنین وضعیتی، تحلیلگران معتقدند که سیاست‌گذاری متوازن بین توسعه تولید، افزایش راندمان و تقویت بازار شفاف انرژی می‌تواند از ناترازی ماندگار در صنعت برق جلوگیری کند و امکان بازگشت سرمایه را برای بازیگران مختلف افزایش دهد.

بازآرایی سیاست انرژی با اتکا به بازارهای کارآمد
محمد نظیفی، مدیرعامل شرکت بورس انرژی، درباره ناترازی انرژی در ایران گفت: ریشه بسیاری از ناکارآمدی‌ها را باید در نحوه تصدی‌گری دولت جستجو کرد؛ تصدی‌گری‌ای که به‌واسطه گستردگی منابع سرزمینی کشور، سال‌ها بدون توجه به پیامدهای بلندمدت ادامه داشته و اکنون به نقطه‌ای رسیده است که تداوم آن نه به لحاظ مالی و نه به لحاظ مدیریتی قابل دفاع نیست.
او توضیح داد که کشور در حالی با کمبود عرضه و ناترازی فصلی مواجه می‌شود که از منظر ذخایر هیدروکربنی در زمره کشورهای ثروتمند قرار دارد و همین تناقض بسیاری از تحلیلگران را به این جمع‌بندی رسانده که مدل تخصیص منابع مبتنی بر دولت، در عمل از کار افتاده است. نظیفی با اشاره به اینکه در مرحله ارائه راه‌حل، همچنان انتظار جامعه و حتی بخشی از سیاست‌گذاران این است که دولت حجم عرضه انرژی را افزایش دهد، بیان کرد: این رویکرد با ارزیابی‌هایی که خود شهروندان درباره عملکرد دولت ارائه می‌دهند در تضاد است. به گفته او، اگر باور عمومی بر این است که دولت در مدیریت حوزه انرژی به نقطه شکست رسیده، منطقا باید راه‌حل‌ها نیز در مسیری متفاوت از گذشته جستجو شود و این مسیر چیزی جز ایجاد بازاری کارآمد، شفاف و مبتنی بر مکانیسم قیمت نیست. او ساختار بازار انرژی را به روند متمرکزسازی معاملات سهام در بورس تشبیه کرد؛ سازوکاری که با حذف پراکندگی، کشف قیمت را دقیق‌تر و هزینه مبادله را پایین‌تر می‌آورد.
مدیرعامل بورس انرژی افزود: برای شکل‌گیری مرجع قیمتی معتبر، سهم معاملات انرژی در بورس باید افزایش یابد. او توضیح داد که در معاملات هیدروکربنی، سهم فعلی بورس بین ۵ تا ۶ درصد است و در برخی حوزه‌ها به ۳۰ درصد می‌رسد، در حالی که برای ایجاد یک مکانیسم واقعی کشف قیمت، این نسبت باید دست‌کم به ۵۰ تا ۶۰ درصد برسد. برنامه حوزه برق نیز بر همین ضرورت تاکید دارد و توسعه ابزارهای مالی جدید در بورس انرژی با همین هدف دنبال می‌شود.
او در توضیح ابزارهای موجود بیان کرد: دو الگوی اصلی تنظیم‌گری سنتی و تنظیم‌گری مبتنی بر رگ‌تک در جهان وجود دارد. به گفته او، مقاومت‌های موجود در بخش‌هایی مانند توکن ناشی از پایبندی به الگوهای سنتی است، اما در نهایت باید ابزارها برای اشخاص حقیقی و خانوارها قابل معامله شود تا بازار عمق پیدا کند. نظیفی با اشاره به ابزارهای تامین مالی معرفی‌شده در بورس انرژی، از جمله سلف موازی استاندارد صرفه‌جویی انرژی و صندوق پروژه طرح‌های بهینه‌سازی مصرف، گفت: این ابزارها می‌توانند هم مسیر اصلاح مصرف و هم مسیر توسعه سرمایه‌گذاری را هموار کنند. او افزود که ابزارهایی مانند اوراق مرابحه نیز قابلیت به‌کارگیری در صنایع انرژی‌بر را دارند و می‌توانند به تکمیل زنجیره مدیریت بهینه مصرف کمک کنند.

سه سال تا تعادل
مالک شریعتی نیاسر، عضو کمیسیون انرژی مجلس، در پاسخ به پرسشی درباره تمرکز بالای سرمایه‌گذاری‌ها بر پروژه‌های خورشیدی گفت: توسعه تجدیدپذیرها نباید به‌عنوان افراط یا جایگزین سایر بخش‌ها تلقی شود، بلکه بخشی از راهبرد کلان کشور برای کاهش ناترازی انرژی است. او تأکید کرد که حل ناترازی تنها با توسعه تولید یا تنها با مدیریت مصرف ممکن نیست و این دو باید هم‌زمان و متوازن پیش بروند.
به گفته او، انرژی خورشیدی به دلیل دوره ساخت کوتاه، نیاز کمتر به سرمایه‌گذاری سنگین، امکان مشارکت مردم و مزیت تولید پراکنده، جایگاه ویژه‌ای در برنامه توسعه دارد؛ اما این امر به معنای حذف نقش سایر فناوری‌ها نیست.
شریعتی اشاره کرد که در برنامه هفتم، مواد ۴۲ و ۴۳ دولت را موظف کرده است راندمان نیروگاه‌ها را افزایش دهد، واحدهای بخار و سیکل ترکیبی را توسعه دهد و از ظرفیت‌هایی استفاده کند که نیاز به سوخت فسیلی جدید ندارند. او تاکید کرد: اگر دولت به اهداف کمی تعیین‌شده پایبند بماند، می‌توان انتظار داشت شدت ناترازی در سال‌های آینده کاهش یابد. با این حال، رسیدن به نقطه سر به سر به گفته او سه تا چهار سال زمان نیاز دارد.
این نماینده مجلس همچنین تشکیل سازمان بهینه‌سازی مصرف انرژی را از اقدامات مهم دولت دانست و گفت: این نهاد، در صورت تصویب نهایی اساسنامه، می‌تواند اصلاح الگوی مصرف را از مرحله توصیه و شعار به مرحله اجرا منتقل کند و امکان مداخله مؤثر در سمت تقاضا
را فراهم آورد.
شریعتی در ادامه به نقش بازارها و به‌ویژه بورس انرژی اشاره و بیان کرد: یکی از ابزارهای ضروری برای مدیریت ناترازی، ایجاد سازوکاری شفاف برای کشف قیمت و تخصیص بهینه منابع است. او گفت هرچند سیاست‌گذاری انرژی همچنان وظیفه دولت است، اما تجربه سال‌های گذشته نشان داده است که اتکا به تصدی‌گری کامل دولت، نه در بخش عرضه و نه در بخش مصرف، کارآمد نیست. به باور او، اگر سهم معاملات حامل‌های انرژی در بورس افزایش یابد و ابزارهای مالی مرتبط با پروژه‌های بهینه‌سازی و تجدیدپذیرها عمق پیدا کنند، بخش خصوصی می‌تواند نقشی جدی‌تر در توسعه ظرفیت‌ها و همچنین اصلاح رفتار مصرف ایفا کند.
عضو کمیسیون انرژی مجلس افزود: حرکت در مسیر بازار به معنای کاهش نقش حاکمیت نیست، بلکه به معنای استفاده از سازوکارهایی است که انگیزه‌ها را درست تنظیم می‌کند و فشار مالی دولت را کاهش می‌دهد.

چرا بدون بورس انرژی توسعه خورشیدی پایدار نمی‌شود؟
تحولات اخیر در بازار برق موجب شده بخش قابل توجهی از سرمایه‌گذاران به پروژه‌های خورشیدی توجه ویژه‌ای نشان دهند؛ موضوعی که برخی آن را گامی طبیعی در مسیر توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر می‌دانند اما گروهی دیگر نسبت به افراط در این روند هشدار می‌دهند. در نگاه این گروه، تمرکز بیش از اندازه بر نیروگاه‌های خورشیدی می‌تواند به کم‌توجهی به ظرفیت‌های توسعه‌ای بخش‌های دیگر منجر شود و در بلندمدت، تنوع سبد تولید برق را دچار اختلال کند. در فضای سیاست‌گذاری نیز این نگرانی وجود دارد که اگر سرعت مهاجرت سرمایه به سمت خورشیدی با اصلاحات نهادی همراه نشود، بازده اقتصادی این پروژه‌ها در سال‌های بعد قابل تضمین نخواهد بود.
در چنین بستری، تحلیل‌هایی که از سوی برخی نمایندگان مجلس مطرح می‌شود بر اهمیت رویکرد متوازن تأکید دارد. در این تحلیل‌ها، مدیریت مصرف و ارتقای راندمان نیروگاه‌ها هم‌سنگ با توسعه تجدیدپذیرها تعریف می‌شود. افزایش ظرفیت سیکل ترکیبی، استفاده از واحدهای بخار و حرکت به سمت تولید پراکنده، ازجمله محورهایی هستند که برای بهبود کارایی شبکه مطرح می‌شوند. این رویکرد اعتقاد دارد که تمرکز صرف بر توسعه خورشیدی اگر در کنار ارتقای راندمان و بهینه‌سازی مصرف قرار نگیرد، نمی‌تواند مشکل ناترازی را حل کند. در کنار این مباحث، یک بخش مهم از گفت‌وگوهای اخیر به نقش بازارها، به‌ویژه بورس انرژی، برمی‌گردد؛ نقشی که تاکنون کمتر در سیاست‌گذاری برق به آن توجه شده اما می‌تواند مسیر آینده را تعیین کند. در واقع، تا زمانی که قیمت برق در یک سازوکار شفاف مبتنی بر عرضه و تقاضا کشف نشود، هرگونه رشد در سرمایه‌گذاری خورشیدی یا سایر فناوری‌ها با ریسک ساختاری مواجه خواهد بود. تجربه دهه اخیر نشان داده که صنایع و نیروگاه‌ها زمانی به سرمایه‌گذاری پایدار علاقه نشان می‌دهند که بازگشت سرمایه از مسیر بازار تضمین شود و نه از طریق قراردادهای کوتاه‌مدت یا قیمت‌گذاری‌های غیرواقعی.
در همین چارچوب، نقش بورس انرژی می‌تواند به‌عنوان نقطه تلاقی واقعی میان تولیدکننده، مصرف‌کننده و سرمایه‌گذار تعریف شود. معاملات برق در این بازار، اگر حجم و عمق بیشتری پیدا کند، سیگنال‌های واقعی‌تری درباره نیاز شبکه، قیمت تمام‌شده و ظرفیت سرمایه‌پذیری بخش‌های مختلف صادر می‌کند. این بازار حتی می‌تواند به تعدیل افراط در سرمایه‌گذاری خورشیدی کمک کند؛ زیرا تولیدکنندگان بر اساس قیمت‌های واقعی، درباره ورود یا توسعه ظرفیت تصمیم‌گیری خواهند کرد و دیگر تنها جذابیت یارانه‌ای یا دوره بازگشت کوتاه مبنای تصمیم نخواهد بود.
از سوی دیگر، در بحث مدیریت مصرف نیز بازار انرژی ابزارهای کارآمدی در اختیار سیاست‌گذار قرار می‌دهد. قیمت‌گذاری شفاف نه‌تنها به تغییر رفتار مصرف‌کنندگان بزرگ کمک می‌کند بلکه امکان ارائه مشوق‌های هدفمند برای کاهش مصرف را فراهم می‌آورد. در حال حاضر بخشی از ناترازی شبکه ناشی از فقدان چنین سازوکاری است و ادامه این وضعیت به معنای نیاز مداوم به ساخت نیروگاه‌های جدید خواهد بود؛ نیازی که نه از نظر مالی و نه از نظر زمان اجرا با محدودیت‌های موجود سازگار نیست. در نگاه سیاست‌گذارانی که از این رویکرد حمایت می‌کنند، آینده بازار برق باید بر سه پایه شکل گیرد: توسعه متوازن ظرفیت تولید، ارتقای راندمان نیروگاه‌ها و تقویت سازوکار کشف قیمت در بورس انرژی. ترکیب این سه محور می‌تواند مسیر حل ناترازی را کوتاه‌تر کند و وابستگی به منابع بودجه‌ای را کاهش دهد. تشکیل سازمان‌های مرتبط با بهینه‌سازی مصرف نیز بخشی از همین رویکرد است که اگر با انضباط اجرایی همراه شود، می‌تواند فاصله میان عرضه و تقاضا را در چند سال آینده کمتر کند.
مسیری که امروز در حوزه تجدیدپذیرها با سرعت در حال طی شدن است زمانی می‌تواند اثرگذاری واقعی داشته باشد که بازار برق نیز در همان مسیر حرکت کند. بدون شفافیت قیمت، سرمایه‌گذاری پایدار شکل نمی‌گیرد و بدون پشتوانه بازار، توسعه خورشیدی یا هر فناوری دیگر نمی‌تواند مصداق یک تحول پایدار باشد. این تحلیل پیشنهاد می‌کند که سیاست‌گذاری انرژی باید از سطح ظرفیت‌سازی فنی فراتر رود و به سمت تکمیل حلقه بازار هدایت شود؛ حلقه‌ای که نبود آن می‌تواند همه مزیت‌های توسعه تجدیدپذیر را تحت‌الشعاع قرار دهد.

  • فاطمه صالحی - خبرنگار

  • شماره ۶۱۹ هفته نامه اطلاعات بورس