در چند سال اخیر، شاهد افزایش قابل توجه تعداد شرکتهای سبدگردانی در بازار سرمایه بودهایم. بسیاری از مجموعههای بزرگ اقتصادی با هدف متمرکزسازی فعالیتها و مدیریت بهینه منابع مالی، به تأسیس سبدگردانهای اختصاصی روی آوردهاند. نمونههایی از این روند را میتوان در زیرمجموعههای بزرگ صنعتی مانند گروه خودروسازی کرمان، شرکت سرمایهگذاری سرچشمه و تأمین سرمایه کیمیا مشاهده کرد. این شرکتها ترجیح دادهاند خدمات مالی و سرمایهگذاری خود را در درون ساختار سازمانی اداره کنند.
با این حال، نکته قابل توجه آن است که اگرچه تعداد سبدگردانها رو به افزایش است، اما همه آنها لزوماً سودده نیستند. بررسیها نشان میدهد سوددهی در این شرکتها تابع چند فاکتور کلیدی است. نخستین عامل، عملکرد پورتفوی اختصاصی است؛ همان پرتفوی ویژهای که هر سبدگردان در بازار سرمایه مدیریت میکند. سود این بخش مبنای اصلی درآمد سبدگردانها محسوب میشود، اما تحقق بازدهی بالا کاملاً به شرایط بازار و ظرفیت آن برای جذب سود بستگی دارد.
در ساختار درآمدی سبدگردانها معمولاً حدود نیم درصد از کل ارزش سبد بهعنوان کارمزد مدیریت دریافت میشود. این میزان در ظاهر اندک است، اما وقتی متولی، حسابرس، بازاریابی و سایر هزینههای عملیاتی نیز به آن افزوده شود، حاشیه سود بسیاری از شرکتها کاهش چشمگیری پیدا میکند. بهویژه در شرایطی که بازار سرمایه با افت نقدینگی یا نوسانات بالا مواجه است، حفظ بازدهی ۲۵ تا ۳۰ درصدی هدفگذاریشده برای هر سبد نیز چالشبرانگیز خواهد بود.
یکی دیگر از مسیرهای سودآوری برای سبدگردانها، راهاندازی صندوقهای درآمد ثابت و صندوقهای بازارگردانی است. این ابزارها ضمن کمک به تنوعبخشی منابع درآمدی، میتوانند نقش مهمی در جذب سرمایهگذاران و تأمین نقدشوندگی ایفا کنند. در سالهای اخیر صندوقهای طلا نیز به یکی از گزینههای مؤثر در رشد سبدگردانها تبدیل شدهاند. در شرایطی که ریسکهای بازار سهام افزایش یافته، صندوقهای طلا و درآمد ثابت توانستهاند ورودی منابع تازهای را به بازار بازگردانند.
با وجود این، نمیتوان از واقعیت هزینهها و محدودیتهای عملیاتی سبدگردانها غافل شد. بسیاری از شرکتها به دلیل هزینههای بالای اداره صندوقها و رقابت شدید در نرخ کارمزدها، حاشیه سود محدودی دارند. در نتیجه، تنها سبدگردانهایی که از پشتوانه نهادی قوی، شبکه مشتریان گسترده و ارتباط ساختاری با نهادهای مالی بزرگ مانند کارگزاریها یا شرکتهای تأمین سرمایه برخوردارند، میتوانند سود پایدارتری را تجربه کنند. برای مثال، سبدگردان مفید به دلیل ارتباط مستقیم با کارگزاری مفید و بهرهگیری از زیرساختهای مشترک، از مزیت رقابتی قابل توجهی برخوردار است.
در مجموع، صنعت سبدگردانی در ایران هنوز در حال بلوغ است. افزایش تخصص، مدیریت هزینهها، و توسعه ابزارهای مالی متنوع میتواند مسیر پایدارتری برای سودآوری این نهادها فراهم کند، بهویژه در شرایطی که بازار سرمایه به شدت به بازیگران حرفهای و نهادهای مالی کارآمد نیاز دارد.
-
جواد مرادیان - معاون توسعه گروه مالی هامرز
-
شماره ۶۱۹ هفته نامه اطلاعات بورس