به گزارش صدای بورس، بررسی رفتار سرمایهگذاران حقیقی در هفتههای پایانی آبان نشان میدهد که بخش خرد بازار سهام همچنان در موقعیت تردید قرار دارد و میان خروج تدریجی نقدینگی و بازگشتهای مقطعی سرگردان مانده است؛ بهویژه آنکه افت ارزش معاملات خرد، افزایش سهم صندوقهای درآمد ثابت و فشار فروش در صنایع بزرگ چشمانداز جریان نقدینگی را پیچیده کرده است.
تحولات نرخ بهره، وضعیت بازارهای موازی و کاهش جذابیت سهام بزرگ بیش از هر عامل دیگری زمینه عقبنشینی سرمایهگذاران حقیقی را فراهم کرده و فضای معاملاتی را به مسیری فرسایشی هدایت کرده است.
جریان نقدینگی خرد در پایان آبان
دادههای پایانی آبان نشان میدهد که خالص جریان پول حقیقی همچنان در محدوده منفی نوسان دارد و بازار نتوانسته علامتی پایدار برای بازگشت نقدینگی خرد تولید کند. برآوردهای هفتگی بیان میکند میانگین خروج پول حقیقی در سه هفته منتهی به بیستوهشتم آبان حدود دو هزار و چهارصد میلیارد تومان بوده و تنها در روزهای محدودی که شاخص هموزن رشد کرده جریان ورود محدود ثبت شده است. ارزش معاملات خرد نیز که شاخص مهمی برای سنجش فعالیت بخش حقیقی بازار بهشمار میرود در اغلب روزهای این ماه زیر هفت هزار میلیارد تومان قرار گرفته و در برخی مقاطع حتی به پنج هزار میلیارد تومان رسیده است، کمترین سطح پاییزی سال محسوب میشود. این افت ارزش معاملات خرد در حالی رخ داده که ارزش کل معاملات بازار با حضور صندوقهای درآمد ثابت و معاملات اوراق بدهی همچنان در سطوح بالاتر از چهل هزار میلیارد تومان نوسان دارد و همین شکاف چشمگیر بین ارزش کل بازار و ارزش معاملات خرد موجب میشود که نشانهای از بازگشت سرمایهگذاران خرد مشاهده نشود. نسبت گردش نقدینگی حقیقی که بر پایه ارزش خرید حقیقی نسبت به ارزش کل خرید سنجیده میشود به حدود پانزده درصد رسیده که نسبت به اوایل تابستان دستکم پنج واحد درصد کاهش یافته است.
رفتار حقیقیها در صنایع مختلف
اگر جریان نقدینگی حقیقی بر اساس صنایع بررسی شود تصویر دقیقتری از جابهجایی سرمایه خرد به دست میآید. صنایع بزرگ نظیر فلزات اساسی، شیمیاییها و پالایشیها در بیشتر روزهای آبان با خروج پول حقیقی مواجه بودهاند؛ مجموع خروج نقدینگی حقیقی از این سه صنعت طی نیمه دوم آبان بیش از هزار و ششصد میلیارد تومان ثبت شده و در بعضی روزها سهم این صنایع از کل خروج نقدینگی خرد بازار به بالای شصت درصد رسیده است. این روند نشان میدهد جذابیت سهام بزرگ برای سرمایهگذاران حقیقی کاهش قابل توجهی داشته و رفتار حقیقیها بیش از گذشته به سمت نمادهای کوچک با ریسک بالاتر منحرف شده است. در مقابل، گروههایی مانند خودروییها، فناوری اطلاعات، خدمات مالی غیر بانکی و برخی زیرگروههای غذایی در بعضی روزها با ورودهای محدود مواجه شدهاند؛ هرچند حجم این ورودها بهاندازهای نیست که روند کلی خروج را تغییر دهد. برای مثال ورود نقدینگی حقیقی به گروه خودرو در هفته پایانی آبان حدود دویست میلیارد تومان بوده اما همزمان خروج نقدینگی از فلزات اساسی در همان بازه بیش از چهارصد میلیارد تومان ثبت شده است و همین اختلاف جریان باعث میشود که خالص جریان پول بازار همچنان در محدوده منفی باقی بماند.
صندوقهای ETF سهامی عملکرد متفاوتتری داشتهاند و در بعضی روزها جذب نقدینگی هدفمندتری را تجربه کردهاند؛ اما این ورودها اغلب کوتاهمدت و تحت تأثیر نوسانات روزانه بازار بوده است. میانگین ورود پول حقیقی به ETFهای سهامی در آبان کمتر از صد میلیارد تومان در روز بوده که در مقایسه با میانگین فصل تابستان حدود چهل درصد کاهش نشان میدهد. به همین دلیل نمیتوان اتکای پایداری به جریان نقدینگی ETFها برای تغییر مسیر بازار داشت.
جایگاه نرخ بهره و بازارهای موازی
یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر خروج نقدینگی حقیقی در آبان، وضعیت نرخ بهره بینبانکی بوده که در نیمه دوم این ماه در محدوده بیستوهشت تا بیستونه درصد نوسان کرده است. این سطح از نرخ بهره سبب شده بخش مهمی از نقدینگی به سمت صندوقهای درآمد ثابت و بازار بدهی هدایت شود. سهم صندوقهای درآمد ثابت از کل جریان ورود نقدینگی در آبان به بیش از پنجاهوهشت درصد رسیده که بالاترین سطح هفتماهه محسوب میشود. تنها در هفته پایانی آبان خالص ورود نقدینگی به صندوقهای درآمد ثابت بیش از سه هزار میلیارد تومان بوده و همین فاصله نسبت به جریان ورودی بازار سهام نشان میدهد جذابیت ریسکپذیری در میان سرمایهگذاران خرد به حداقل رسیده است. در بازارهای موازی نیز شرایط بهگونهای بوده که انگیزه ورود نقدینگی خرد به سهام کاهش یافته است. نرخ دلار آزاد در محدوده چهاردهه پاییزی تقریباً ثابت مانده و تنها بهصورت مقطعی از کانال پنجاه هزار تومان عبور کرده است. بازار طلا و سکه نیز عمدتاً در مسیر نوسانی محدود حرکت کرده و بازدهی کوتاهمدت آن چشمگیر نبوده است؛ با این حال بسیاری از سرمایهگذاران خرد ترجیح دادهاند ریسک بازار سهام را نپذیرند و به سمت داراییهای نقدشوندهتر و با دامنه نوسان محدود حرکت کنند. این ترکیب شرایط موجب شده بازار سهام جذابیت رقابتی خود را در مقابل بازارهای موازی از دست بدهد.
شکاف میان شاخص کل و هموزن
از دیگر عواملی که موجب تضعیف جریان نقدینگی خرد شده اختلاف قابل توجه بین شاخص کل و شاخص هموزن در آبان است. شاخص کل در این ماه بیشتر تحت فشار نمادهای بزرگ و کالامحور قرار گرفته و افت نزدیک به هفت درصدی را ثبت کرده است؛ در حالی که شاخص هموزن در بخشهایی از همین دوره رشدهای مقطعی سه تا چهار درصدی داشته و مسیر متفاوتی را نشان داده است. این شکاف نشان میدهد که جریان نقدینگی حقیقی عمدتاً به سمت سهام کوچک رفته و بازار در وضعیتی غیرمتعادل میان سهام بزرگ و کوچک قرار گرفته است. این وضعیت اگرچه در کوتاهمدت میتواند باعث رشد برخی نمادهای کوچک شود اما در بلندمدت توان جریان نقدینگی خرد را تضعیف میکند چون رشدهای غیرمتوازن معمولاً پایداری لازم را ندارند. نمونه بارز این مسأله در هفته سوم آبان دیده شد که شاخص هموزن در سه روز معاملاتی پیاپی رشد بیش از دو هزار واحدی را تجربه کرد اما در همان روزها ارزش معاملات خرد در مرز پنج هزار و پانصد میلیارد تومان باقی ماند و جریان خروج پول حقیقی ادامه یافت. همین تحلیل نشان میدهد که رشد هموزن در این دوره بیشتر حاصل جابهجایی پول میان گروههای کوچک بوده و جریان جدیدی از نقدینگی وارد بازار نشده است.
اثر فضای انتظاراتی و نبود محرکهای بنیادی
بازار سهام در آبان نهتنها از سمت نقدینگی دچار ضعف بوده بلکه به لحاظ انتظارات بنیادی نیز با ابهام مواجه شده است. انتشار گزارشهای میاندورهای شرکتها اگرچه در بعضی صنایع مانند بیمه و فناوری اطلاعات تصویر قابل قبولی ارائه کرد اما در بخشهای بزرگتر مانند پتروشیمیها، فولادیها و پالایشیها اغلب کمتر از انتظار بود. قیمتهای جهانی نیز در بیشتر هفتههای آبان در مسیر نوسان خنثی حرکت کرد و کالاهایی مانند متانول، اوره و فولاد تغییرات معناداری نداشتند. این ترکیب باعث شد سرمایهگذاران حقیقی چشمانداز روشنی از سودآوری کوتاهمدت بازار نداشته باشند و جریان ورود نقدینگی تقویت نشود. از سوی دیگر، نبود سیگنالهای سیاستی مشخص نیز بر تردید بازار افزوده است. بحثهایی پیرامون اصلاح نرخ خوراک، تغییرات احتمالی در نرخ انرژی صنایع، سیاستهای ارزی و همچنین وضعیت انتشار اوراق دولتی هرچند مطرح شده اما هنوز به تصمیمهای قطعی نرسیده است و همین فضای انتظار توان جذب نقدینگی خرد را محدود کرده است. در چنین شرایطی هرچند ممکن است در مقاطع کوتاه بازار با جرقههای خبری صعود کند اما عدم قطعیت سیاستی معمولاً جریانهای نقدینگی پایدار را شکل نمیدهد.
جریان نقدینگی در ابتدای زمستان
تحلیل جریان نقدینگی در پایان آبان نشان میدهد بازار برای ورود به آذر و سپس زمستان با چند چالش همزمان مواجه است. نخست آنکه سطح ارزش معاملات خرد باید از میانگین پنج تا شش هزار میلیارد تومان به محدوده حداقل هشت هزار میلیارد تومان برسد تا بتوان نشانههایی از بازگشت حقیقیها مشاهده کرد. دوم آنکه نرخ بهره بینبانکی در صورت باقیماندن در محدوده فعلی همچنان بخش عمده نقدینگی را به سمت صندوقهای درآمد ثابت میکشاند و برای تغییر این روند یا باید نرخ بهره کاهش یابد یا بازدهی بازار سهام به اندازهای جذاب شود که ریسکپذیری در میان خردها افزایش یابد.
بازار نیازمند محرکهای بنیادی جدید است. انتشار گزارشهای بعدی شرکتها، تحولات احتمالی در سیاستهای ارزی و همچنین وضعیت نرخهای جهانی کالاها میتواند نقش مهمی در تغییر مسیر جریان نقدینگی داشته باشد. اگر قیمتهای جهانی از رکود فعلی خارج شوند و صنایع بزرگ دوباره به محدوده سودآوری مورد انتظار بازگردند، احتمال دارد بخشی از نقدینگی خرد که در ماههای اخیر از بازار خارج شده بود دوباره به جریان بیفتد. اما در سناریوی بدون محرک، بازار همچنان به مسیر فرسایشی خود ادامه میدهد و خروجهای تدریجی نقدینگی خرد نیز پایدار خواهد ماند.
بازار سهام در پایان آبان با جریانی از نقدینگی خرد مواجه بود که نهتنها نشانهای از بازگشت پایدار ندارد بلکه تحت فشار نرخ بهره بالا، جذابیت صندوقهای درآمد ثابت و نبود چشمانداز بنیادی روشن، در حال کاهش تدریجی است. ارزش معاملات خرد به کمترین سطوح پاییزی رسیده، خروج نقدینگی از صنایع بزرگ ادامه یافته و ورودهای مقطعی به سهام کوچک توان تغییر مسیر بازار را نداشته است. تا زمانی که یکی از محرکهای اصلی یعنی نرخ بهره، چشمانداز بنیادی یا جریان پول هوشمند فعال نشود، نمیتوان انتظار داشت مسیر نقدینگی خرد تغییر معناداری پیدا کند.
-
فاطمه صالحی - خبرنگار
-
شماره ۶۱۶ هفته نامه اطلاعات بورس