تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۶

برای دهه‌ها، حاکمیت شرکتی به‌مثابه راهکاری برای پیشگیری از بحران‌ شناخته می‌شد. اما امروزه، این مفهوم بیش از هر زمان دیگری به‌عنوان نیرویی خلاق در جهت خلق ارزش پایدار شناخته می‌شود.

برای دهه‌ها، حاکمیت شرکتی به‌مثابه راهکاری برای پیشگیری از بحران‌ شناخته می‌شد. اما امروزه، این مفهوم بیش از هر زمان دیگری به‌عنوان نیرویی خلاق در جهت خلق ارزش پایدار شناخته می‌شود که توجه به آن با شتاب چشمگیری گسترش یافته است. حاکمیت شرکتی جدید تنها به معنای نظارت نیست، بلکه ابزاری برای همسوسازی اهداف سازمان با رسالتی جامع‌تر تلقی می‌شود که فعالانه در پی شکل‌دهی فرهنگی است که در آن نوآوری، پاسخ‌گویی و مسئولیت‌پذیری اجتماعی همگام با یکدیگر رشد می‌کنند.
حاکمیت شرکتی مجموعه‌ای از مقررات، فرهنگ و ترکیبات نهادی است که تعیین می‌کند یک سازمان چگونه عمل می‌کند، چه کاری انجام می‌دهد، چه کسی آن را اداره می‌کند، چگونه کنترل‌ها در آن اعمال می‌شود، چگونه مخاطرات را مدیریت می‌کند و نتایج فعالیت‌های خود را ارائه می‌دهد. به بیان دیگر سازمان از طریق حاکمیت شرکتی، هدایت، کنترل و ارزیابی می‌شود و مسائلی مانند ثبات، سیاست‌گذاری بهینه و انطباق با قوانین و مقررات و همچنین هم‌سویی عملیات با اهداف کلان، معنا یافته و اثربخش می‌شود. برای درک عمیق‌تر مفهوم حاکمیت شرکتی، می‌توان آن را از دو منظر سازمانی و عملی مورد بررسی قرار داد؛ نخست از زاویه درون‌سازمانی و روابط میان افراد و ساختارها و سپس از جنبه عملکردی و نقش آن در تعامل با سهام‌داران و ذی‌نفعان.
در بعد سازمانی مفهوم حاکمیت شرکتی، می‌توان سازمان را مجموعه‌ای از افراد جستجوگر دانست که برای دستیابی به اهدافی مشترک تلاش می‌کنند. هر عضو سازمان ـ از جمله مدیران ـ اهداف شخصی خود را دارد که ممکن است در تعارض با منافع سازمان قرار گیرد. در عین حال، هر عضو در گستره‌ای از مسائل اختیار تصمیم‌گیری دارد. تصمیمات افراد و تأثیر محیط بیرونی می‌تواند مرزهای سازمان را تحت تأثیر قرار داده و به نوعی بر آن حاکمیت یابد. در این میان، نحوه تصمیم‌گیری و پایبندی اعضا به اصول و رهنمودهای حاکمیت شرکتی، در تحقق اهداف سازمانی و پاسخگویی به ذی‌نفعان اهمیت بالایی پیدا می‌کند.
چنان‌که می‌دانیم، حاکمیت شرکتی از منظر عملکردی نیز ناظر بر چگونگی ایفای مسئولیت‌های سازمان در برابر سهام‌داران و سایر ذی‌نفعان است و این سازوکار، مسئله نمایندگی میان ذی‌نفعان، سهام‌داران، هیئت‌مدیره، کارکنان، مشتریان و عموم مردم را در قالب یک چهارچوب منسجم حل می‌کند. در نتیجه، می‌توان حاکمیت شرکتی را مجموعه‌ای از سازوکارها دانست که به شفافیت عملکرد، پاسخگویی و تقویت اعتماد عمومی کمک کرده و هدف نهایی آن نیز ارتقای انصاف (عدالت)، شفافیت، پاسخ‌گویی و رعایت حقوق ذی‌نفعان در بنگاه‌های اقتصادی است.
طی سال‌های اخیر، گام‌های مهمی در جهت نهادینه‌سازی اصول حاکمیت شرکتی در داخل کشور برداشته شده است. از سال ۱۴۰۱ «دستورالعمل حاکمیت شرکتی ناشران ثبت‌شده نزد سازمان بورس» ابلاغ شده است و ناشران و مدیران موظف به رعایت مفاد آن هستند. با اجرای این دستورالعمل، مباحث حاکمیت شرکتی در بازار سرمایه رسمیت بیشتری یافته و ناشران نسبت به تشکیل کمیته‌های هیئت‌مدیره، ایجاد دبیرخانه هیئت‌مدیره، ارتقای کنترل‌های داخلی و رعایت سایر الزامات اقدام کرده‌اند.
نکته مهم و قابل توجه این است که مفاد دستورالعمل حاکمیت شرکتی الزام‌آور بوده و ارزیابی و رتبه‌بندی شرکت‌ها در این حوزه، براساس میزان انطباق با الزامات آن صورت می‌گیرد. با توجه به رقابت میان شرکت‌ها و تلاش برای رعایت دستورالعمل، پیش‌بینی می‌شود که در سال‌های آینده اغلب ناشران امتیازهایی بالاتر از ۹۰ از ۱۰۰ کسب نمایند. اما پرسش اساسی این است که آیا کسب چنین امتیازهایی به معنای تحقق حاکمیت شرکتی مطلوب در این شرکت‌ها است، یا تنها نشانه‌ای از رعایت الزامات اولیه دستورالعمل است؟
در این راستا، برای اینکه وضعیت حاکمیت شرکتی در میان ناشران نشانگر موفقیت پایدار و نهادینه‌ شدن حاکمیت شرکتی در شرکت‌ها باشد، پیشنهاد می‌شود دستورالعمل حاکمیت شرکتی شامل دو بخش باشد که بخش نخست دربرگیرنده موارد الزام‌آور بوده و بخش دیگر نیز مفاد تکمیلی را اراده نماید که رعایت آن نیز در اختیار ناشران باشد.
۱. بخش الزامی، که رعایت آن برای دستیابی به سطح پایه‌ای و مورد انتظار سازمان بورس ضروری است؛
۲. بخش اختیاری، که اجرای آن نشان‌دهنده بلوغ سازمانی و میزان تعهد شرکت به ارزش‌های عدالت، شفافیت، پاسخ‌گویی و رعایت حقوق ذی‌نفعان است.
در فرآیند ارزیابی نیز، لازم است امتیاز شرکت‌ها نه‌تنها براساس اجرای الزامات، بلکه با لحاظ میزان رعایت مفاد اختیاری تعیین شود. به‌این‌ترتیب، کسب امتیازهای بالاتر بیانگر وجود حکمرانی خوب و حاکمیت شرکتی اثربخش در بنگاه خواهد بود و شرکت‌هایی که به سطوح بالاتری از این شاخص‌ها می‌رسند، در نظر سهام‌داران و فعالان بازار سرمایه، گزینه‌هایی جذاب‌تر و مطمئن‌تر برای سرمایه‌گذاری محسوب می‌شوند. در نهایت، بلوغ حاکمیت شرکتی از رعایت الزامات آغاز می‌شود، اما در نقطه‌ای بالاتر، با اختیارِ مسئولانه و درونی‌سازی ارزش‌های حکمرانی به تعالی رسیده معنا می‌یابد.

  • محمدمهدی مؤمن‌زاده - مدیرعامل گروه مالی توسعه مهر آیندگان

  • شماره ۶۱۳ هفته نامه اطلاعات بورس