بررسی وضعیت کنونی بازار سرمایه کشور نشان میدهد که ارزش دلاری این بازار به کمتر از ۹۰ میلیارد دلار رسیده است؛ سطحی که میتوان آن را بهعنوان کف تاریخی ارزش بازار قلمداد کرد. شاخص کل نیز در محدوده دو میلیون و پانصد هزار واحد تثبیت شده است. کنار هم قرار دادن این دو شاخص کلان، در ظاهر بیانگر ارزندگی نسبی بازار است، اما روندهای عملیاتی و جریان نقدینگی نشان میدهد که بازار در مسیر جذب سرمایه جدید و تحقق رشد پایدار شاخص کل با موانع قابل توجهی مواجه است.
یکی از اصلیترین این موانع، کاهش محسوس حاشیه سود شرکتهاست. سرمایهگذاران حرفهای، بهویژه در بازار سرمایه، نگاه خود را بر آینده متمرکز میکنند و ارزش فعلی سهام را بر پایه انتظارات آتی میسنجند. با این حال، دادههای موجود حاکی از آن است که حاشیه سود بسیاری از شرکتها در مسیر نزولی قرار گرفته است. دلیل مهم این افت، ماهیت صادراتمحور بودن بخش عمدهای از شرکتهای بورسی است. این شرکتها ناچارند محصولات خود را با نرخ ارز توافقی در بورس کالا عرضه کنند، در حالی که بهای تمامشده آنها متأثر از نرخ ارز آزاد است. این شکاف قیمتی، فشار مستقیمی بر سودآوری تحمیل کرده و باعث کاهش جذابیت سهام آنها برای سرمایهگذاران شده است.
عامل دیگر، ناترازی انرژی است که آثار قابل توجهی بر عملکرد شرکتها دارد. کمبود برق یا گاز در برخی صنایع میتواند روند تولید را مختل کند و حتی پس از رفع مشکل، بازگشت به روال عادی روزها به طول انجامد. این امر مستقیماً بر میزان فروش و سودآوری تأثیر منفی میگذارد.
از منظر ارزیابی ارزش بازار، نرخ بازده بدون ریسک و صرف ریسک دو پارامتر کلیدیاند. در شرایط کنونی، نرخ بازده بدون ریسک در حدود ۳۷ تا ۳۸ درصد است و با احتساب صرف ریسک تاریخی ۱۲ تا ۱۳ درصدی، نرخ بازده مورد انتظار به حدود ۵۰ درصد میرسد که معادل نسبت قیمت به سود (P/E) برابر ۲ است. این نرخ بازده بالا، جذابیت سرمایهگذاری را کاهش داده و ضرورت کاهش نرخ بهره و نرخ بازده بدون ریسک را به عنوان مهمترین راهکار اصلاح وضعیت بازار برجسته میسازد. این امر وابسته به سیاستهای بانک مرکزی و مصوبات شورای پول و اعتبار است.
از سوی دیگر، شرایط ژئوپلیتیکی و حملات رژیم اشغالگر اسرائیل، نااطمینانی و بیثباتی منطقهای را تشدید کرده و باعث افزایش سطح صرف ریسک مورد انتظار سرمایهگذاران شده است.
موضوع نقدشوندگی بازار نیز اهمیت زیادی دارد. پس از بحران اخیر و فشار فروش ناشی از شرایط خاص، در برخی نمادها حتی پس از گذشت ۴۰ تا ۴۵ روز تعادل بازنگشته است. این امر یکی از اصلیترین مزیتهای بازار سرمایه را تضعیف کرده است. بهبود این وضعیت مستلزم تقویت بازارگردانی توسط شرکتها و سهامداران عمده، در کنار عملکرد مؤثر صندوق تثبیت و صندوق توسعه است.
حمایتهای مستمر و اساسی از بازار نیز ضروری است، اما به دلیل ماهیت پولمحور اقتصاد، میزان حمایتهای نظام بانکی در مقایسه با بازار سرمایه بسیار کمتر بوده است. همچنین، کاهش فاصله میان نرخ ارز توافقی و آزاد و ایجاد شفافیت بیشتر در عملکرد شرکتها میتواند اعتماد سرمایهگذاران را بازگرداند. در خصوص ناترازی انرژی نیز لازم است شرکتها آثار آن را بر فروش، تولید و سودآوری خود شفاف و مستند اعلام کنند.
در مجموع، با توجه به قیمتهای فعلی و ریزشهای اخیر، در صورت ایجاد شفافیت، اعتمادسازی و لحاظ منافع سرمایهگذاران در سیاستگذاریها، بازار سرمایه میتواند به گزینهای کمریسکتر و جذابتر برای سرمایهگذاری نسبت به چند ماه گذشته تبدیل شود.
-
علی پازوکی - معاون سرمایهگذاری تامین سرمایه امید
-
شماره ۶۰۱ هفته نامه اطلاعات بورس