بالغ بر ۴۵ همت از بازار خارج شد؛ این حجم عظیم از خروج سرمایه از بازارهای مالی، سؤالات متعددی را در میان فعالان بازار سرمایه ایجاد کرده است. مهمترین سؤالم این است که این حجم از پول خارجشده به کجا رفته و در کدام بازارها یا داراییها سرمایهگذاری شده است؟ به دلیل نبود شفافیت کافی و عدم دسترسی به دادههای دقیق و گزارشهای جامع از نهادهای مالی، پاسخ به این سؤال با چالشهای جدی مواجه است. در غیاب اطلاعات رسمی، ناچار به تکیه بر تحلیلهای مبتنی بر شواهد غیرمستقیم و گمانهزنیهای منطقی هستیم.
فرضیه نخست؛ خروجشده برای تسویه اعتبار کارگزاریها؛ است؛ در شرایط عادی، بسیاری از سرمایهگذاران از اعتبارات کارگزاریها برای افزایش حجم معاملات خود استفاده میکنند. این اعتبارات معمولاً زمانی جذاب هستند که بازده سرمایهگذاری در بازار سهام یا سایر ابزارهای مالی، از هزینههای مالی این اعتبارات (مانند نرخ بهره) بیشتر باشد اما در شرایط بحرانی، مانند آنچه پس از جنگ ۱۲روزه شاهد بودیم، ریسکهای بازار افزایش یافته و بازده مورد انتظار کاهش پیدا میکند. در نتیجه، سرمایهگذاران ترجیح میدهند برای کاهش ریسک و هزینههای مالی، اعتبارات خود را تسویه کنند یا میزان آن را به حداقل برسانند.
این رفتار کاملاً منطقی است، اما فقدان گزارشهای شفاف و منظم از سوی نهادهای ناظر، مانند سازمان بورس، امکان تحلیل دقیقتر را از ما سلب کرده است. در حال حاضر، نبود چنین گزارشهایی باعث شده که تحلیلگران و سرمایهگذاران به حدس و گمان متکی شوند که این موضوع میتواند به تصمیمگیریهای نادرست منجر شود.
فرضیه دوم؛ سرمایهگذاری در داراییهای سنتی: در دورههای بحرانی، بهویژه زمانی که ریسکهای سیستماتیک مانند تعطیلی بازار سرمایه یا محدودیتهای نقدشوندگی افزایش مییابد، سرمایهگذاران به سمت داراییهایی حرکت میکنند که نقدشوندگی بالا و ریسک کمتری دارند. در طول جنگ ۱۲روزه، محدودیتهای اعمالشده توسط بانک مرکزی بر درگاههای صرافیهای رمزارز و همچنین احتمال تعطیلی بازار سرمایه، عملاً نقدشوندگی ابزارهای مالی مدرن مانند صندوقهای طلا و کالایی را کاهش داد. این موضوع باعث شد که بسیاری از سرمایهگذاران به سمت اسکناس و طلای فیزیکی (مانند طلای آبشده یا سکه) روی آورند. با این حال، تأیید این فرضیه نیازمند دسترسی به دادههای دقیق از بانک مرکزی دارد اما متأسفانه، چنین اطلاعاتی بهصورت عمومی منتشر نمیشود، و این موضوع تحلیل دقیق رفتار سرمایهگذاران را دشوار میکند.
در بخش مسکن، گزارشهای اخیر از بازار تهران حاکی از کاهش قابلتوجه تقاضا و حتی افت قیمتها در برخی مناطق است. بهویژه در مناطق لوکس و لاکچری، قیمت املاک تا ۲۰ تا ۳۰ درصد کاهش یافته است. این کاهش قیمتها نشاندهنده کاهش تقاضا برای سرمایهگذاری در املاک در شرایط بحرانی است. در چنین شرایطی، بسیاری از افراد به جای خرید املاک جدید، به دنبال فروش یا معاوضه املاک خود هستند تا نقدینگی لازم را برای نیازهای فوری یا خروج از کشور تأمین کنند. بنابراین، بعید به نظر میرسد که بخش قابلتوجهی از پول خارجشده از بازار سرمایه به بازار مسکن منتقل شده باشد.
البته، برخی افراد ممکن است به دلایل خاص، مانند مهاجرت یا نیاز به نقدینگی فوری، املاک خود را فروخته باشند. اما این موارد بهاحتمال زیاد نمیتوانند مقصد اصلی حجم عظیم پول خارجشده از بازار سرمایه باشند.
با توجه به تداوم ریسکهای سیستماتیک، از جمله بحثهایی مانند مکانیزم ماشه یا تمدید مهلتهای بینالمللی تا ۹ شهریور، انتظار نمیرود که این حجم از پول خارجشده در کوتاهمدت به بازار سرمایه بازگردد. همچنین بازگشت این سرمایهها به بازار سرمایه نیازمند گشایشهای سیاسی و اقتصادی قابلتوجه است، مانند کاهش تنشهای بینالمللی، بهبود شرایط اقتصادی، یا افزایش شفافیت در بازارهای مالی.
علاوه بر این، نقش نهادهای ناظر مانند سازمان بورس و بانک مرکزی در ایجاد اعتماد دوباره به بازار سرمایه حیاتی است. انتشار گزارشهای منظم و شفاف، تسهیل دسترسی سرمایهگذاران به اطلاعات دقیق، و کاهش محدودیتهای غیرضروری بر ابزارهای مالی میتواند به جذب مجدد سرمایهها کمک کند. برای مثال، اگر بانک مرکزی محدودیتهای کمتری بر صرافیهای رمزارز اعمال کند یا سازمان بورس نقدشوندگی صندوقهای طلا را تضمین کند، احتمال بازگشت بخشی از سرمایهها به این ابزارها افزایش خواهد یافت.
رفتار سرمایهگذاران در بحران معمولاً متاثر از دو عامل اصلی است: ریسکهای سیستماتیک و نبود شفافیت. در مورد نخست، ریسکهایی مانند تعطیلی بازار، نوسانات ارزی، یا تنشهای سیاسی باعث میشوند که سرمایهگذاران به سمت داراییهای امنتر حرکت کنند. در مورد دوم، نبود اطلاعات دقیق و گزارشهای شفاف باعث میشود که سرمایهگذاران به جای تصمیمگیریهای منطقی، به گمانهزنی و رفتارهای احساسی روی آورند. این موضوع میتواند به تشدید خروج سرمایه از بازار منجر شود.
برای مثال، در دورههای مشابه در گذشته، مانند بحرانهای ارزی سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۹، شاهد الگوهای مشابهی از خروج سرمایه از بازارهای مالی و حرکت به سمت داراییهای سنتی بودیم. این رفتار نشاندهنده یک الگوی تکرارشونده در اقتصاد ایران است که ریشه در نبود زیرساختهای اطلاعاتی قوی و اعتماد عمومی پایین به نهادهای مالی دارد. در مجموع، به نظر میرسد بخش عمده پول خارجشده از بازار سرمایه به سمت داراییهای سنتی مانند اسکناس و طلای فیزیکی هدایت شده است.
-
علی بهشتی روی - کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۵۹۹ هفته نامه اطلاعات بورس