تاریخ انتشار: ۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۰۲

بازارسرمایه این روزها برای سهامداران، بیشتر شبیه میدان مین است تا بستر سرمایه‌گذاری؛ این روزها در این بازار نه تحلیلی قابل اتکاست، نه تصمیمات سیاست‌گذار قابل پیش‌بینی و در این میان سرمایه‌گذاران خرد، بدون پشتوانه و راهنما، در میدانی پر از ابهام، ریسک‌های سیستماتیک، دخالت‌های شبانه و رانت‌های پنهان رها شده‌اند.

بازارسرمایه این روزها برای سهامداران، بیشتر شبیه میدان مین است تا بستر سرمایه‌گذاری؛ این روزها در این بازار نه تحلیلی قابل اتکاست، نه تصمیمات سیاست‌گذار قابل پیش‌بینی و در این میان سرمایه‌گذاران خرد، بدون پشتوانه و راهنما، در میدانی پر از ابهام، ریسک‌های سیستماتیک، دخالت‌های شبانه و رانت‌های پنهان رها شده‌اند.
در این فضای ملتهب، نهادهای ناظر یا سکوت کرده‌اند یا در نقش تماشاگر ظاهر شده‌اند. حمایت‌های وعده‌داده‌شده اغلب انقدر دیر انجام می شود که از محل انتفاع خارج می شود در عمل به کار کسی نمی‌آیند. تصمیمات ناگهانی، توقف‌ها و بازگشایی‌های بی‌دلیل، بازی حقوقی‌ها با اعتماد مردم و... همه و همه بازار را به یک زمین پرخطر برای مردم عادی تبدیل کرده است.
باید به این نکته توجه داشت در هر نظام اقتصادی کارآمد، نهاد ناظر باید نقش شفاف، فعال و پاسخ‌گو ایفا کند. اما متأسفانه در بازار سرمایه، سازمان بورس و اوراق بهادار، به عنوان نهاد ناظر اصلی، نه‌تنها در بسیاری از موارد به موقع پاسخ‌گو نیست، بلکه اگر هم پاسخ دهد، اظهاراتش کلی، مبهم و بی‌خاصیت است؛ طوری‌که نه سهامدار را قانع می‌کند، نه مشکلی از بازار حل می‌شود.
سال‌هاست که سهامداران، به‌ویژه خردها، قربانی تصمیمات خلق‌الساعه، اطلاعیه‌های نصفه‌نیمه، یا سکوت مطلق سازمان شده‌اند. از افزایش سرمایه‌های شبهه‌ناک تا توقف و بازگشایی‌های بی‌منطق نمادها، از نوسانات شدید قیمت که هیچ نهاد ناظری مسؤولیت آن را نمی‌پذیرد تا تخلفات شرکت‌های حقوقی که بدون پیگرد رها می‌شوند؛ سازمان بورس یا واکنشی ندارد یا در بهترین حالت، با عباراتی کلی و تکراری مثل «در حال بررسی هستیم» یا «مطابق ضوابط عمل می‌شود» صورت مسئله را پاک می‌کند.
حال این سوالات مطرح می‌شود، چطور ممکن است در بازاری با این حجم از نقدینگی و ذی‌نفعان، نهاد ناظر هیچ وظیفه‌ای دربرابر افکار عمومی احساس نکند؟ چرا باید شفاف‌سازی‌ها محدود به شرکت‌ها باشد و سازمان بورس خود را از این قاعده مستثنی بداند؟ مگر نه اینکه اصلی‌ترین مسؤول برقراری عدالت، شفافیت اطلاعاتی و جلوگیری از رانت، خود این سازمان است؟
در روزهایی که اعتماد عمومی نسبت به بازار سرمایه به پایین‌ترین حد خود رسیده، پاسخ‌گویی نباید در حد یک مصاحبه گنگ یا یک اطلاعیه خشک و بدون تعهد باشد. جامعه سهامداری نیاز به گزارش‌های دقیق، پاسخ‌های صریح و اقدام‌های عملی دارد. شفافیت تنها وظیفه شرکت‌های بورسی نیست؛ نهاد ناظر باید خود در اوج شفافیت و پاسخ‌گویی قرار گیرد. اما متأسفانه، هروقت پای عملکرد خود سازمان به میان می‌آید، همه‌چیز در پرده‌ای از سکوت و ابهام فرو می‌رود. چرا که تداوم سکوت، یعنی ادامه حرکت میدان مین برای سهامدار.
البته نباید فراموش کرد، اگر قرار است بازار سرمایه به مسیر توسعه و اعتماد بازگردد، اولین قدم، تغییر نگرش در ساختار و رفتار سازمان بورس است. دیگر نمی‌توان با کلی‌گویی، لاپوشانی، یا سکوت، بحران‌ها را گذراند. مردم، سهامداران و فعالان بازار سرمایه، حق دارند بدانند چه می‌گذرد. این حق، نباید قربانی مصلحت‌سنجی‌های پشت‌پرده و بی‌عملی‌های مزمن شود.
چرا در چنین شرایطی، کسی نمی‌پرسد اگر یک سهامدار خرد همه‌چیز را از دست بدهد، چه کسی پاسخ‌گو خواهد بود؟ گویا بازار فقط برای حرفه‌ای‌ها و رانتی‌ها امن است. وقت آن رسیده که نهاد ناظر به جای تماشا، وارد میدان شود؛ قبل از آنکه میدان مین، به گورستان اعتماد عمومی تبدیل شود.

مهناز شوقی _روزنامه نگار