صندوقهای اهرمی این روزها "پاشنه آشیل" بازار سهام شدهاند؛ نمادهایی که تا چند وقت پیش برای خریدشان سر و دست میشکستند و قطار قطار صف مینشستند، امروز مغضوب همه سرمایهگذاران هستند و همه از دستشان فراری شدهاند؛ از سهامداران گرفته تا بازارگردانانشان که این روزها توان جمع کردن صفهای گویی ناتمام آنها را ندارند.
اما شاید علت اصلی وضع و حال این روزهای صندوقهای اهرمی را نه امروز که باید در روزهای گذشته پیدا کرد که چرا چنین ابزار پرریسکی وارد معاملات روزانه سهامداران شد و هر سهامدار خرد و حقوقی فارغ از میزان سواد و تسلطش به بازار سهام توانست به جرگه دارندگان آن بپیوندد؛ در حالی که در ادبیات مالی بینالمللی، داراییهای با این میزان ریسک وارد بازار معاملات روزانه سهام نمیشوند و تنها در ساختار صدور - ابطالی فعالیت میکنند اما استراتژیهای نامناسب درباره فعالیت این صندوقها کار را به جایی رسانده که امروز شاید یکی از متهمان ردیف اول بازار برای ریزش محسوب میشوند و میتوانند آغازگر دومینوی سقوط بازار باشند.
یکی از ایرادات درباره این گروه ابطال واحدهای این صندوقها و قرار گرفتن خود آنها به عنوان فروشنده در کنار سایر فروشندگان بازار است یعنی به جای اینکه بازارگردانان برای کسب نقدینگی اقدام به فروش سهام کنند باید هر وقت میزان ابطالها معادل یک درصد ارزش داراییهای صندوق رسید یک درصد سهام به بازارگردان منتقل شود تا از فشار فروش بکاهد نه اینکه خودش سنگینکننده صف فروش باشد.
به نظر می رسد راهکار حمایتی بیمه سهام هم دیگر در خصوص این گروه جواب نمی دهد و شاید نداشتن استراتژی مناسب در بازگشایی پس از جنگ تحمیلی و نگذاشتن محدودیت بر کدهای معاملاتی سبب فرصتسوزی دیگری شده است. این در حالی است که در همین مدت بانک مرکزی توانست بازار طلا و ارز را با وجود خروج نقدینگی اتباع و هیجان خرید داراییهای نقدشونده به خوبی مدیریت کند.
-
امیر آشتیانی عراقی - مدیرمسئول
- شماره ۵۹۶ هفته نامه اطلاعات بورس