«نوآوری، قلب تپنده توسعه است. در خصوص بازار سرمایه که شامل بازار سهام، بازار بدهی و بازارهای کالایی می‌شود.

به گزارش صدای بورس، «نوآوری، قلب تپنده توسعه است. در خصوص بازار سرمایه که شامل بازار سهام، بازار بدهی و بازارهای کالایی می‌شود، این مسئله واضح است. ما برای اثربخشی بازار سرمایه بر بخش واقعی اقتصاد نیاز به نوآوری ممتد و مستمر داریم. ما برای حل مشکلات بخش واقعی اقتصاد از طریق بازار سرمایه، نیاز به نوآوری داریم. حتی برای شرایط آتی اقتصاد ایران، برای امکان حضور و رقابت در سطح جهانی، به ایده‌های خلاقانه و پیشرو در بازارهای مالی و ‌به‌خصوص بازار سرمایه نیاز داریم. با این حال، نوآوری به‌تنهایی کافی نیست و باید نوآوری را با همت، اراده و برنامه‌ریزی قوی همراه کرد تا از مرحله ایده به اجرا و نتیجه برسیم...» این متن، بخشی از صحبت‌های مدیرعامل مدیریت دارایی مرکزی بازار سرمایه بود. محمد حسین صدرایی مدیرعامل شرکت مدیریت دارایی مرکزی بازار سرمایه در گفت‌وگویی، انواع راهکارهای توسعه بازار در بخش‌های مختلف را تشریح و نمودی عملی از اجرای آن را توصیف کرد.

* چرا نوآوری به‌عنوان محور توسعه بازار سرمایه مطرح است و چگونه باید آن را در تمام بخش‌های این بازار پیاده‌سازی کرد؟


فرض کنید در مسیری طولانی به بیراهه‌ای رسیده‌اید که مقصد مطلوبی نیست. ادامه همان مسیر اشتباه است؛ باید مسیر جدیدی پیدا کرد، حتی اگر دشوار باشد. این همان نقش نوآوری در بازار سرمایه است که باید با تغییر رویکرد و اقدام عملی، همراه شود. برای پیاده‌سازی نوآوری در بازار سرمایه، باید آن را به ساختارهای اجرایی ملموس تبدیل کرد. به عنوان مثال، اگر ایده‌ای برای ابزار مالی جدید مانند تأمین مالی بنگاه‌های کوچک و متوسط یا صندوق‌های تضمین یا صندوق‌های قابل معامله رمز دارایی/رمز ارز مطرح می‌شود، لازم است به سرعت با یک نگاه عملگرایانه، نخست بسترهای قانونی و بعد دستورالعمل‌ها و رویه‌های اجرایی را تدوین کنیم، فرهنگ‌سازی استفاده از این ابزار را ترویج کنیم و در نهایت بتوانیم یک تجربه خوب بسازیم.
نوآوری که منجر به ایجاد تجربه موفق و قابل اتکا در بازار سرمایه شود، نیازمند هماهنگی بین نهادهای مختلف، از سازمان بورس و اوراق بهادار گرفته تا قانون‌گذاران و فعالان بازار، است. مثلا بازار اختیار را در ایران ببینید. اختیار معامله یک ایده‌ نوآورانه بود. من همیشه یک مثال برای این بازار می‌زنم؛ مرحوم اسلامی پدر دانش مالی ایران، در دهه ۷۰ مقاله‌ای ترجمه شده در باب قیمت‌گذاری قراردادهای اختیار معامله را در مجله‌ای علمی- پژوهشی منتشر می‌کنند. این ابزار از دید متقدمین مالی نظیر این شخصیت بزرگوار و دانشمند، خب یک ابزار جدید است. در حدود ۲۰ سال بعد یعنی در سال ۱۳۹۵ اختیار معامله در هماهنگی بخش‌های مختلف نظیر شرکت بورس اوراق بهادار تهران، سازمان بورس و اوراق بهادار و کمیته فقهی، پیاده سازی شد و ما در صندوق توسعه بازار سرمایه همیت به خرج دادیم و در نهایت این بازار با توفیق قابل توجهی روبه‌رو شده است. خاطرم هست در اواخر سال ۱۴۰۰ که صندوق را ترک می‌کردم حجم معاملات سالانه این بازار در حدود ۴ هزار میلیارد تومان بود. در پایان سال ۱۴۰۳ بنا به گفته همکاران در بورس اوراق بهادار تهران، حجم معاملات سالانه این ابزار به ۲۴ هزار میلیارد تومان رسیده بود. این نتیجه یک نگاه باورند، عملگرا و توسعه‌ طلب مبتنی بر نوآوری است. اراده برای توسعه این بازار کاری کرد که ما در کمتر از یک دهه به نتایجی در توسعه بازار اختیار رسیدیم که در کشورهای دیگر نظیر ایالات متحده حداقل ۳ دهه طول کشیده است. برای اطمینان از موفقیت نوآوری، باید نیازهای بازار و خلأهای موجود شناسایی شوند، ابزارهای متناسب با این نیازها طراحی گردند، قوانین و دستورالعمل‌های شفاف تدوین شوند، فرهنگ‌سازی و آموزش برای فعالان بازار انجام گیرد و در نهایت، اجرا با سرعت و پایش و پالایش مداوم نتایج، پیگیری شود. اگر این مراحل با اراده و سرعت انجام شوند، بازار سرمایه ایران می‌تواند نه‌تنها در سطح ملی، بلکه در سطح منطقه‌ای و جهانی نقش‌آفرین باشد. در غیر این صورت، ایده‌های نو به پروژه‌های ناتمام تبدیل می‌شوند و توسعه بازار سرمایه در حد شعار باقی می‌ماند. بنابراین، نوآوری باید با تعهد به اجرا و تمرکز بر نتایج ملموس همراه باشد تا بازار سرمایه به جایگاه واقعی خود دست پیدا کند.

* بازار بدهی در ایران چه ویژگی‌ها و چالش‌هایی دارد و چگونه می‌توان با استفاده از ابزارهای نوین آن را توسعه داد؟


بازار بدهی در ایران، در مقایسه با بازار سهام، سابقه‌ای به نسبت کوتاه‌تر دارد. شاید کمتر از ۱۴ سال. این بازار در اواسط دهه ۹۰ شمسی با انتشار اسناد خزانه دولتی و توجه ویژه دولت وقت به ابزارهای بدهی، شروع به رشد کرد و در سال‌های اخیر با اقدامات انجام‌شده، مانند انتشار انواع اوراق شرکتی و قانون‌گذاری‌های جدید، عمق بیشتری پیدا کرده است. با این حال، همچنان در مقایسه با بازار سهام و سایر بازارهای کالایی، جوان و کم‌عمق است و پتانسیل بالایی برای تأمین مالی بخش واقعی اقتصاد یعنی هم شرکت‌های بخش خصوصی و هم بخش‌های دولتی دارد که هنوز به‌طور کامل محقق نشده است.
یکی از مهم‌ترین فرصت‌ها برای توسعه این بازار، قانون تأمین مالی تولید و زیرساخت‌هاست که ابزارهای مترقی‌ای مانند صندوق‌های تأمین مالی، صندوق‌های تضمین، آژانس‌های سرمایه‌گذاری خارجی و شرکت‌های اعتبارسنجی را معرفی کرده است. این ابزارها می‌توانند بازار بدهی را از وابستگی به بازار پول (سیستم بانکی) جدا کنند و استقلال آن را تقویت کنند. برای مثال، مستحضرید ما هنوز در انتشار انواع صکوک از روش ضمانت شخص ثالث بهره‌ می‌گیریم. این شخص ثالث مطابق دستورالعمل، نهادهای مختلفی هستند. بنا به دلایلی که از منظر من بیشتر ضعف شناختی است تا مشکل در بنیه مالی، بانک‌ها و موسسات مالی اعتباری نقش قابل توجهی در پذیرش این رکن دارند. خب چکار کنیم؟ آیا بازار سرمایه ایران، بازار بدهی ایران، این گسترده عظیم از نهادهای مالی باید همچنان خود را درگیر نظام پولی برای پذیرش رکن ضامن اوراق کنند. اینجاست که نوآوری و یک ایده مترقی می‌تواند به بازار بدهی کمک کند و منجر شود با ابزارسازی مناسب، مبتنی بر ظرفیت‌های داخلی بازار سرمایه، بتوانیم استقلال این بازار را از بخش پولی حفظ کنیم. مثلا چرا نهاد تنظیم‌گر مبتنی بر قانون تأمین مالی تولید و زیرساخت‌ها نسبت به تأسیس یک صندوق فراگیر تضمین با حضور نهادهای مالی بزرگ بازار سرمایه پیش‌ قدم نمی‌شود؟ من این ایده را بارها گفته‌ام، ۳ سال هست که هم طرح نوشته شده هم ایده در سطوح مختلف بررسی شده، اما نبود اراده و همیت، همان حلقه مفقوده برای تبدیل ایده به ابزار توسعه‌ای، اینجا هم دارد به ما ضربه می‌زند. نوآوری‌های دیگری چون شرکت‌های اعتبار سنج که منجر به اعتمادسازی در بین سرمایه‌گذاران می‌شود یا صندوق‌ مدیریت نکول، که برای جلوگیری از اثرات دومینویی ناشی از مخاطرات احتمالی در بازار بدهی به عنوان یک سپر حفاظتی مانع گسترش بحران به سایر بازارهای مالی می‌شوند (نظیر بحران ۲۰۰۸ که از بازار بدهی شروع شد و در نهایت بیشتر سیستم بانکی را درگیر کرد و تعداد قابل ملاحظه‌ای از بانک‌ها و نهادهای مالی مجبور اعلام ورشکستگی یا ادغام شدند)، ایده‌های عالی هستند، اما به دلیل نبود اراده کافی برای اجرا، هنوز عملیاتی نشده‌اند.

* در بازار بدهی چالش دیگری هم هست؟


چالش دیگر خاصه در بازار بدهی به نظر من نبود یا ضعف ما در فرهنگ‌سازی استفاده از ابزارهای بدهی است. مثلا وقتی برای یک تولیدکننده ابزار صکوک مطرح می‌شود پیچیدگی فرایندهای انتشار آن بیشتر خود نمایی می‌کند تا مزایای بهره‌گیری از این ابزار. لذا ما برای این مسئله هم باید فکری کنیم. مثلا ما در مدیریت دارایی مرکزی بازار سرمایه تلاش کردیم با راه‌اندازی وبگاه صکوک پلاس، کمی در تسهیل فرایندهای انتشار و ساده‌سازی مفاهیم تأمین مالی از بازار سرمایه و علی‌الخصوص بازار بدهی اثرگذار باشیم. یا در شرکت مُدام (مدیریت دارایی مرکزی بازار سرمایه) پیوسته به راه‌ حل‌هایی فکر کنیم که با یک ایده نوآورانه، با همیت در اجرا، در نهایت یک تجربه موفق را رقم بزنیم. مثلا خاطرم هست در بهمن ماه سال ۱۴۰۲، رهبر انقلاب در یک سخنرانی فکر می‌کنم با مردم تبریز، بر لزوم تأمین مالی بنگاه‌های کوچک و متوسط تأکید کردند. تاکید ایشان از این جهت بود که وقتی نقدینگی با سیاست کنترل تراز سیستم بانکی در حال مدیریت است بنگاه‌های کوچک و متوسط برخلاف بنگاه‌های بزرگ، حتما دسترسی محدودی به منابع بانکی دارند و لذا باید برای این‌ها فکری کرد. در پاسخ به این ذهنیت ایشان، ما در مدیریت دارایی مرکزی بازار سرمایه ایده اوراق مرابحه تأمین سرمایه در گردش بنگاه‌های کوچک و متوسط را مطرح کردیم. این ایده توسط سازمان بورس و اوراق بهادار مورد استقبال قرار گرفت. اراده و همیت آمد پشت این ایده. در کمتر از ۶ ماه ایده عملیاتی شد و طرح تأمین مالی بنگاه‌های کوچک و متوسط در سال ۱۴۰۳ در دستورالعمل اوراق مرابحه گنجانده شد. این ابزار با ساده‌سازی فرایند انتشار، مانند حذف نیاز به ضامن، بازارگردان یا متعهد پذیره‌نویس، به شرکت‌های کوچک و متوسط کمک خواهد کرد تا منابع مالی را سریعتر و ساده‌تر جذب کنند. در حال حاضر حدود ۱۵ طرح در کمتر از ۳ ماه به ما رجوع کرده‌اند و در مدیریت دارایی مرکزی بازار سرمایه در حال بررسی است و برای ۴ طرح از کمیته عرضه سازمان بورس و اوراق بهادار مجوز اخذ شده. اما ۱۵ عدد طرح، از نظر من کم است. لذا اینجا مجدد بحث فرهنگ‌سازی و ترویج پیش می‌آید. از نظر من مثلا در خصوص این طرح فرهنگ‌سازی نقش کلیدی دارد؛ شرکت‌ها، به‌ویژه بنگاه‌های کوچک و متوسط، باید با مزایای بازار بدهی آشنا شوند. اقداماتی مانند برگزاری میزهای تأمین مالی و راه‌اندازی سایت صکوک‌پلاس نشان داده که فرهنگ‌سازی می‌تواند تعداد متقاضیان تأمین مالی را افزایش دهد.

* چه ابزارهای دیگری در بازار بدهی می‌تواند توسعه این بازار را رقم بزند؟


همانطور که گفتم مبتنی بر قوانین فعلی نظیر قانون "تأمین مالی تولید و زیرساخت‌ها" و همچنین "نظام‌نامه رمزارز اعم از ایجاد رمزارز ملی و ساماندهی کاربری رمزارزهای جهان‌روا"، ما با گستره‌ای از ابزارها روبه‌رو هستیم که می‌تواند توسعه بازار بدهی از مسیر ابزارسازی را به دنبال داشته باشد. صندوق‌های تأمین مالی جمعی ارزی، صندوق‌های تأمین مالی خصوصی، آژانس‌های جذب سرمایه‌گذاری خارجی از یک سو و پذیرش فناوری‌های جدید مانند امکان توکن‌سازی انواع دارایی‌ها که در نظام نامه فوق آورده شده و دستگاه‌های مجری به تفکیک در آن مشخص شده، می‌تواند شفافیت و جذابیت بازار بدهی را افزایش دهد. در نهایت، از منظر من تشکیل یک سندیکای حرفه‌ای از مدیران دارای مسئولیت در نهادهای تنظیم‌گر و خبرگان صنعت، در قالب یک اندیشکده یا واحد تینک تنک، به صورت حتی غیر رسمی و در قالب جلسات دوستانه، می‌تواند ضمن ایجاد هژمونی اجرایی، تقسیم کار بین متولیان و خبرگان را تسریع کند و با از بین بردن موانع تصمیم‌گیری، ایجاد اراده و همیت، بازار بدهی توسعه یابد. در این بین باید از کار ویترینی و نمایشی نیز پرهیز شود. اینکه یک ایده مطرح شود و متولی اجرا نداشته باشد و صرفا ما اولین فرد مصاحبه کننده باشیم، اولین نفر ارائه دهنده این ایده باشیم، نه دردی از کشور دوا خواهد کرد نه برای گوینده ما به ازایی خواهد داشت. متاسفانه کار نمایشی و ویترینی مسئله‌ای مهم است که این روزها آفت ساختارهای اجرایی و مدیران ماست.

* صندوق‌های تأمین مالی خصوصی و تأمین مالی جمعی چگونه می‌توانند به توسعه بازار سرمایه کمک کنند و چه موانعی بر سر راه آن‌ها وجود دارد؟


صندوق‌های تأمین مالی خصوصی و تأمین مالی جمعی دو ابزار کلیدی برای توسعه بازار سرمایه و اقتصاد هستند که می‌توانند بار تأمین مالی را از دوش سیستم بانکی بردارند و منابع جدیدی برای متقاضیان تأمین مالی در بستری نوآورانه مبتنی بر عقود اسلامی نظیر مشارکت یا مضاربه و حتی مرابحه فراهم کنند. این ابزارها در قانون تأمین مالی تولید پیش‌بینی شده‌اند و در بازارهای جهانی نیز نقش مهمی دارند، اما در ایران جز تلاش‌های محدود ۳ سال اخیر در حوزه تأمین مالی جمعی، هیچ اهتمامی در ایجاد صندوق‌های تأمین مالی خصوصی وجود نداشته و اجرایی نشده‌اند. در بازارهای جهانی، صندوق‌های تأمین مالی جمعی و خصوصی به ‌عنوان یک رویه معمول و شناخته شده تأمین مالی است و بخش بزرگی از نیازهای مالی شرکت‌های کوچک، متوسط و حتی بزرگ را پوشش می‌دهند. در ایران، قانون تأمین مالی تولید این صندوق‌ها را به‌عنوان ابزاری برای جذب سرمایه بخش خصوصی معرفی کرده است. این صندوق‌ها می‌توانند با انعطاف‌پذیری بالا، منابع مالی را به پروژه‌های خاص هدایت کنند و ریسک سرمایه‌گذاری را کاهش دهند. برای مثال، یک استارتاپ یا شرکت نوپا که دسترسی به تسهیلات بانکی ندارد، می‌تواند از این صندوق‌ها برای رشد استفاده کند. با این حال، نبود زیرساخت‌های اجرایی مانع اصلی است. برای اجرایی شدن این صندوق‌ها، لازم است اساسنامه‌های مشخص تدوین شوند، فرهنگ‌سازی انجام گیرد، در صورت لزوم قوانین مالیاتی اصلاح شوند تا سرمایه‌گذاران تشویق به مشارکت شوند. به عنوان نمونه، معافیت‌های مالیاتی می‌تواند جذابیت این صندوق‌ها را افزایش دهد. علاوه بر این، هماهنگی با سازمان بورس و نهادهای نظارتی برای ایجاد شفافیت و اعتماد ضروری است تا این صندوق‌ها بتوانند جایگزین مناسبی برای تسهیلات بانکی شوند.
به همین ترتیب، تأمین مالی جمعی پتانسیل بالایی برای جذب سرمایه‌های خرد دارد و می‌تواند منابع مالی پراکنده در جامعه را به چرخه تولید هدایت کند. در ایران، حدود یک دهه طول کشید تا سکوهای تأمین مالی جمعی جا بیفتند. با به رسمیت شناختن پلتفرم‌های تأمین مالی جمعی در فرابورس ایران، افزایش سقف تأمین مالی و خب ضمانت پرداخت اصل مبلغ جمع‌آوری شده، اعتماد به این سکوها بیشتر شد. این‌ها همه در همین ۳ چهار سال اخیر اتفاق افتاده. هرچند از منظر زمانی، بیننده بیرونی شاید احساس توسعه سریع در این حوزه کند، ولی واقعیت این است که ما زمان را برای بهبود یک ابزار مترقی که در دنیا در حجم‌های قابل توجه به تأمین مالی کسب‌ و کارها می‌پردازد را از دست داده‌ایم. یک مثال از حسرت زمان از دست رفته بزنم؛ من در حد فاصل سال ۹۴-۹۳، که امکان نقل ‌و انتقال ارز به داخل کشور به واسطه توافقات اولیه رفع تحریم‌های هسته‌ای به سقف ۵۰ هزار دلار رسیده بود، طرح راه‌اندازی سکوهای تأمین مالی جمعی ارزی با گارانتی نهادهای دولتی یا بانک‌های چند ملیتی ایرانی را برای وزارت اقتصاد و امور دارایی آماده کردم. در آن بازه زمانی نرخ ارز مدیریت شناور شده بود و تورم در حال کاهش. ایده اصلی هم جذب منابع خرد ایران دوستان بود. ببینید این طرح تا سال ۱۴۰۲ یعنی حدود ۱۰ سال مسکوت بود. این‌ها خُسران است. خُسران عدم وجود همیت و اراده برای حل مشکل مبتنی بر نوآوری‌هایی که اتفاقا نمونه‌های موفق بین‌المللی نیز داشته‌اند.

* برای موفقیت صندوق‌های تأمین مالی جمعی ارزی، باید چه کار کرد؟


تأمین مالی جمعی ارزی یکی از ابزارهای کلیدی برای جذب سرمایه‌های خرد خارجی و هدایت آن‌ها به سمت تولید خاصه تولید شرکت‌های صادرات محور است. برای موفقیت این ابزار، اعتمادسازی قوی ضروری است. اگر هدف جذب سرمایه داخلی از منابع ارزی موجود در داخل باشد، باید اطمینان حاصل شود که سرمایه‌گذاران مثلاً کسی که ۲۰ هزار دلار برای تولید سرمایه‌گذاری می‌کند، با برچسب‌هایی مانند اخلال‌گر یا قاچاقچی ارز شناخته نشود. این نیازمند اصلاح قوانین بالادستی در حوزه مدیریت منابع ارزی است. ما باید از مسیر ارائه مشوق‌ها و معافیت‌هایی مردم را تشویق کنیم سرمایه‌های خود را که به صورت ارز ذخیره کرده‌اند، وارد چرخه تولید کنند. اگر هدف جذب سرمایه از خارج است، باید ضمانت‌های محکمی ارائه شود تا ریسک سرمایه‌گذاریِ سرمایه‌گذار خارجی کاهش یابد. به‌ویژه برای جذب سرمایه شیعیان خاورمیانه یا دنیا، ارائه گارانتی‌های سفت و سخت ضروری است. موانع اصلی این ابزارها شامل کندی در اجرا، فقدان فرهنگ‌سازی، پیچیدگی قوانین و نبود هماهنگی بین نهادهاست. برای مثال، در مورد تأمین مالی جمعی ارزی، نبود قانون‌گذاری شفاف، عدم اهتمام در حل مسائل جاری با ابزارهای مورد پذیرش در بازارهای مالی دنیا، باعث شد یک دهه طول بکشد تا اولین سکوی تأمین مالی جمعی ارزی شکل‌بگیرد. برای غلبه بر این موانع، باید اعتمادسازی از طریق اصلاح قوانین مالیاتی و ارائه ضمانت‌های قوی انجام شود. فرهنگ‌سازی نیز نقش کلیدی دارد؛ برگزاری همایش‌ها و آموزش شرکت‌ها برای استفاده از این ابزارها می‌تواند آگاهی عمومی را افزایش دهد. تدوین دستورالعمل‌های مشخص برای صندوق‌های خصوصی و سکوهای تأمین مالی باید تسریع شود و هماهنگی بین سازمان بورس و اوراق بهادار، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد و امور دارایی از طریق تشکیل یک هیأت مشترک، کارساز است. همچنین، استفاده از فناوری‌هایی مانند بلاکچین می‌تواند جذابیت این ابزارها و عمق اثرگذاری آن‌ها از مسیر دسترسی به بازارهای مالی دنیا را افزایش دهد. اگر این اقدامات با اراده قوی و سرعت انجام شوند، صندوق‌های تأمین مالی خصوصی و تأمین مالی جمعی می‌توانند منابع مالی عظیمی را به چرخه تولید تزریق کنند و اقتصاد ایران را متحول کنند.

* چگونه بازار سهام و ابزارهای مشتقه در ایران توسعه یافته‌اند، چه موانعی پیش روی آن‌ها وجود دارد و چه راهکارهایی برای پیشرفت پیشنهاد می‌کنید؟


بازار سهام ایران در دهه‌های اخیر رشد چشمگیری داشته و به‌ویژه در ابزارهای مشتقه، مانند بازار اختیار، موفقیت‌های قابل‌توجهی کسب کرده است. در اواسط دهه ۹۰، با اقدامات صندوق‌های توسعه و تثبیت بازار سرمایه، گام‌های اولیه برای توسعه بازار اختیار برداشته شد. این اقدامات شامل تدوین دستورالعمل‌ها، فرهنگ‌سازی و ترویج ابزارهای مشتقه بود که نتایج چشمگیری به دنبال داشت. همانطور که پیشتر گفتم در سال ۱۴۰۰، حجم معاملات بازار اختیار حدود ۴ همت بود، اما تا پایان ۱۴۰۳ به ۲۴ همت رسید. این رشد نشان‌دهنده موفقیت برنامه‌ریزی و اراده قوی است که در کمتر از یک دهه، نتایجی مشابه بازارهای پیشرفته‌ای مانند آمریکا، که سه دهه برای این توسعه وقت صرف کردند، به دست آورد. این موفقیت مدیون فرهنگ‌سازی، آموزش سرمایه‌گذاران و معرفی درست و به جای این ابزار به بازار بود.
با این حال، همه ابزارهای مشتقه به یک اندازه موفق نبوده‌اند. برای مثال، آتی سهام، برخلاف آپشن سهام، نتوانسته جایگاه خود را در بازار پیدا کند. این ناکامی ممکن است به دلیل دستورالعمل‌های سخت، عدم فرهنگ‌سازی کافی یا ناسازگاری ابزار با نیازهای بازار باشد. به همین ترتیب، ابزارهایی مانند شرکت‌های سهامی عام پروژه و صندوق‌های سرمایه‌گذاری خصوصی در بازار سهام متقاضیان زیادی پیدا کرده‌اند، اما کارکرد آن‌ها هنوز به‌طور کامل در بازار دیده نمی‌شود. این ممکن است به دلیل پیچیدگی دستورالعمل‌ها یا نبود تسهیل‌گری باشد. تعدد نهادهای تصمیم‌گیر نیز گاهی مانع هماهنگی و سرعت در اجرا می‌شود. علاوه بر این، عدم پایش و پالایش ابزارهای ناکارآمد، مانند آتی سهام، باعث شده است که فرصت‌های بهبود از دست بروند.
برای توسعه بیشتر بازار سهام و ابزارهای مشتقه، لازم است دستورالعمل‌ها ساده‌تر شوند تا شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران راحت‌تر از این ابزارها استفاده کنند. فرهنگ‌سازی از طریق برگزاری ایونت‌ها، کارگاه‌های آموزشی و تبلیغات برای شناساندن مزایای ابزارهای مشتقه به بازار ضروری است. تشکیل یک هیأت اجرایی هماهنگ، مشابه هیأت اجرایی بازار اختیار شیکاگو، با حضور نمایندگان بورس‌های کالایی و اوراق، OMS‌ها، مدیریت فناوری بورس و سپرده‌گذاری مرکزی و تسویه وجوه، می‌تواند تصمیم‌گیری را تسهیل کند، جایگاه هر نهاد را مشخص کند و تکالیف را روشن سازد. این هیأت می‌تواند هماهنگی بین نهادها را تقویت کند و موانع ساختاری را برطرف کند. همچنین، ابزارهایی که جواب نداده‌اند باید بررسی و در صورت نیاز بازنگری شوند تا با نیازهای بازار همخوانی پیدا کنند. استفاده از فناوری‌های جدید، مانند ابزارهای مشتقه مبتنی بر بلاکچین، نیز می‌تواند جذاب باشد. اگر این اقدامات با اراده قوی و سرعت انجام شوند، بازار سهام و ابزارهای مشتقه می‌توانند بازار سرمایه ایران را به یکی از بازارهای پیشرو در منطقه تبدیل کنند.

* رمزدارایی‌ها و فناوری‌های نوین چه نقشی در آینده بازار سرمایه ایران دارند و چگونه باید این حوزه را مدیریت کرد؟


رمزدارایی‌ها و رمز ارزها با توسعه فناوری‌هایی مانند بلاکچین و توکن‌سازی، آینده بازارهای مالی را شکل می‌دهند و نه‌تنها تهدید نیستند، بلکه فرصتی بی‌نظیر برای توسعه بازار سرمایه ایران فراهم می‌کنند. اگر ایران امروز این تحولات را نپذیرد، در ۵ تا ۱۰ سال آینده ممکن است بازارهای متشکل سهامی و کالایی ماهیت فعلی خود را از دست بدهند. زیرا بلاکچین ساختارهایی نظیر کاستودین مرکزی داشتن یا پلتفرم مشخص معاملاتی داشتن را، متحول خواهد کرد. برای مثال، توکن‌سازی دارایی‌ها می‌تواند ضمن امکان معاملات شبانه‌روزی، هزینه‌های معاملاتی را کم کند، و در نهایت به دلیل همین مزایا، پلتفرم‌های غیرمتمرکز ممکن است جایگزین بورس‌های سنتی شوند. این فناوری‌ها می‌توانند شفافیت را افزایش دهند، هزینه‌های معاملاتی را کاهش دهند و دسترسی به بازارهای مالی را برای عموم مردم آسان‌تر کنند.
در ایران، رمزدارایی‌ها باید زیر نظر بازار سرمایه فعالیت کنند، اما پس از مصوبات شورای عالی فضای مجازی، که سازمان بورس و اوراق بهادار، وزارت صنعت و شورای عالی تأمین مالی را متولی این حوزه معرفی کرده، پیگیری‌های جدی انجام نشده است. این کندی می‌تواند ایران را از فرصت‌های جهانی عقب بیندازد. برای مدیریت این حوزه، پیشنهاد می‌شود بورس‌ها یک OTC (بازار خارج از بورس) با سهامداری خودشان و سکوهای فعال در حوزه رمزدارایی‌ها ایجاد کنند. این OTC می‌تواند شفافیت ایجاد کند، تراکنش‌ها را مشخص کند و اعتماد سرمایه‌گذاران را جلب کند. این مدل حتی در مناطق آزاد کشور قابل اجراست. راهکار OTC اساسا در دنیا برای کاهش آثار جانبی ناشی از نظارت حداقلی شکل گرفته. چرا ما نباید از این راهکار برای حل معضلات خودمان استفاده کنیم. چرا نباید از این مسیر تهدیدها را به فرصت تبدیل کنیم. برای مثال، اخیراً پلتفرم‌های معاملات طلا چالش‌هایی مانند ریسک خالی‌فروشی را ایجاد کرده‌اند.
برای حل این مشکل، می‌توان یک OTC ایجاد کرد که بورس کالا به‌عنوان کاستودین آن عمل کند. در این صورت هر پلتفرمی که می‌خواهد از مسیر این OTC مردم به آن اعتماد بیشتری دارند فعالیت کند باید در انبارهای بورس کالا به میزانی که می‌خواهد موقعیت فروش اخذ کند، طلا ذخیره کند یا گواهی سکه یا شمش طلا به‌عنوان پشتوانه ارائه دهد. این یک راه حل ساده و میانی برای حل مشکلی است که شاید دو ماه دغدغه سیاستمداران و تصمیم‌گیران اقتصادی بود تا تب داستان پلتفرم‌های فروش آنلاین طلا فروکش کرد. این مدل می‌تواند به معاملات رمز ارزها نیز تسری یابد و اعتماد و شفافیت را در این بازار تقویت کند. در بورس‌های کالایی نیز، توسعه قراردادهای مشتقه مانند آتی و آپشن برای همه محصولات به عنوان مثال قیر می‌تواند ایران را به مرجع قیمت‌گذاری منطقه‌ای تبدیل کند. در حال حاضر ایران اگرچه بزرگترین تولیدکننده قیر در دنیاست، اما قیمت قیر در بورس لندن تعیین می‌شود، ایران با ایجاد رینگ مشتقات در بورس انرژی می‌تواند نقش قیمت‌گذاری را ایفا کند، به شرطی که اعتماد به بورس‌های داخلی تقویت و موانع قانونی برطرف شود. برای موفقیت در این حوزه، باید ذهنیت تهدید انگاری چیزهای جدید را از بین برد و اتفاقا به مقوله‌های نوین با چشم فرصت نگریست.

  • ساره صابری - خبـرنگار

  • شماره ۵۹۱ هفته نامه اطلاعات بورس