در بازار سرمایه ایران، عجیب نیست که هر سرمایهگذاری با هر ریسک پروفایلی قبل از ورود، بیشتر از اینکه به فکر سود باشد، نگران ضرر است نه به این خاطر که ذات بازار پرریسک است(که هست) بلکه چون ریسکها در این بازار آنقدر واضح و بزرگنماییشدهاند که دیگر فرصتی دیده نمیشود.
به هر سمتی که نگاه میکنیم، هشدار است از تورم، نرخ بهره، نرخ ارز، سیاستگذاریهای ناپایدار، تا شفاف نبودن نهادهای تصمیمگیر و مهمتر از همه مسیر پیچ و خم داری که برای توافق با آمریکا داریم.
جالب آنجاست که بخش زیادی از این نگرانیها نه ناشی از واقعیتهای اقتصادی، بلکه حاصل نااطمینانی حاکم بر فضای سیاستگذاری و ساختاری است. بنظرم در این بازار، تحلیلگر بهجای اینکه به دنبال کشف فرصت یا فرصتها باشد، مدام باید تهدیدها را فهرست کند. انگار سرمایهگذار فقط بایستی بلد باشد از ریسکها فرار کند نه اینکه بهدنبال بازده با کیفیت باشد. حتی شرکتهای بورسی هم دیگر خودشان را تبلیغ نمیکنند؛ چون خوب میدانند که در این بازار، رشد سودآوری هم ممکن است منجر به اعمال یک دستورالعمل جدید یا افزایش نرخ مالیات شود!
وقتی همه چیز در مورد ریسکها شفاف است، پس چرا درباره فرصتها اینقدر تاریکی هست؟ اصلاً کسی در این ساختار، مأمور معرفی فرصتها هست؟ یا فقط درگیر کنترل آسیبها شدهایم؟ اگر قرار است این بازار به ابزار تأمین مالی برای اقتصاد تبدیل شود، باید فرصتها را پررنگتر کنیم، نه اینکه فقط دور ریسکها خط بکشیم.
-
سیدحسن ناصر - مدیرعامل هلدینگ لیان ایرانیان
- شماره ۵۹۱ هفته نامه اطلاعات بورس