نکتهای که وجود دارد این است که میدانیم شاید مهمترین وظیفه سازمان بورس حفظ حقوق و منافع سهامداران است که از طرق مختلف به این بازار دسترسی پیدا کرده و وارد آن میشوند. در چند سال گذشته به واسطه یکسری سیاستهای اشتباه و توجه نکردن به این بازار شاهد وضع قوانین گاهو بیگاه و همچنین نبود اطمینان و نبود ورود نقدینگی به بازار سرمایه بودیم.
به نظر میرسد با توجه به اتفاقاتی که در سال گذشته روی داد و تغییراتی که در مدیریت سازمان بورس ایجاد شد، خوشبینی در میان اهالی بازار سرمایه شکل گرفت. میتوان گفت در پایان سال بسیاری از سهامداران و بازیگران بازار از تصمیماتی که اتخاذ شد و برخی اظهار نظرهایی که صورت گرفت، راضی بودند. این اظهار نظرها طبیعتاً از سوی ریاست سازمان برای اعتماد بخشی و رونق بازار سرمایه مطرح شد. با این حال رشد شاخص یکی از اولویتهای مدیران بازار سرمایه بوده که طبیعتاً این موضوع باعث شده سیلی از انتقادات به سمت مدیران بازار سرمایه روانه شود. شاهد بودیم که با وجود رشد خوبی که شاخص در سال گذشته داشت، پرتفوی سهامداران بازدهی مناسبی نداشت. امروز واقعاً انتظار میرود از ریاست سازمان که وارد عمل شوند، دلایل این موضوع را واکاوی و به سهامداران به صورت شفاف اعلام کنند.
در سالهای گذشته اتفاقات مختلفی در بازار سرمایه رخ داده که تبعات و نتایج آنها را اکنون شاهد هستیم. شاید امروز و در این لحظه که با هم صحبت میکنیم، مهمترین مسئلهای که هم و غم تمامی فعالان بازار است، بحث دامنه نوسان باشد. حداقل میتوانیم بگوییم که فعالان بازار سرمایه به طور عمومی اعتقاد دارند که هر جایی که قیمتگذاری دستوری انجام شود، اشتباه است و به آن صنعت آسیب میزند. با توجه به اتفاقاتی که سرمنشای آن بیشتر سیاسی و به نوعی نظامی بوده و به خاطر جریانات خاصی که در پیرامون ما رخ داده، در سال گذشته با اینکه بحثهای نظامی و سیاسی تا حدی آرام شده بود، هنوز هم تصمیماتی که بیشتر به صورت مقطعی گرفته میشد، اکنون به صورت یک رویه در آمده است. این موضوع خطرناک است و در بلندمدت قطعاً میتواند به بازار سرمایه آسیب وارد کند چون تمام این محدودیتها در قانون بر اساس زمان، مکان و شرایط خاص تعریف شدهاند. اما اینکه بخواهیم این محدودیتها را به دلایل مختلف که شاید به نظر خودمان درست باشد، به صورت یک رویه ادامه دهیم، قطعاً بازار سرمایه را با چالشهای جدی مواجه خواهد کرد. به نظر میرسد یکی از انتظاراتی که از ریاست سازمان داریم این است که در مقابل اتفاقاتی که در جریان است، منفعل نباشند و بتوانند بهترین تصمیم را در کوتاهترین زمان ممکن اتخاذ کنند تا فرصتها را از دست ندهیم. شاید یکی از دلایل عدم ورود پول جدید به بازار سرمایه، همین محدودیتها و دخالتهایی باشد که گاهی شائبههایی به وجود آورده است، مبنی بر اینکه این دخالتها به قصد کنترل بازار و به دنبال اتفاقات سالهای گذشته در بازار سرمایه شکل گرفتهاند. به طور طبیعی از ریاست سازمان این انتظار را داریم که در تصمیم گیریهایی که میتواند بر بازار و روند آن تاثیر بگذارد، با دقت و درایت بیشتری عمل کنند.
بحث دیگری که وجود دارد، بحث صندوقهای سرمایهگذاری و عرضههای اولیه است. امروز شاهدیم که بسیاری از شرکتهای کوچک، متاسفانه یا شاید خوشبختانه، در حال پذیرش هستند. طبیعتاً این شرکتها بیشتر شرکتهایی هستند که سهامداران شخصی دارند و یک تأمین مالی خوب را در شرایط اقتصادی رکود انجام میدهند. همچنین شاهدیم که عرضههای اولیه دیگر آن بازدهی جذابی که در سالهای گذشته و با شیوههای دیگر وجود داشت، را از دست دادهاند. طبیعتاً با توجه به اینکه عمده این سهامها به صندوقهای سرمایهگذاری میرسد، برای سهامداران خرد و افرادی که قرار است به بازار سرمایه دعوت شوند، جذابیت کافی ندارد و ممکن است آنها از ورود به بازارهای غیرمولد منصرف شوند. من فکر میکنم که جا دارد سازمان بورس و شخص ریاست سازمان در این زمینه بازنگریهایی در قوانین انجام دهند تا بتوانیم با توجه به این مسائل، اعتماد را به بازار سرمایه بازگردانیم.
-
شهرام عجمی - مدیرعامل سرمایهگذاری نور همدانیان
- شماره ۵۸۶ هفته نامه اطلاعات بورس