به گزارش صدای بورس جایزه علوم اقتصادی به یادبود آلفرد نوبل در سال ۱۹۶۸ از سوی بانک مرکزی سوئد (Sveriges Riksbank) بنیانگذاری شد. گرچه از نظر فنی در مجموعه جوایز نوبل قرار نمیگیرد، اما دریافتکنندگان این جایزه را «برنده جایزه نوبل اقتصاد» مینامند. امروزه این جایزه از سوی آکادمی سلطنتی علوم سوئد در استکهلم به برندگان اهدا میشود. تاکنون ۵۴ جایزه نوبل اقتصاد به ۹۱ اقتصاددان از سراسر جهان تعلق گرفته است که اقتصاددانان آمریکایی با بیش از ۶۰ جایزه، بیشترین سهم را به خود اختصاص دادهاند. در شمارههای قبل، با تعدادی از برندگان جایزه نوبل اقتصاد آشنا شدید. در این شماره نیز به معرفی میلتون فریدمن، برنده نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۶ میلادی میپردازیم.
میلتون فریدمن
هشتمین جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۶ به میلتون فریدمن، اقتصاددان آمریکایی اهدا شد. نظریات جنجالی او درباره منشاء تورم و نقش دولتها در این زمینه هنوز هم نقل محافل اقتصادی جهان است.
میلتون فریدمن، اقتصاددان و آمارشناس آمریکایی در جولای ۱۹۱۲ در شهر نیویورک به دنیا آمد. مهمترین دستاوردهای او در زمینه تحلیل مصرف، تئوری پولی و تثبیت اقتصادی برای بسیاری از اقتصاددانان راهگشا بوده است. او به همراه جرج استیگلر و دیگران از رهبران روشنفکر مکتب اقتصادی شیکاگو که یک مکتب نئوکلاسیک اقتصادی است، تعلق دارد. این مکتب تا میانه دهه ۱۹۷۰ تئوریها و الگوهای اقتصاد کینزی را رد میکرد و پس از این زمان، بر پایه مفهوم انتظارات عقلانی به روش اقتصاد کلان نئوکلاسیک روی آورد. چالشهای فریدمن با آنچه بعدها «تئوری سادهلوحانه کینزی» نامید، با تفسیر او از مصرف (یا چگونگی هزینهکرد مصرفکننده) آغاز شد. او تئوری را عرضه کرد که بعدها به بخشی از بدنه اصلی علم اقتصاد (تئوریها، الگوها و دانش اقتصادی که در دانشگاهها تدریس میشود) تبدیل شد. او همچنین از نخستین کسانی بود که به توسعه تئوری هموارسازی مصرف (مفهومی که برای بیان تمایل مردم به داشتن ثبات در مصرف به کار میرود) پرداخت.
فریدمن در سال ۱۹۳۲ از دانشگاه راتگرز فارغالتحصیل شد. در ابتدا تمایل او ادامه تحصیل در رشتههای آمار و ریاضیات بود، اما وضع اقتصادی آمریکا که در رکودی بزرگ فرو رفته بود (رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ میلادی) فریدمن را متقاعد کرد که اقتصاددان شود. در این زمان به او دو بورسیه پیشنهاد شد؛ یکی برای ادامه تحصیل در رشته ریاضیات در دانشگاه براون و دیگری برای اقتصاد در دانشگاه شیکاگو. فریدمن دومی را برگزید و در سال ۱۹۳۳ از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. او بعدها به تدریس در همین دانشگاه پرداخت. فریدمن به شدت تحت تاثیر آرا و نظریات جیکوب وینر، اقتصاددان کانادایی، همچنین فرانک نایت و هنری سیمونز، اقتصاددانان آمریکایی قرار داشت. در سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۳۴ فریدمن به دانشگاه کلمبیا رفت و در آنجا زیر نظر هارولد هتلینگ اقتصاددان به مطالعه آمار پرداخت. پس از بازگشت به دانشگاه شیکاگو، به عنوان معاون پژوهشی هنری شولتز، اقتصاددان و آمارشناس آمریکایی مشغول به کار شد. شولتز کسی است که بعدها روی موضوع «تئوری و سنجش تقاضا» به پژوهش پرداخت.
ایدههای فریدمن درباره سیاستهای پولی، مالیات، خصوصیسازی و مقرراتزدایی بر سیاستهای دولت آمریکا به ویژه در دهه ۱۹۸۰ میلادی تاثیر گذاشت. به عنوان نمونه، سیاست پولی فدرال رزرو در واکنش به بحران مالی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تحت تاثیر تئوری پولی فریدمن قرار داشت. فریدمن پس از بازنشسته شدن از دانشگاه شیکاگو در سال ۱۹۷۷ و کسب مقام استاد ممتاز در سال ۱۹۸۳، به عنوان مشاور اقتصادی رئیس جمهور رونالد ریگان (جمهوریخواه) و مارگارت تاچر نخستوزیر محافظهکار بریتانیا به فعالیتهایش ادامه داد. فلسفه سیاسی فریدمن به تمجید از فضایل نظام اقتصادی بازار آزاد با کمترین دخالت دولت در امور اجتماعی میپردازد.
فریدمن را یکی از تاثیرگذارترین اقتصاددانان قرن بیستم میلادی به شمار میآورند اما همکاری او با برخی کشورهای غیردموکراتیک همچون شیلی (پس از کودتای پینوشه) و چین، همواره با انتقادات زیادی از سوی آزادیخواهان روبهرو بود. میلتون فریدمن در نوامبر سال ۲۰۰۶ درگذشت.
- علی دانیال- روزنامهنگار
- منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۷۷