در کنار تورم در این برحه از زمان عوامل زیادی دیگری همچون کسری بودجه دولت، خاموشی برجام، نوسانات شدید نرخ ارز، فاصله زیاد نرخ دلار آزاد و نیما، اصرار مجلس برای طرح مالیات بر عایدی سرمایه و... وجود دارند که هر کدام اثرات مثبت و منفی زیادی برای بازارسرماهی دربردارند، در این رابطه با محمدعلیاحمدزاده اصل، مدیرعامل شرکت سرمایهگذاری اهتمام ایرانیان به گفتگو پرداختیم و به بررسی و واکاوی تاثیرات این عوامل پرداختیم.
* در حال حاضر با توجه به تورم موجود، رشد خاصی در بازارسرمایه دیده نمیشود به نظر شما علت چیست؟
تورم موجود ناشی از سیاستهای اقتصادی غلط است و همچنین یکسری ریسکهای خارج از اراده دستاندرکاران اقتصادی که به نوعی تحمیل شده و باید مشخص شود که این تورم، تورمی کالایی است و در نتیجه بسیاری از تحریمهای موجود و فضای بسته اقتصادی که در تمام شئونات اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگ کشور تاثیر گذاشته است، به این علت نمی توان آن را یک متغیر خاص اقتصادی تعریف کرد و امید است که این معضل بهزودی رفع شود.
رفع این معضل در گرو تعامل با تمامی ارکان نظام، دولت، مجلس و قوه قضاییه و به طور کلی حاکمیت جمهوری اسلامی است که ورود کنند و تدابیری برای مهار تورم در سطح کلان اقتصادی اتخاذ کنند و به نظر میرسد این امر جز با تعامل با کل دنیا محقق نخواهد شد. همانطور که گفته شد تورمی که شاهد آن هستیم بیشتر در حوزه کالایی است و همچنین در ادامه، ترس از دست رفتن سرمایه و منابع نقد، کاهش ارزش پول ملی و ... در عین حال وجود این نگرانی که مردم قدرت خرید خود را از دست بدهند، البته کماکان شاهدیم که در یکسال گذشته بیش از ۵۰ درصد و حتی بیشتر از قدرت خرید مردم کاسته شده و این تورم بر بازارسرمایه نیز هیچ تاثیر مثبتی نگذاشته است. وجود جریان احتیاط و ترس و نگرانی و ابهام به هیچ عنوان امکان سرمایهگذاری و جذب سرمایهها توسط بازارسرمایه را نداده است که اگر چنین امکانی وجود داشت بازار سرمایه میتوانست از این تورم نفع ببرد و اسباب رونق خود و سرمایهگذاران و به طور کل جامعهای که بیش از ۵۵ میلیون نفر آن انتفاعشان از بازارسرمایه است را فراهم و بدین صورت بخشی از نگرانی ناشی از تورم را جبران کند.
* تاثیر تامین کسری بودجه دولت به صورت غیرمستقیم از بورس را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت کسری بودجه خود را به دو روش از بازارسرمایه تامین میکند، در ابتدا به این صورت که دارایی به فروش برساند البته طبیعتا در حال حاضر فضای فروش دارایی برای کشور و دولت وضعیت مناسبی نیست و ارزش داراییها هر روزه متفاوت است و تورم بالای جامعه امکان و اجازه ارزشگذاری نمیدهد و مدیران هم در رابطه با فروش داراییها بسیار محتاط و نگران هستند و مطلعاند که هر اقدامی انجام دهند در آینده جوابی برای این واگذاریها به قیمتهای جاری ندارند، بنابراین ممکن است در آینده باعث دردسر و گرفتاری شود و سپس اینکه دولت به صورت غیرمستقیم از طریق عوارض و مالیاتهایی که برای شرکتهای بورسی بسته میشود و یا مالیاتی که برای روند معاملات تبیین میشود و یا نرخ خوراک و مواد اولیه شرکتهای حوزه نفت و گاز پتروشیمی و خوراک پالایشگاهیها و حوزه معدنی و فلزی هم بتواند بهره مالکانه و حق پروانه را دستکاری و آن را افزایش دهد از این طریق میتواند منابع شرکتها را به نفع کسری بودجه مصادره کند. کلمه مصادره بسیار در بازار رایج شده است چرا که به نوعی دست درازی است و زمانی که فرد نرخ ثابتی را برای نرخ خوراک و مدت زمان قابل قبولی حداقل ۵ ساله بتواند تامین کند باید دوام داشته باشد.
در احکام بودجه شاهدیم که مردم و فعالان بازارسرمایه نگراناند که خوراک پتروشیمی، بهره مالکانه، مالیات بر صادرات و ... چه میشود بنابراین به این مسائل ورود میکنند و به مصادره سود شرکتها میپردازندو امکان ارزیابی درست از روند سودآوری شرکتها از فعالان و تحلیلگران سلب میشود و در نهایت ممکن است که انحراف بیشتری در این ارزشگذاریها ایجاد شود.
طبیعتا مردم و فعالان بازارسرمایه باید ریسکها را در نظر بگیرند کمااینکه در رابطه با بهره مالکانه سالها این موضوع مطرح بود و مورد بعدی این است که راحت بتوانند عوارضی را بر صادرات ببندند، روند افزایش قیمت دلار صادرات را توجیهپذیر کرده است اما باز هم شرکتهای صادرات محور نگران هستند که چنین اتفاقی مجدد رخ دهد، مورد مهمتر نرخ ارز نیماست و اینکه صادرکنندگان به ویژه صادرکنندگان مواد اولیه و حوزههای پتروشیمی در معدنیها و فلزی ها باید ارز خود را به صورت نیمایی ارائه کنند و سایر شرکتها نیز ممکن است که از آنها استفاده کنند.
در اینجا نگرانی و حتی اعتراض قابل قبولی توسط دوستان بازارسرمایه وجود دارد که چرا باید فاصله بین ارز نیما و آزاد وجود داشته باشد چرا که این موضوع رانت است و شاهدیم که ارز نیمایی از پتروشیمیها گرفته میشود و با ۳۰ درصد رانت فرضا در اختیار خودروسازان قرار میگیرد و خودروساز قیمت را بالاتر از قیمت جهانی عرضه میکند و این رانتی غیرمستقیم است و سایر صنایع و شرکتها و حتی افرادی خاص نیز از این موضوع بهرهمند میشوند و مشخص است که این رانت ۳۰ درصدی برای بازارسرمایه پذیرفته نیست و باید اقدامی در جهت رفع آن شکل بگیرد و این فاصله کاملا از بین برود و دولت یکبار برای همیشه باید این اقدام را انجام دهد و از منافع آن بهرهمند شود چرا که سود شرکتها بالا برود مستقیما اثر مالیاتی آن برروی دولت است و دولت نیز باید بتواند مالیات متعارف خود را از این شرکتها طلب کند.
به نظر میرسد سود خوب مالیات بهتری را برای دولت به دنبال دارد و میتواند از این طریق اسباب رونق اقتصادی و در عین حال افزایش درآمدهای مالیاتی را فراهم کند و این مهم چندان دور از ذهن نیست به شرط آنکه ارادهای برای چنین اقدامی وجود داشته باشد.
در اکثر مواقع فضای رانتی مورد استقبال افرادی که دیدگاه پوپولیستی دارند و حامیانی که این دسته دارد قرار میگیرد اما افراد عادی هیچگاه نتوانستهاند از این موضوع بهرهمند شوند، ارز نیمایی با فاصله ۳۰ درصدی هیچگاه به دست مردم نمیرسد چرا که مردم تمامی کالاهای خود را بر اساس ارزآزاد دریافت میکنند و شاید در نهایت به گندم تبدیل شود اما در حال حاضر همگان شاکی هستند و افرادی که در بخش خوراک دام فعالیت میکنند اعتراض دارند چراکه بالاتر از نرخ آزاد اقدام به خرید میکنند بنابراین به چه علت باید ارز نیمایی در اختیار آنها قرار بگیرد و همچنین خودرو با دلار بالای ۶۰ هزارتومان به مردم حتی از طریق بورس کالا تحمیل میشود بنابراین چرا باید خودرو از این امکان بهرهمند شود، چه کسانی عامل این داستان هستند و به آن دامن میزنند و باعث میشوند که جریان این رانت همیشه حتی روزی ۱۰ درصد برقرار باشد که البته در حال حاضر به ۳۰ درصد رسیده است و حال بازار را بدتر و بدتر میکند، نمونه بارز آن تاکید رئیس جدید بانک مرکزی بر تداوم ارز نیمایی با ثابت بود که در دو دوره گذشته آثار بدی بر اقتصاد گذاشت و حال بازهم این جمله تکرار شد و در نتیجه آن در ۱۰ و ۱۱ دیماه شاهد بودیم که بازار واکنش بسیار منفی به این سخنان نشان داد و باعث کاهش نامتعارف ارزش بازار سهام و قیمت در بازارسرمایه شد که بروز این بحران بیشتر از آنکه مادی باشد روحی و روانی است و باعث لطمه به اعتماد سهامداران میشود و چنین اقداماتی باید از جانب هرکسی در هر رده و مسئولیتی اجتناب شود، چرا که این یک اقدام مسئولانه نیست و تنها رانتخوارها از آن استقبال و مردم اثرات نامطلوب آن را در تورم، معیشت و... مشاهده میکنند.
* در حال حاضر که به نوعی برجام در سکوت فرو رفته تاثیر آن را بر بازار و جذب نقدینگی چگونه ارزیابی میکنید؟
برجام یک موضوع حاکمیتی است و دست دولت، مجلس و قوا نیست و باید کلیت نظام در رابطه با این موضوع تصمیم بگیرند که تا به حال این اتفاق رخ نداده است و علیرغم فرازوفرودهای ۵ دولت در رابطه با مسائل برجام که شامل دولتهای نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم و در نهایت سیزدهم است، تاکنون هیچ نتیجهای به دست نیامده است و عملا به این نتیجه رسیدهاند که دست دولتها نیست و حاکمیت باید به صورت یکپارچه در رابطه با برجام تصمیم بگیرد. در این وضعیت برجام شاهدیم که تبعات ناشی از تحریمهای مرتبط با آن بسیار زیاد شده است.
در هر صورت و از بعد اقتصادی برجام درهای اقتصاد بینالملل را به روی همگان باز خواهد کرد و این موضوع در فضای اقتصادی امری رایج است، اقتصاد بسته شرایطی ایجاد میکند که تمام مایحتاج به قیمت بالا تامین شود، تورم لجام گسیخته شود و سرمایهها از اقتصاد خارج شود و در نهایت چارهای وجود ندارد جز اینکه مرزهای بینالمللی برای اقتصاد گشوده شود، حوزه اقتصادی به طور مستقیم با معیشت مردم در ارتباط است و تنگی معیشت اسباب نارضایتی است و همانگونه که گفته شد چاره باز شدن مرزهای بینالمللی برای فعالیتهای اقتصادی است تا بتوان در یک محیط آزاد بینالمللی تجارت و اقتصاد آزادی داشته باشیم، تجارت آزاد حق مردم است و تحریم علتی شده که نتوان منابع مالی را به آسانی جابهجا کرد، همچنین نقل و انتقال پول ممکن نیست مگر با هزینههای بالا و به این دلیل مشاهده میشود که خودرو با قیمت بالای ۶۰ هزارتومان و حتی بسیار بالاتر مورد معامله قرار میگیرد که برای جامعه شایسته نیست.
* وضعیت فعلی تامین مالی از طریق بازارسرمایه به چه شکل است و چگونه میتواند به شرکتهای دانش بنیان و ورود این شرکتها کمککننده باشد؟
اقتصاد ما برای تامین مالی یا بانک محور است و یا بازارمحور، معمولا در دنیا ۷۰ درصد بازار محور و ۳۰ درصد بانک محور است اما در کشور ما درست عکس این موضوع و حتی پایینتر است که امر درستی نیست.
در عین حال ابزارهای نوینی که در بازار مورد استفاده قرار میگیرد امکان تامین مالی از طریق بازارسرمایه را بسیار بیشتر کرده اما به شرط آنکه بازار رونق داشته باشد و صرفا بازارسهام و اوراق بهادار بازاربدهی نیست اما اگر بازارسرمایه را تنها بازار بدهی تلقی کنیم و بازاربدهی بازارسرمایه را تحت الشعاع قرار دهد نمیتواند دوامی داشته باشد و در نهایت اسباب خروج سرمایه و یا رفتن همگان به سوی صندوقهای بادرآمدثابت است که خارج از این فضا بتوانند بدون ریسک کار کنند که با ذات بورس سنخیتی ندارد و باید بسیار دقت کرد. در رابطه با شرکتهای کوچک و دانش بنیان باید گفت که اگر واقعا دانش بنیان باشند محمل خوبی برای تامین مالی آنهاست، اینکه هر شرکتی بهعنوان دانش بنیان قلمداد شود و از طریق بازار منابعی در اختیار آنها قرار داده شود و بتوانند ریسکهای غیرمتعارفی را برای اهالی بازار تحمیل کند برازنده نیست، برای شرکتهای دانش بنیان باید نظارتی خوب اعمال شود و در یک طبقه خاصی قرار بگیرند و به نظر میرسد بازارسرمایه برای تامین مالی این شرکتها بسیار موثر خواهد بود به شرط آنکه بستر آن که در فضای اینترنت آزاد است ریسک تعریف شود و یا در بستر اینترنت بینالمللی و یا جهانی تعریف شود که البته اینکه آیا دامنه این محدودیتها گریبانگیر خواهد شد یا خیر باید مورد تجزیه تحلیل قرار بگیرد.
* افزایش قیمت و گرانیهای اخیر چه تاثیری بر صنایع بورسی گذاشته است؟
گرانیهای اخیر به نوعی غیرساختاری است، نقدینگی به قدری رشد داشته که مردم پول را به هر جایی که تمایل دارند میبرند و حتی با وجود محدودیتها و جرم انگاری ترسی ندارند و به سمت بازار ارز میروند و به نوعی به دنبال حفظ ارزش پول خود هستند، در بازارسرمایه و در دوسال اخیر شاهد افت ارزش بازار بودهایم و این افت با وجود افزایش نرخ دلار که به بیش از سه برابر رسیده همچنان بازار تکانی نخورده است و از اوج خود فاصله زیادی پیدا کرده است، این موضوع باید مورد ملاحظه قرار بگیرد چرا که مردم اعتماد خود را از دست دادهاند و در این زمان دیگر سرمایهگذاری معنایی ندارد و ابتدا باید اعتماد ایجاد و مجدد بازیابی شود تا احساس امنیت سرمایهگذاری بازگردد، این در حالی که هر روزه دیده میشود بورس اسیر گفتارهای غیر معمول مسئولان است به ویژه از سمت دولت، بنابراین به سیاستهای دولت اعتمادی نیست و در رابطه با مجلس هم ممکن است که هر روزه قانون جدیدی عنوان شود و تاثیرگذار باشد، ورود قوه قضاییه به بازارسرمایه و روند معاملات نگرانیهایی ایجاد کرده و ممکن است تصمیماتی نیز اتخاذ شود که جالب نباشند.
* کاهش مالیات شرکتها چه تاثیری برروی رونق بازارسرمایه دارد؟
طبیعتا این امر همیشه تاثیر مثبتی گذاشته و به نوعی امری تئوریک است. فعالان بازار سرمایه از این موضوع استقبال میکنند همچنین اینکه دهدرصد از مالیات شرکتهای بورسی مشمول تخفیف هستند و باید بیشتر هم شود اما به نظر میرسد که در حال حاضر کاهش مالیات برای دولت با توجه به کسری بودجهای که وجود دارد امری غیر قابل باور است.
دولت باید تعریفی با ثبات از سیاستهای خود برای یک مدت قابل قبول حداقل ۵ ساله داشته باشد که در واقع اینها را اعلام کند و پایبند شود و مجلس نیز حمایت کند، این باعث شود که مردم بر اساس دادههایی که دولت و مجلس ارائه دادهاند تحلیلهای خود را انجام دهند تا بازار سرمایه در رابطه با قوانین و مقررات در ابتدا و خصوصا بودجه و برنامه ۵ ساله به ثبات برسد و سپس بتواند منابع را جذب کند. کاهش مالیات برای دولت مطلوبیت زیادی ندارد ولی دولت باید بتواند با همین نرخ مالیاتی در رابطه با سودآوری شرکتها، درآمدهای مالیاتی را نیز افزایش دهد و سپس تصمیم بگیرد چرا که در حال حاضر سطح مالیات قابل قبول است و مردم نیز پذیرفته اند و هیچ زمانی هم در این رابطه اعتراض و نقدی هم صورت نمیگیرد چرا که برای مدتی پذیرفته شده است و برای مدتی مالیات نرخی ثابت است. باتوجه به اینکه بازار توسعه پیدا نمیکند دولت هم مالیات بیشتری نمیتواند دریافت کند بنابراین از کجا باید کاهش پیدا کند؟ این انتظار برای زمانی است که دولت بتواند از رشد سودآوری شرکتها از طریق مالیات منتفع شود و بعدا تصمیم بگیرد که کاهش مالیاتی صورت بگیرد و یا خیر؟ کاهش مالیات را کجا اعمال کند در طرحهای توسعهای، افزایش سرمایهها و یا تامین مالی؟ تا بخشهایی مشمول تخفیفهای مالیاتی قرار بگیرند که آن هم بسته به سیاستهای دولت است و در حال حاضر دولت تخفیفهایی را برای مالیات تببین کرده است همچون افزایش سرمایه از محل سود انباشته، مالیاتی نیز برعهده گرفته است که همگان از آن استقبال کردهاند و مورد قبول و رضایت بازار سرمایه نیز بود که باید شکلی مطلوب و دائمیتر به خود بگیرند.
* اصرار مجلس بر تصویب طرح مالیات بر عایدی سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
مالیات بر عایدی سرمایه دو وجه دارد در ابتدا اینکه آیا سرمایه به صورت عدد و رقمی افزایش داشته است و یا به صورت ارزش واقعی و در مقابله با طلا، ارز و ... زیاد شده است، اگر عدد و رقم را مبنای اخذ مالیات قرار دهیم یعنی حتی از تورم موجود هم مالیات اخذ شود چنانکه در بازار خودرو و املاک و ... شاهدیم اما اینکه مالیات بر عایدی سرمایه باشد و بتواند افزایش عایدی را ملاک قرار دهد و به صورت واقعی همچون دلار ثابت کند، شاهدیم که ذهن دولت به این سمت نیست و بیشتر به سمتی است که ببیند جیب مردم چه مقدار نقدینگی دارد تا ریال آن را دریافت کند که این درست نیست و حتی ممکن است که دامنه آن به افراد آسیب پذیر نیز تسری پیدا کند و این مالیات برای افرادی است که عایدات زیادی دارند و باید مالیات آن را بدهند.
* در خصوص فعالیت شرکت سرمایهگذاری اهتمام ایرانیان و چالشهای آن بفرمایید؟
شرکت سرمایهگذاری اهتمام ایرانیان به صورت سهامی عام و در واقع هلدینگی چندرشتهای است که مجوزهای لازم را از سازمان اخذ کرده و حدود ۳ سال از آغاز فعالیت شرکت میگذرد و همچنین نهاد مالی پذیرفته شده نزد سازمان است و به نوعی ابتدای فعالیت شرکت است و حوزه ها و پروژههایی در دست اقدام است که نیازمند تامین مالی هستند اما فضای تامین مالی تاکنون فضایی شفاف نشده است و بسیار سخت است اما امید میرود به زودی انجام شود. در مجموع ۳ شرکت وجود دارد که در حال هدایت و راهبری آنها هستیم و بیشتر در نظر داریم فعالیتی را در حوزه خدمات مالی در آینده شروع کنیم و امید میرود نقش خوبی را در کنار سایر نهادهای مالی برای بازارسرمایه ایفا کنیم.
- مهرانا محمدی- خبرنگار
- شماره ۴۷۹ هفته نامه اطلاعات بورس
نظر شما