جایگاه دارایی های نامشهود در مدل های قیمت گذاری

مدیر ارزشگذاری شرکت تأمین سرمایه نوین تأثیر دارایی‌های نامشهود بر مدل‌های ارزشگذاری، مدل درست ارزشگذاری و مواردی که ملزم به رعایت آن است، پرداخته است.

به گزارش صدای بورس ورود استارتاپ‌ها به بازار سرمایه یکی از روش‌های مهم تامین مالی و در عین حال فرهنگ‌سازی است. عباس گمار، مدیر ارزشگذاری شرکت تأمین سرمایه نوین در گفت‌وگو با هفته‌نامه اطلاعات بورس به ارزیابی تأثیر دارایی‌های نامشهود بر مدل‌های ارزشگذاری، مدل درست ارزشگذاری و مواردی که ملزم به رعایت آن است، پرداخت و در ادامه عنوان کرد از هر دو منظر عرضه و تقاضای بازار، ورود استارتاپ‌ها به بازار سرمایه مثبت ارزیابی می شود. این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید...

* تأثیر دارایی‌های نامشهود بر مدل‌های ارزشگذاری چیست و با چه چالش‌هایی مواجه است؟
از منظر ارزشگذاری استارتاپ‌ها چندین نکته و چالش وجود دارد؛ چالش اول، موضوع ارزشگذاری استارتاپ‌ها موضوع جدیدی است و خود جدید بودن این موضوع و عدم شناخت بازار نسبت به آن، کشف قیمت و تعیین قیمت منصفانه استارتاپ ها را با مشکل مواجه می‌کند. برای جامعه‌ای که همه چیز را به چشم دارایی فیزیکی مشهود می‌بیند، ارزشگذاری استارتاپ ها از بُعد فرهنگی مطرح می شود؛ در واقع، عمدۀ جامعه سرمایه‌گذاری در حال حاضر باید ببیند ساختمان، ماشین‌آلات و تجهیزات (دارایی مشهود) آن چیست و از آن همین الان چقدر سود حاصل می‌شود! به جای آنکه گفته شود استارتاپ موردنظر تنها یک اپلیکیشن است، باید در نظر داشت که پشت آن فرایندهای متعدد وجود دارد، همانند تیم توانمند بازاریابی، تیم فروش، تیم فنی، تیم استراتژی که این موارد همان دارایی های نامشهود این استارتاپ ها را می سازند؛ واقعیت این است که عمدۀ بازار ما برروی این‌ دارایی ها همچنان نظر مثبتی ندارد و تصور می‌کند که همه چیز همچنان همان ماشین آلات و تجهیزات است و به نظر می‌رسد این اولین مشکلی است که نیازمند آموزش و فرهنگ سازی است.
چالش دوم، در مورد ارزشگذاری استارتاپ‌ها معمولاً شرکت مشاوری که قرار است کار ارزشگذاری آن‌ها را انجام دهد تا به الان شرکت‌های بالغ را ارزشگذاری کرده است و به نوعی می‌توان گفت ذهنیت آن بر مبنای آن شرکت‌ها بوده است، فرضاً باید استارتاپی را ارزشگذاری کنیم که به ما می‌گوید در هر سال صددرصد نرخ رشد فروش است، ذهنیتی که تا دیروز با حداکثر نرخ رشد برای درآمد فروش ۳۰-۲۰ درصد روبه‌رو بوده، یک دفعه با نرخ رشد درآمدی ۱۰۰ درصد مواجه می شود که قبول این موضوع برای چنین ذهنیتی کمی دشوار است؛ شرکت‌های شبیه آن نیز در بازار زیاد وجود ندارد که بخواهیم آن را مبنای مقایسه قراردهیم و این مابقی کار ارزشگذاری را دشوار می‌کند.

* مدل درست ارزشگذاری چیست و در آن چه مواردی باید رعایت شود؟
اینکه روش های ارزشگذاری استارتاپ ها خیلی متفاوت از ارزشگذاری شرکت‌های بالغ باشد نیست، یکسری اصلاحات جزیی در حدود ۲۰-۱۰ درصد وجود دارد. مفاهیم ارزشگذاری که برای استارتاپ‌ها استفاده می‌شود همان فرآیندی است که برای شرکت‌های بالغ وجود دارد یعنی اینکه در شرکت‌های بالغ رویکرد تنزیل جریان‌های نقدی وجود دارد و در استارتاپ‌ها نیز وجود دارد؛ در شرکت‌های بالغ رویکرد مقایسه‌ای و بازاری وجود دارد که در استارتاپ‌ها نیز این مورد وجود دارد؛ تنها نقطه تفاوتی که بین شرکت‌های استارتاپ و بالغ وجود دارد برآورد ورودی‌های روش های ارزشگذاری است: یعنی اینکه نرخ رشد درآمد فروش چند باشد؟ در شرکت‌های بالغ چون تاریخچه زیادی دارند و همچنین اطلاعات زیادی در دسترس است به راحتی می‌توان نرخ رشد درآمد فروش آن را برآورد کرد اما در شرکت‌های استارتاپ این موضوع مقداری سخت است. در مورد حاشیه سود باید گفت به طور مثال در شرکت‌های بالغ حاشیه سود مشخص است و فرضاً ۲۰ الی ۲۵ درصد است که معمولاً در همین محدوده باقی می ماند، در حالی‌که شرکت‌های استارتاپ زمانی که ارزشگذاری می‌شوند معمولاً حاشیه سود منفی دارند و این حاشیه سود منفی در آینده مثبت خواهد شد اما در واقع این سوال پیش می‌آید که این حاشیه سود با چه تابعی مثبت خواهد شد؟ علاوه بر آنکه در شرکت‌های بالغ به دلیل اینکه ظرفیت تولید آن ایجاد شده، مخارج سرمایه‌ای و سرمایه در گردش آن مشخص است اما بازهم خود این برای استارتاپ ها در زمان ارزشگذاری آن با ابهام مواجه است، اینکه به ازای هر یک میزان فروش مشخص در آینده چه مقدار سرمایه در گردش ویا مخارج سرمایه‌ای نیاز است؟ این‌ها جای سوال است و هر فرضی را قرار دهیم می‌تواند ارزش آن را به صورت کل جابه جا کند.

* ارزیابی شما در مورد ورود استارتاپ‌ها به بازارسرمایه چیست؟
ورود استارتاپ‌ها به بازارسرمایه یک فصلی جدید از بازارسرمایه است و ورود استارتاپ‌ها به بازار سرمایه یکی از روش های مهم تامین مالی و در عین حال فرهنگ سازی است. ضمن اینکه باید در نظر بگیریم که شرکتی که ابهام آن بالا باشد در آن فرصت کسب بازده نامتعارف وجود دارد اما شرکتی که تمام آن شسته و رفته باشد، بازار می‌داند که ارزش ذاتی آن چند است و عملا فرصت کسب بازده در آن خیلی محدود است. پس از نظر هر دو طرف عرضه و تقاضای بازار ورود استارتاپ ها مثبت ارزیابی می شود.

  • مهرانا محمدی- خبـرنــگار
  • منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۷۶
کد خبر 464643

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 1 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سیدامیر سلیمانی PL ۲۳:۳۸ - ۱۴۰۱/۱۰/۱۲
    0 0
    ممنون از توضیحات خوبتون آقای گمار