دستورالعمل حاکمیت شرکتی دستورالعملی است که در سطح قوانین الزام آور نیست، یعنی قوانین بالادستی مانند قانون تجارت داریم که برخی موارد در آن تصویب شده است ولی دستورالعملها جنبه نظارتی و تکمیلی قوانین را دارند. درمورد دستورالعملی که ابلاغ شده است میتوان گفت که برخی از موارد آن پیامدهای فوری و مستقیم دارد، مثل محدود کردن تعداد عضویت در کمیتهها در همه ناشران یا محدود کردن سهامداری متقابل در شرکتهای اصلی و فرعی. این موارد در صورتی که بتوان در بحث الزام آوری آنها را الزام کرد خوب هستند.
نکته دیگری که وجود دارد اینکه این دستورالعمل مدیر مستقل را حذف کرده است، نسخه قبلی دستورالعمل اما عضو مستقل هیات مدیره و مدیر مستقل را تعریف کرده بود اما زیربناهای مصادیق آن احصا نشد. درواقع ساختار حاکمیت شرکتی که مشخص شده خیلی کارایی ندارد، یعنی اگر میتوانستیم به سمتی حرکت کنیم که تعریف مدیر مستقل در قانون تجارت هم بیاید بهتر بود تا اینکه این مورد را کامل حذف کنیم. در خصوص گزارشگری پایداری هم اینکه گزارشگری پایداری پدیده خیلی مهمی است که ما در بازار سرمایه و اقتصاد کشور فراموش کردیم.
یعنی در حال حاضر که بحث آلودگی هوا، کسب سود به هر قیمتی و آلودگی منابع آبی و خاکی توسط شرکتها ممکن است اتفاق بیفتد، گزارش پایداری و اینکه شرکت در حوزه پایداری در حال انجام چه کارهایی است، میتواند نکته مثبتی باشد. اگر بتوانند شرکتها را مجاب کنند تا گزارشگری پایداری برای مثال در قالب صورتهای مالی شش ماهه و سالانه انجام دهند، اتفاق مثبتی است. درمورد سهامداری متقابل هم به نظر میرسد که این بند به نسبت قبل تغییری نکرده و در دستورالعمل قبلی هم ممنوعیت سهامداری متقابل را داشتیم که نتوانستند شرکتها را اجبار کنند. درواقع هنوز هم خیلیها سهامداری متقابل دارند یعنی شرکت اصلی سهام شرکت فرعی را داشته و برعکس که اگر بتوانند این مورد را اجرا کنند، مفید خواهد بود. ساز و کاری که میتواند این دستورالعمل را اجراییتر کند، قاعدتا راهاندازی سامانه تخلفی است که صحبت از آن است. یعنی درصورتی که ناشران و مدیران قوانین را رعایت نکردند، در آن سامانه امتیاز بندی شود.
در رابطه با گزارشگری که سازمان بورس از نظر افشائیات انجام میداد و شرکتها را رتبه بندی میکرد، اگر دوباره منتشر شود اتفاق مفید و کمک کنندهای به افشای رعایت بهتر دستورالعمل حاکمیت شرکتی خواهد بود. بهترین حالت هم این است که به صورت قانونی دقیق شده و در قالب آن قانون مثلا اصلاحیات قانون تجارت اینها ذکر شود.
حاکمیت شرکتی اساسا برای حفظ حقوق سهامداران است. به شکل کلی سهامداران خرد باید بتوانند در هیات مدیره، ساختار شرکتی و کنترل شرکتی مکانیسمهای رای دهی و اعمال حقوق خودشان را رعایت کنند. همین که اطلاعات سر وقت برسد، قوانین و رویهها مرتب رعایت شده و دور زده نشود، بیشترین کمک به سهامداران خرد است. نکته آخر درمورد کلیت حاکمیت شرکتی، اینکه بازار سرمایه باید به سمتی حرکت کند که سهامدار عمده و نمایندگان آنها نسبت به رفتارشان پاسخگو باشند و نتوانند منافع را بین گروههای مختلف سهامداری جابهجا کنند. اگر حاکمیت شرکتی به این موضوع کمک کند، قطعا مفید است و اگر نتواند کمک کند هر چه هم تصویب شود از حیز انتفاع خارج است.
- منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۷۶
نظر شما