اعتماد با سیاست‌های فعلی باز نمی‌گردد

محمدرضا کاتوزیان، مدیرعامل سبدگردان پیشرفت و توسعه صبا در گفت‌وگویی با هفته‌نامه اطلاعات بورس وضعیت فعلی شرکت‌های سبدگردان و جایگاه آنها در بازار سرمایه ایران را تشریح کرد.

به گزارش صدای بورس درست از زمانی که در پنج ماهه اول سال ۹۹ بورس با رشد ۳۰۵ درصدی مواجه و بعد افت ۴۵ درصدی را تجربه کرد، دیگر رنگ و بویی از اعتماد در این بازار دیده نشد و هنوز هم این کوچ سرمایه از بازار ادامه دارد. یکی از توصیه‌هایی که در این یکی دو سال اخیر به سرمایه‌گذاران ترسان و فراری از بورس توسط صاحبنظران این حوزه شده، سرمایه‌گذاری از نوع غیرمستقیم است.

در این راستا شرکت‌های سبدگردان و نقش آنها در سرمایه‌گذاری غیرمستقیم افراد حضور پررنگی به خود گرفت. اما در شرایطی که علاوه بر نبود اطمینان به بازار سرمایه، سایر بازارهای موازی هم جذاب شده‌اند، این نوع شرکت‌ها مسیر سخت و پرچالشی را پیش‌روی خود دارند و باتوجه به اینکه بورس آینه تمام نمای اقتصاد ایران است تا زمانی که اقتصاد بیمار کشور رو به بهبودی نرود، نمی‌توان به سرحال شدن بازار سرمایه آن امیدی بست. در این راستا فرصتی فراهم شد تا محمدرضا کاتوزیان، مدیرعامل سبدگردان پیشرفت و توسعه صبا در گفت‌وگویی با هفته‌نامه اطلاعات بورس وضعیت فعلی شرکت‌های سبدگردان و جایگاه آنها در بازار سرمایه ایران را تشریح کند.

* بهترین استراتژی سبدگردانی در شرایط فعلی بازار چیست؟
باتوجه به اینکه در شرایط فعلی اعتماد از بازار سلب شده است و در حال حاضر تنها اشخاصی به سمت بازار می‌آیند که به نوعی بتوانند از ابزارهای با درآمد ثابت استفاده کنند و مطمئن شوند بازدهی حداقلی را در سال کسب می‌کنند، بنابراین شرکت‌های سبدگردانی بیشتر به دنبال در اختیار داشتن اداره صندوق‌های سرمایه‌گذاری با درآمد ثابت هستند یا اینکه ابزارهایی را در اختیار مشتریان قرار دهند تا بتواند حداقل سودآوری را برای آنها تضمین و یا پیش‌بینی کند، قاعدتا ما نیز مستثنی از شرایط بازار و سایر شرکت‌های همکار خودمان نیستیم و در این میان استراتژی اولیه ما هم این است که بتوانیم ابزارهایی را به مشتریان معرفی کنیم تا در ابتدا بتواند حداقلی از سودآوری را برای آنها تضمین کند. ضمن آنکه اگر در این شرایط مشتریان ریسک‌ پذیرتر داشته باشیم که افق و دید سرمایه‌گذاری‌شان بلندمدت‌تر است و می‌توانند نوسانات بازار را تحمل کنند این امکان فراهم است تا سبدهایی که به نوعی ریسک‌های بیشتری دارند را به آنها معرفی کنیم.

* چه تشابه یا تفاوتی بین فعالیت سبدگردان‌های ایرانی و خارجی می‌بینید؟
بزرگترین تفاوت موجود بین سبدگردان‌های داخلی و خارجی یا نهادهای مدیریت دارایی در خارج از کشور مربوط به پارامترهای بازاری است که در آن فعالیت می‌کنند. بازار سرمایه ایران بعد از سالیان طولانی که از سابقه تأسیس و فعالیتش می‌گذرد، همچنان زیر سایه استراتژی‌ها و دخالت‌های دولتی است، درنتیجه بزرگترین تفاوت بین بازار سرمایه ما و بازار سرمایه کشورهای اروپایی و آمریکایی آزادی عملکرد فعالان و سرمایه‌گذاران در این بازارهاست.
زمانی که شرکت‌ها از سیاست‌های دستوری، تصمیمات گاه غیرکارشناسانه و خلق‌الساعه متأثر می‌شوند ناخودآگاه سرمایه‌گذاران هم تحت تأثیر نوساناتی قرار می‌گیرند که بسیاری از آنها با هیچ ابزار کنترلی و پوشش ریسکی قابلیت پوشش ندارد. بنابراین اول از همه باید دید بازار سرمایه ما چه تفاوتی با بازار سرمایه کشورهای خارجی دارد و بعد بررسی کرد که در این بازار نهادها و ابزارهای مالی موجود قابل مقایسه با نهادها و ابزارهای خارجی هستند یا خیر و یا اینکه چه میزان با یکدیگر تشابه دارند. در بازار سرمایه ایران از اکثر نهادهای مالی که در کشورهای در حال توسعه فعالیت می‌کنند، استفاده می‌شود، البته گاه در ترجمه اسم و عنوان برخی از آنها و همچنین دامنه اختیارات و یا ابزارهایی که می‌توانند در اختیار سرمایه‌گذاران قرار دهند، متفاوت می‌شود اما به‌طور کلی سعی شده الگوبرداری مناسبی از نهادهای مالی کشورهای خارجی انجام شود. مثلا زمانی می‌خواستیم Investment Bank (بانک سرمایه‌گذاری) ها که در کل دنیا کار تأمین سرمایه برای سرمایه‌پذیران انجام می‌دهند را به عنوان نهادی مالی در بازار سرمایه ایران ثبت کنیم، در این میان تفاوتی که وجود داشت اینکه در بورس ما این شرکت‌ها تحت عنوان شرکت‌های تأمین سرمایه ترجمه شدند تا به نوعی از ذیل نظارت بانک مرکزی خارج و تحت نظارت سازمان بورس قرار بگیرند اما کارکرد این نهاد مالی تا حدود بسیاری همان کارکرد Investment Bank های کشورهای خارجی است. همچنین نمونه دیگر اینکه از Fund Management ها و Asset management های فعال در خارج از کشور الگوبرداری و تحت عنوان شرکت‌های سبدگردانی در بازار سرمایه معرفی کردیم اما مسئله‌ای که وجود دارد اینکه آیا همان ابزارهای سرمایه‌گذاری، ابزارهای مدیریت منابع و دارایی‌هایی که این شرکت‌ها در خارج از کشور دارند را در اختیار داریم که جواب کلی خیر است؛ به‌طور مثال زمانی که بازار ما یک طرفه است یعنی سرمایه‌گذار فقط از افزایش قیمت سهام، افزایش EPS و DPS و مثبت شدن شاخص کسب سود می‌کند و ارزش دارایی‌هایش بیشتر می‌شود بنابراین همیشه متولیان اقتصادی برای راضی نگه داشتن سرمایه‌گذاران مجبورند کاری کنند که قیمت‌ها در بازار رشد کند چون ابزاری برای کسب سود در بازار نزولی برای سرمایه‌گذار تعریف نکرده‌اند و این یعنی ایجاد پتانسیل برای حبابی شدن بازار سرمایه و درنتیجه ما از اکثر ابزارهایی که در بازارهای سرمایه‌ خارج از کشور که برای کسب سود در بازار به اصطلاح منفی استفاده می‌شود، قادر به استفاده نیستیم.

* در حال حاضر تعداد نهادهای مالی دارای مجوز سبدگردانی به بیش از ۱۰۰ شرکت رسیده است. آیا این تعداد تناسبی با بزرگی بازار سهام دارد؟
هیچگاه مخالف اضافه شدن نهاد مالی به بازار نبوده‌ام چون به هر میزان بتوان نهادهای مالی مختلف اعم از کارگزاری، سبدگردان، تأمین سرمایه و... به بازار سرمایه اضافه کرد، این بازار رقابتی‌تر می‌شود. در زمان رقابتی‌تر شدن بازار سرمایه هم نهادهای مالی سعی می‌کنند حداکثر سهم ارائه خدمات به بازار را از آن خود کنند، بنابراین بر این اساس باید خدمات و ابزارهای بهتری ارائه و همچنین با نیروهای متخصص‌تری منابع سرمایه‌گذاران و مشتریان را مدیریت کنند که این موضوع به رشد و توسعه بازار چه از نظر عمق و ورود بیشتر منابع به سمت آن و چه از نظر دانش و آگاهی فعالان بازار کمک می‌کند. ضمن آنکه درنهایت مسئله‌ای که باعث می‌شود نهاد مالی در این بازار رشد کند یا اینکه بعد از مدتی مشتریان خود را از دست بدهد مربوط به عملکرد آن است بنابراین نباید با این دید که شاید سبدگردانی یا کارگزاری دچار ضرر و زیان شود این بازار را انحصاری کرد کمااینکه اگر اجازه ورود مجموعه‌های جدید به بورس داده نشود بعد از مدتی توسعه دانش و ابزارهای جدید در این بازار با رکود مواجه می‌شود.

* شرکت‌های سبدگردان چه جایگاهی در بازار سرمایه دارند؟
عمده فعالیت شرکت‌های سبدگردانی این است که به سرمایه‌گذاری غیرمستقیم سرمایه‌گذاران در بازار سرمایه کمک می‌کنند یعنی افرادی که دانش و زمان کافی برای استفاده از ابزارهای سودآور بازار سرمایه ندارند، می‌توانند منابع خود را در اختیار این شرکت‌ها قرار دهند و آنها هم با دید کارشناسانه و دقیق و همچنین با تخصصی که دارند به نحو بهینه منابع سرمایه‌گذاران را سرمایه‌گذاری کنند.

* وضعیت صنعت سبدگردانی در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
همانطور که گفته شد باتوجه به اینکه اعتماد سرمایه‌گذاران مخصوصا حقیقی‌ها نسبت به بازار بسیار کم شده تقریبا از ابتدای امسال به‌صورت خالص خروج سرمایه از بازار را داشتیم ضمن آنکه اکثر سرمایه‌گذاران حقوقی هم که ماهیت فعالیت آنها مرتبط به بازار سرمایه و یا بازار پول نبود از بازار خارج شده‌اند که در این شرایط کار شرکت‌های سبدگردانی هم بسیار سخت‌تر می‌شود چون محل اصلی درآمد این شرکت‌ها از محل دریافت کارمزد سبدهای اختصاصی است و وقتی اعتماد از این بازار سلب شود تعداد سبدهای اختصاصی هم کمتر می‌شود و به تبع آن کارمزدی هم که می‌توانند کسب کنند کاهش می‌یابد. اگر شرکت‌های سبدگردان نتوانند از طریق اخذ کارمزد مدیریت صندوق‌های سرمایه‌گذاری خود را حفظ کنند فعلا نمی‌توان افق مثبتی برای درآمدزایی از محل سبدهای اختصاصی برای شرکت‌های سبدگردان متصور بود.

* مشکل اصلی بازار سهام را چه می‌دانید؟ ‌
در ابتدا باید این پرسش را براساس مثالی پاسخ داد؛ زمانی که بیماری قلبی به بیمارستان مراجعه می‌کند و بستری می‌شود باید پزشکی متخصص دارو، رژیم غذایی مناسب و مدت زمان استراحت و بستری را تجویز کند و بعد از آن زمان داد تا دوران نقاهت مریض سپری شود، در این میان ممکن است بیمار با علائم دیگری مانند تب هم مواجه شود که برای رفع این مشکل به جای اینکه به دنبال تعویض دماسنج باشیم چون تب سنج واقعیت را نشان داده برای رفع مشکل اصلی تدبیری اندیشیده می‌شود؛ بازار سرمایه هم به مثابه آن تب سنج است یعنی اقتصاد ما بیماری‌هایی مانند ناکارآمدی در مدیریت اقتصادی، عدم افزایش درآمد خالص ملی، وابستگی اقتصاد به نفت و افزایش بی‌رویه نقدینگی یا پایه پولی را دارد که از سالیان قبل تجمیع شده است. بر این اساس اگر بازار سرمایه را به عنوان ویترین در نظر بگیریم به این نتیجه می‌رسیم که اقتصاد بیمار نمی‌تواند ویترین قشنگی داشته باشد همچنین نباید از اقتصاد بیمار انتظار داشت که شاخص بازار سرمایه آن هر روز مثبت باشد یا اینکه با دستکاری شاخص‌های اقتصادی را مناسب نشان داد. درنتیجه مشکل ما پارامترهای اصلی اقتصاد حقیقی است. باید مشکل را در رشد نکردن مناسب تولید ناخالص ملی، افزایش نقدینگی بی رویه، ناکارآمدی بنگاه‌های اقتصادی، دخالت دولت در اقتصاد، کاهش ارزش پول ملی و... جستجو کرد و به دنبال حل آن بود ضمن آنکه اگر همه وزارتخانه‌هایی که متولی اقتصاد حقیقی ما هستند مانند وزارت اقتصاد، صمت و کار و رفاه اجتماعی، به داد حل معضلات اقتصاد حقیقی نرسند، اوضاع بازار بهتر نمی‌شود. باید باور داشته باشیم که بازار سرمایه چون آینه‌ای است که واقعیت‌های اقتصاد ما را نشان می‌دهد بنابراین نباید به آن خرده گرفت و مدیران بازار سرمایه و حتی نهاد ناظر را سرزنش کرد.

* پایان مشکلات بازار کجاست؟
زمانی مشکلات بازار ما رفع می‌شود که از بازار صرفا یک طرفه که سرمایه‌گذار فقط از رشد قیمت‌ها سود کسب می‌کند، خارج شویم، بر این اساس اگر بتوانیم بازار را دو طرفه کنیم در هر دو حالت چه بازار صعودی و چه نزولی کسب سود می‌شود مانند بسیاری از کشورها و بازارهای رقیب دیگر مانند بازار فارکس، رمزارزها یا همین بازار سهام کشورهای توسعه یافته که مکانیسم‌هایی را تعریف کردند تا حتی در ریزش‌های بازار هم سرمایه‌گذار بتواند با موقعیت‌های خرید و فروش و ابزارهای مشتقه‌ کسب سود کند، اما زمانی که بازار یک طرفه است ناخودآگاه بعد از برهه‌ای دچار حبابی شدن آن و ضرر و زیان یک سری از سرمایه‌گذاران می‌شویم ضمن آنکه بعد از مدتی بازارهای رقیب به قدری جذاب می‌شوند که شاید خروج سرمایه از این بازار را هم داشته باشیم کمااینکه در نیمه دوم سال ۹۹ و همچنین در سال ۱۴۰۰ شاهد خروج سرمایه بسیار زیادی از بازار سرمایه به سمت بازارهای موازی و رقیب بودیم که در آن زمان بحث بازار رمزارزها خیلی داغ بود بنابراین بسیاری از سرمایه‌گذاران به سمت این بازار رفتند.

* از نگاه شما، راهکارهای بازگشت اعتماد به بازار سهام چیست؟
اعتماد فرآیندی است که در طولانی‌مدت به وجود می‌آید و حتی زمانی که می‌خواهیم شریک تجاری برای خودمان انتخاب کنیم با یک تا سه ماه نمی‌توان برای انجام تمام فعالیت‌های اقتصادی و تجاری به شخصی اعتماد کرد، در بازار سرمایه هم به همین صورت است یعنی اعتمادی که در طول سالیان گذشته به وجود آمده بود و در سال ۹۹ و ۱۴۰۰ از بین رفت را نمی‌توان یک شبه و حتی یک ساله برگرداند ضمن آنکه تا زمانی که پارامترهای اصلی اقتصادی که بر سودآوری شرکت‌ها، افزایش تولید، بهره‌وری و کارایی آنها تأثیرگذار هستند را درست نکنیم اعتمادی به این بازار بر نمی‌گردد. بنابراین نباید به دنبال این بود که با برخی سیاست‌های کوتاه‌مدت مجدد اعتماد مردم به این بازار را جلب کرد.

* و حرف پایانی ...
باید به سرمایه‌گذاران این واقعیت تفهیم شود که شاخص بورس دماسنج اقتصاد ماست و نهاد ناظر کمترین نقش را در بهبود با ثبات آن دارد، بنابراین ضرورت دارد تلاش کنیم تا پارامترهای اصلی اقتصاد واقعی را بهبود ببخشیم تا باعث بهتر شدن وضعیت بنیادی سودآوری شرکت‌ها شویم. در این میان هم اگر سازمان بورس فرآیند تأسیس صندوق‌های سرمایه‌گذاری و تأیید صلاحیت مدیران آنها را تسریع بخشد در شرایطی که اعتماد به بازار کم شده و شرکت‌های سبدگردانی و تأمین سرمایه هم با کاهش سودآوری و درآمدزایی مواجه شدند این امکان فراهم می‌شود که نهادهای مالی از محل تأسیس این صندوق‌ها تا حد بسیاری زیانی که در این یکی، دو سال اخیر به وجود آمده را جبران کنند. همچنین به مسئولان سازمان بورس توصیه می‌کنم ابزارهایی را ایجاد کرده و توسعه دهند که به دو طرفه شدن بازار سرمایه کمک کند.

  • همراز فیروزی - خبـرنــگار
  • منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۷۳
کد خبر 463441

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 11 =