به گزارش صدای بورس اقتصادی که مبتنی بر دانش، نوآوری و مهارتها باشد سبب افزایش بهرهوری و حتی کاهش بیکاری و افزایش درآمدها میشود به همین جهت چند سالی است که به اقتصاد دانش بنیان توجه ویژهای شده بهطوری که برای ورود شرکتهای دانش بنیان به بازار سرمایه برنامهریزیهایی انجام شده است. در این میان با اینکه با تأسیس صندوق نوآوری و شکوفایی اولین گامها برای حمایت از شرکتهای دانشبنیان برداشته شده اما برای رسیدن به اقتصاد دانشبنیان راهی طولانی پیش رو است. روحاله ابوجعفری، مشاور وزیر اقتصاد در امور دانش بنیان و عضو هیأت مدیره شرکت مشاور سرمایهگذاری فاینتک در گفتوگو با هفتهنامه اطلاعات بورس فرصتها و چالشهای پیش روی شرکتها و اقتصاد دانش بنیان را واکاوی کرد و به گفته وی برای شکلگیری سرمایهگذاری در حوزه دانش بنیان نیازمند ساختارسازی و مقرراتگذاری هستیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* یکی از موضوعاتی که دانش بنیانها با آن مواجه هستند داراییهای نامشهود است، ارزیابی شما در این مورد چیست؟
داراییهای نامشهود این شرکتها بالا و بیشتر از جنس هزینههای تحقیق و توسعه و نیروی انسانی است، بنابراین باعث میشود به راحتی نتوانند وارد توسعه فضای کسب و کار شوند و تأمین مالی کنند چون فضای بازار مالی در کشور ما بانک محور است و وقتی به سراغ بانک میروند با چالش تأمین وثیقه و بحث سابقه اعتباری روبهرو میشوند ضمن آنکه معمولا شرکتهای دانش بنیان چالشهای دیگری هم ذکر میکنند مخصوصا اینکه داراییهایی که بعدا ایجاد میکنند تخصصی شده است به طور مثال اگر یک کارخانه و یا یک شرکت پتروشیمی داراییهای فیزیکی بسیاری ایجاد کند و بعدا با مشکل مواجه شود میتواند از این داراییها استفاده کرده و برای بازیافت منابع بفروشند ولی این شرکتها که نرم افزار خاصی دارند درصورت توسعه این نرمافزارها و یا استفاده از مواد اولیه دارویی مؤثره در فرآیندهایشان باعث میشود نهادهای مالی دچار چالش شوند.
* در شرایط فعلی شرکتهای دانش بنیان مخصوصا در حوزه تأمین مالی با چه چالشهایی مواجه هستند؟
شرکتهای دانش بنیان دارای چند ویژگی هستند که باعث میشود توسعه آنها در فرآیند تأمین مالی دچار مشکل شود، مورد اول اینکه این شرکتها بر روی موضوعات جدید سرمایهگذاری کرده و محصولات جدید را توسعه میدهند بنابراین چه از نظر فضای کسب و کار در حوزه توسعه بازار و فروش محصول و چه به لحاظ دریافت یک سری مجوزهایی که برای شروع کار الزامی است دچار مشکل میشوند درنتیجه این موضوع باعث میشود هنگامی که وارد فرآیند تأمین مالی میشوند با یک سری چالشها مواجه باشند.
* تأمین مالی این نوع شرکتها در دنیا به چه صورت است؟
در دنیا بازارهای مالی خاص برای شرکتهای دانش بنیان ایجاد میکنند؛ بازارهای مالی میگویند نظام تأمین مالی نوآوری در راستای نظام تأمین مالی متعارف با یکدیگر وارد گفتوگو و تعامل شوند و هرکدامشان با نهادسازیهایی سعی میکنند چالشها را بر طرف کنند. به عنوان مثال سرمایهگذاری ریسک پذیر با بازارهای خاص فروش شرکتهای دانشبنیان از این جنس هستند.
*توقف عرضههای اولیه چه تأثیری بر شرکتهای دانش بنیان میگذارد؟
زمانی که بازار با رونق و واریز شدن نقدینگی همراه بود فضای مثبتی ایجاد شد بنابراین در آن برهه عرضه اولیه برای فردی که قصد عرضه داشت جذاب بود اما در حال حاضر به دلیل اینکه مشکلات عدیدهای در بازار وجود دارد و حجم خروج نقدینگی بیشتر از ورود است دیگر عرضههای اولیه جذابیت ندارند البته مسئله موجود در حوزه دانش بنیانها بیشتر از جنبه پذیرش این شرکتها بود و دقیقا چالشی که در نظام بانکی با آن روبهرو هستیم به تعبیر دیگری در بازار سرمایه اتفاق افتاد به اینصورت که وقتی دانش بنیانها قصد تأمین مالی از بانکها داشتند از این شرکتها سابقه اعتباری کافی، گردش حساب و وثیقه ملکی خواسته میشد ضمن آنکه باید کارشناسان بانک با فضا و موضوع فعالیت کاری آنها آشنا باشند تا بتوانند وام بدهند بر این اساس اگر بعد از اینکه وارد فرآیند بازار سرمایه وکمیته پذیرش شدند این کمیته بخواهد با استانداردهای بنگاههای معمولی و سنتی با شرکتهای دانش بنیان برخورد کند با چالش مواجه میشوند بنابراین یکی از مسائل جدی که در این فضا اتفاق افتاد این است که استانداردهایی برای پذیرش شرکتهای دانش بنیان و استارتاپی لازم داریم چون بهطور کامل در فضای بازار سرمایه شکل نگرفته و از سوی دیگر اگر در این فضا هنگام قیمتگذاری و انجام معامله به اندازه کافی خریدار نباشد مانند بازاری راکد است، در این بین تاحدودی خود شرکتها هم حتی آنهایی که پرونده داشتند و در فرآیند پذیرش بودند با تعأمل کارشان را پیگیری میکنند و مورد دیگر بحث ساختار سهامداری این مجموعههاست؛ مسئلهای که در ساختار سهامداریشان به وجود آمد منجر به توقفی شد که باید در فرآیندی به سمت اصلاح آن حرکت کرد.
* درمورد قانون جهش تولید دانش بنیان توضیح دهید. اینکه شامل چه مادههایی است؟
در سال ۱۳۸۵ معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری تشکیل و وظیفه اصلی آن توسعه ارتباط صنعت و دانشگاه و همچنین توسعه اقتصاد دانش بنیان دیده شد، بر این اساس نتیجه کارهای این معاونت منجر به قانون حمایت از شرکتهای دانش بنیان در سال ۱۳۸۹ شد؛ در آن قانون تعریف شد چه شرکتی دانش بنیان است و مشمول چه حمایتهایی(مالی، گمرکی، بیمهای، مالیاتی و ...) میشود. به تعبیری میتوان گفت دانش بنیانها شرکتهای کوچک و متوسطی بودند که چون دو شرکت تولیدی و نوپا تعریف کردند بهنظر میرسد بیش از ۸۰ درصد این شرکتها نوپا هستند، به نسبت تعداد کمتری دارند و عملا در حال حاضر ۷۲۰۰ شرکت دانش بنیان شناخته شده که غالبشان کوچک است. در این میان اتفاقی که در فرآیند سیاستگذاری آنها رخ داد اینکه متوجه شدند برای بالغ و بزرگ شدن دانش بنیانها و همچنین نقش آفرینیشان در اقتصاد ملی باید با بنگاههای بزرگ در ارتباط باشند و نیاز کشور و بنگاهها را رفع کنند. به عبارتی مدل کسب و کار این شرکتها از جنس کسب و کار با کسب و کار است بنابراین قانون جهش تولید دانش بنیان با این نگاه طراحی شد که مشوقهایی را برای سرمایهگذاری و خرید از این شرکتها انجام دهد که بعد از یکی، دو سال فراز و فرود در مجلس اوایل خرداد سال جاری این قانون ابلاغ شد، هفت آئین نامه آن مربوط به وزارت اقتصاد است که بیش از ۷۰-۶۰ درصد آئین نامهها ابلاغ شده است.
* بهطور مشخص سه بند این قانون مربوط به بازار سرمایه است، درمورد آنها توضیح میدهید؟
ماده ۱۷ درمورد توسعه ابزارهایی است که در تأمین مالی شرکتهای دانش بنیان در بازار سرمایه نیاز داریم؛ یکی از مباحث موجود در این ماده اینکه در توسعه تأمین مالی در بازار سرمایه برای این شرکتها مشکل ضمانت جدی است بر این اساس در ۱۵ سال گذشته نهادسازیهایی انجام شد مانند صندوق نوآوری شکوفایی، صندوقهای غیر دولتی و پژوهش فناوری و در این قانون اجازه داده شد شرکتهای دانش بنیان و فناور برای انتشار اوراق به جای اینکه به سراغ بانک بروند میتوانند از صندوقهای پژوهش و فناوری ضمانت دریافت کنند ضمن آنکه آیتمهای دیگری هم برای ایجاد انگیزه در نظر گرفته شد اینکه یونیتهای سرمایهگذاری در venture Capital fund شکل بگیرد که صندوقهای سهامی و مختلط میتوانند یک درصد از سهامشان را در این حوزه سرمایهگذاری کنند.
همچنین نکته مهم این قانون ماده ۱۸ است چون قانونگذار در حوزه دانش بنیان استثنایی در نظر گرفته که مشمول سرمایهگذاری بانکها و مؤسسات اعتباری درحوزه دانش بنیان در مشارکت با صندوق نوآوری و شکوفایی است، در این راستا تفاهمنامهای بین صندوق نوآوری و بانکها انجام شد که تمام این سرمایهگذاریها از طریق پلتفرمها و نهادهای دارای مجوز بورس انجام شود اعم از صندوقهای سهام خصوصی، صندوقهای جسورانه، شرکتهای سرمایهگذاری دارای مجوز از بورس، صندوقهای نیکوکاری و ابزارهای بسیاری که سالیان گذشته در بازار سرمایه توسعه داده شد بنابراین پتانسیلهای زیادی در قانون جهش تولید دانش بنیان وجود دارد به همین دلیل اجرای آن بسیار مهم است که اطلاع رسانی خوبی در این زمینه صورت گیرد. ضمن آنکه یکی از مواردی که ظرفیت خوبی را برای این حوزه ایجاد میکند بند "ت" ماده ۱۱ این قانون است؛ در این ماده برای شرکتهای لیست شده در بورس و فرابورس و شرکتهایی که در حال حاضر ۲۰۰ میلیارد تومان سرمایه ثبتی دارند در نظر گرفته شده اگر در حوزه دانش بنیان سرمایهگذاری کنند تا ۳۰ درصد سرمایهگذاریشان به آنها اعتبار مالیاتی داده میشود، آئیننامه آن در حال تدوین است تا ابلاغ و فرآیندهایش انجام شود و پیش بینی اینکه در نیمه دوم سال ظرفیت مناسبی از جهت زیرساخت و ابزار برای سرمایهگذاری در حوزه دانش بنیان و نوآوری در کشور شکل بگیرد.
* نقش صندوقهای پژوهش و فناوری را در رونق دانش بنیانها چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر صندوق پژوهش و فناوری در بورس وجود ندارد و این صندوقها ذیل ماده ۴۴ قانون رفع موانع تولید در حال فعالیت هستند که مدتی وزارت علوم رئیس کارگروه آن بود و به واسطه همین قانون این کارگروه زیرمجموعه شورای راهبری تولید دانش بنیان قرار گرفت و در حال حاضر حدود ۷۰ صندوق پژوهش و فناوری با حدود هزار میلیارد تومان سرمایه ثبتی داریم که تقریبا ۱۰ همت تسهیلات داده و ۱۱ همت ضمانتنامه صادر کردند. ناگفته پیداست تاکنون این صندوقها به نسبت ظرفیت بازار سرمایه و بازار پولی کشور خیلی بزرگ نبودند و نقش زیادی ندارند اما به نسبت سایر شرکتها بیشتر متوجه مسائل مربوط به شرکتهای دانش بنیان میشوند البته در بازار سرمایه هم یک سری نهادسازیهایی انجام شده مانند صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه است ولی به واسطه طراحیهایی که در این حوزه اتفاق افتاد و اینکه تجربه اول بود توفیق زیادی حاصل نشد و بیش از هزار میلیارد تومان منابع جذب شده آنهاست.
* بهطور کلی venture Capital مفهومی است که بر ساختار GP/LP سوار است یعنی general partner و limited partner دارد اما بهنظر میرسد این دو مفهوم به خوبی بر روی این صندوقها شکل نگرفته است.
درست است، در general partner گفته میشود یکی کار انجام دهد و دیگری سرمایه بیاورد به اینصورت که در حال مشارکت با یکدیگر کار کنند و چون صندوقهای VC general partner را سازمان مقررات گذاری میکرد، نهادهای مالی بورسی را تعیین کرد که خیلی با فضای دانش بنیان آشنا نبودند بنابراین حداقل در همان ماده ۱۷ آئین نامه سعی بر اصلاح این موضوع کردیم مبنی بر اینکه رکن مدیر در صندوقهای جسورانه بتواند از نهادهای غیر بورسی هم باشد که میتواند تحولی ایجاد کند. همچنین نهاد بعدی صندوقهای سهام خصوصی است؛ درست است با چالشهای VC ها همراه هستند اما چون تازه و نوپا است قضاوتی نمیکنیم و امید است با مسائل عنوان شده مشکلاتشان رفع شود. در این میان نکته مهمی که بهنظر میرسد رشد نمایی دارد و ظرفیتهای خوبی را شکل داده پلتفرمهای تأمین مالی جمعی هستند که حدود ۱۵-۱۴ Crowdfunding مجوز گرفته و تاکنون حدود ۳۰۰ – ۲۰۰ همت تأمین مالی کردند بنابراین ظرفیت توسعهای درمورد تأمین مالی جمعی وجود دارد. نکته قابل توجه اینکه یکی از ویژگیهای بازار سرمایه توانایی نهادسازی است و چون زیرمجموعه نهاد رگولاتور است این پتانسیل را ایجاد میکند که بتوانیم موازی نظام بانکی از این ابزارها استفاده کنیم تا تأمین مالی متناسبتری با پژوهشهای دانش بنیان درمورد آن انجام شود.
* نظر شما درمورد ورود شرکتهای دانش بنیان به بورس چیست؟
نکته اول اینکه لزوما استارتاپ با دانش بنیان مترادف نیستند، یک سری شرکتهای استارتاپ داریم که بر روی اکوسیستم دانش بنیان هستند اما به تعریف معاونت علمی دانش بنیان محسوب نمیشوند چون معاونت علمی آنهایی که نوآوری فناورانه دارند را دانش بنیان اعلام میکند درصورتی که این شرکتها در مدل کسب و کار نوآوری ایجاد میکنند. به تعبیر دانش بنیان حدود ۴۰ شرکت لیست شده در بازار سرمایه داریم مانند آپ، داروسازی عبیدی و ... که باتوجه به فضای اقتصادی حاکم بر کشور که چندان خوب نیست، در رکود هستیم و چالشهای جدی وجود دارد این شرکتها هم مانند سایرین با این مسائل مواجه هستند اما عملا در عملکرد از نظر سودآوری به نسبت از میانگین شرکتهای بورسی وضعیت بهتری دارند.
* برای پذیرش شرکتهای دانش بنیان در بازار سرمایه به چه توسعههایی نیاز است؟
در این خصوص نیازمند ایجاد زیرساخت هستیم که مسیر ویژهای را برای حوزه دانش بنیان باز کند، تجربه اول در این حوزه تشکیل بازار SME ها (که بازار شرکتهای کوچک و متوسط بودند) بود اما توفیق زیادی نداشت ضمن آنکه شرکتهایی که در این بازار پذیرش شدند با محدودیتهای نقدشوندگی در این بازار مواجه هستند و با اینکه این فرآیند در سازمان در حال تسهیل و شکلگیری اصلاحات است اما اگر میخواهیم فرآیند پذیرش و عرضه شرکتهای دانش بنیان، فناور و نوآور در بازار سرمایه تسهیل شود باید اصلاحاتی در فرآیند پذیرش مدل کسب و کار و فرآیند داخلی شرکتها در بازار سرمایه انجام دهیم. همچنین از سوی دیگر شرکتهای دانش بنیان هم باید خود را به استانداردهای مالی برسانند چون گاه از نظر ساختار سرمایه گاه از نظر دانش مالی ضعیف هستند و حتی شرکتهای بزرگی که بیش از چند همت سرمایه دارند در فرآیندهای مالی، تهیه صورتهای مالی و یک سری استانداردهای حسابداری با مشکل روبهرو هستند که باید تسهیلگری در این فرآیند اتفاق افتد. به طور مثال در بورس لندن بازاری به نام " بازار سرمایه جایگزین" وجود دارد که کارگزارهای تخصصی در آن سعی میکنند مفاهیم شرکتهای دانش بنیان و نوپا را به زبان بازار سرمایه ترجمه کنند، بر این اساس خلاء این نهاد در کشور ما وجود دارد که ضرورت دارد در فرآیند این نهادسازی تسهیلگری صورت گیرد تا این ترجمه را انجام دهند.
* نقش دانش بنیانها را در برنامه هفتم توسعه چطور میبینید؟
کشور باید به این جمعبندی برسد که میخواهد از اقتصاد نفتی که مبتنی بر منابع طبیعی، فروش نفت و کانیهای فلزی و غیرفلزی است، خارج شود بنابراین اگر بخواهیم مدل و ساختار اقتصادی را باتوجه به مسائلی که در فروش نفت به وجود آمده و تحولات جهانی که در حال وقوع است تغییر دهیم یکی از گزینهها اقتصاد دانش بنیان است که ضرورت دارد برای آن برنامه خاص داشته باشیم چون این برنامه برای شکلگیری و اجرا نیازمند سیاستگذاری است. درنتیجه برنامه هفتم توسعه نیازمند موضوع محوری است چون تاکنون تمام برنامههای توسعه از جنس مجموعه محور بوده است به اینصورت که دستگاهها مشکلاتشان را تبدیل به حکم و در برنامه برای خود مادهای تصویب میکردند اما اقتصاد دانش بنیان این ظرفیت را دارد که محور برنامه هفتم توسعه قرار گیرد و اگر این اتفاق رخ دهد باید جای جای برنامه مربوط به دانش بنیانها باشد. باتوجه به اینکه سیاستهای کلی برنامه هفتم ابلاغ شده جهتگیریهای مشخصی بر این حوزه دیده نمیشود و تنها اشاراتی به آن شد اما بهنظر میرسد لازم است دولت در طراحی برنامه هفتم توسعه چالشهای این شرکتها را شناسایی کند.
در حال حاضر سرمایهگذاری بیش ۸۰ -۷۰ ساله بر روی موضوع توسعه علمی و فناوری در کشور شکل گرفته و با دید اقتصادی به این نتیجه میرسیم که اقتصاد آنها باید درست شود و برای این کار ضرورت دارد از برداشتن قیمتگذاریهای دستوری و تحول در نظام مالیاتی شروع شود چون طبیعتا در اقتصادی که شخصی ۳ هزار تومان دلار میخرد اما ۳۰ هزار تومان میفروشد فردی در اقتصاد دانش بنیان آن سرمایهگذاری نمیکند ضمن آنکه در دنیا هم به همین صورت است و در آنجا با استفاده از انواع و اقسام مالیاتها جلوی بازارهای سوداگرانه و سودآوریهای واهی بازار ملک، طلا، ارز و ... گرفته میشود و سعی میکنند مکانیسم انگیزشی سرمایهگذار را به سمت حوزه دانش بنیان ببرند تا این بازار ارزشمند شود، بنابراین میتوانیم تحول ساختاری در اقتصاد ایجاد کنیم تا به سمت دانش بنیان برود درصورتی که به این نکات باید در بخش حقیقی و مالی توجه شود تا از بهرهوری سود اقتصادی کسب کنند.
*شرکتهای دانش بنیان در بودجه ۱۴۰۲ چه جایگاهی دارند؟
چند ظرفیت وجود دارد که نیازمند توجه ویژه است، اول اینکه باید تقاضا برای شرکتهای دانش بنیان وجود داشته باشد که بزرگترین متقاضی اقتصاد ما دولت است درنتیجه باید به این موضوع احترام بگذارد و تقاضا را به این سمت بیاورد. نکته دوم اینکه یک سری منابع چه در قانون جهش تولید دانش بنیان و چه در تبصره ۱۶-۱۸ بودجه ۱۴۰۱ دیده شده که نقشه راه مشخصی برای آن نیست و بهنظر میرسد در ۱۴۰۲ با آسیب شناسی این تبصرهها باید تحول و اصلاحات جدی انجام شود، بر این اساس یکی از اصلاحات اینکه همه نیازها برای توسعه کسب و کار وام نیست، برخی شرکتها نیازمند توسعه بازار و برخی دیگر نیازمند سرمایهگذاری هستند بنابراین باید مکانیسم سرمایهگذاری و انگیزه سرمایهگذاری در این شرکتها در قانون بودجه دیده شود که ظرفیت آن وجود دارد همچنین نکته دیگر اینکه در قانون جهش تولید دانش بنیان منابع درآمدی برای توسعه این حوزه از محل صادرات محصولات خام و نیمه خام دیده شده که تجربه ۱۴۰۱ نشان میدهد نیازمند اصلاح است و باید اتفاقی در آن رخ دهد. درمجموع در حوزه دانش بنیان، فناوری و نوآوری هزینه تحقیق، توسعه و GDP شاخص بسیار پایین است یعنی حدود ۵ دهم یک درصد به نسبت کل GDP است بنابراین تأمین منابع یکی از مشکلات موجود در بودجه است و مشکل دوم تخصیص است که نیازمند زیرساختسازی هستیم ضمن آنکه باید توجه داشت در تخصیص منابع هم میتوان از ظرفیتهای بازار سرمایه استفاده کرد.
* استفاده از ظرفیتهای بازار سرمایه در تخصیص منابع چه مزیتهایی دارد؟
مورد اول اینکه شفافیت ایجاد میکند، مسئله دیگر اهرم کردن است که پول دولت باید اهرم شود و نکته سوم اینکه ابزاری به وجود آید که کمک کند حداقل از ساختار بودجه سالانه خارج شویم همچنین منابعی که تجهیز و تخصیص پیدا میکند قابل بازیابی است و در سالهای بعد جریان مستمر ایجاد میکند.
* وزارت اقتصاد چه نقشی در حمایت از بورس ایفا میکند؟
وزارت اقتصاد به عنوان نهاد سیاستگذار نقش مهمی در حمایت از بازار سرمایه دارد و نکته مورد توجه اینکه طیفی از ابزارها را در وزارت اقتصاد داریم مانند بخش مالیات، گمرک، بانکهای دولتی و شورایعالی بورس بنابراین بهنظر میرسد باید در این حوزه طراحی انجام دهیم تا همه ابزارها در کنار یکدیگر در اختیار توسعه بازار سرمایه قرار گیرند ضمن آنکه ضرورت دارد هماهنگی در ستاد وزارتخانه بیشتر شود. ما درحوزه دانش بنیان سعی کردیم به این موضوع بپردازیم بر این اساس آئین نامهای در هیأت وزیران به نام آئین نامه حمایت از تولید دانش بنیان در حوزه اقتصاد تصویب شد و در ماده یک این آئین نامه گفته شد برای اجرای پروژههای پیشران را که دستگاههای اجرایی تعریف میکنند بستههایی برای تسهیل در نظر بگیریم همچنین این نگاه را در حوزه بازار سرمایه هم میتوان در پیش گرفت.
* مشوقهایی که برای حمایت از تولید دانشبنیان در نظر داشتید به کجا رسید؟
قانون حمایت از شرکتهای دانش بنیان بهطور مشخص درحوزه تأمین مالی، مالیات، گمرک و بیمه در سال ۸۹ با حمایتهایی روبهرو شد و در سال ۹۲ هم که صندوق نوآوری و شکوفایی با سه همت سرمایه شکل گرفت به این حمایتها اضافه شد. در دوره جدید سعی شد ابزارهای وزارت اقتصاد در آئین نامههای جهش تولید دانش بنیان در نظر گرفته و همچنین در حوزه بانک، گمرک، بیمه، سرمایهگذاری خارجی و حتی شورای رقابت این ظرفیتها دیده شود بنابراین از جنبه ابزار و قانون پتانسیلهای خوبی وجود دارد اما مشکل جدی اجرایی کردن اینهاست که ضرورت دارد بین دستگاههای اجرایی و اجرا کردن قانون تحولی ایجاد شود تا بتوان از این ظرفیتها استفاده کرد.
* نقش فناوری و نوآوری را در توسعه اقتصادی چگونه ارزیابی میکنید؟
ادبیات اقتصادی در توسعه به این نتیجه رسیده که کشوری برای توسعه نیازمند انباشت سرمایه است بنابراین بعد از جنگ جهانی دوم برنامههای توسعه به این سمت رفت که نیازمند توسعه سرمایهگذاری است و کشورهای در حال توسعه هم که منابع نداشتند نیازمند سرمایهگذاری خارجی بودند و عملا بعد از آن برهه کشورهایی رشد پیدا کردند و برخی کشورها هم برعکس که بر اساس مطالعات صورت گرفته دیده شد سرمایه به تنهایی توسعه دهنده رشد نیست و مسئلهای که حتی باعث رشد کشورهای پیشرفته شده فناوری و نوآوری بود بنابراین اینکه فناوری و نوآوری را محوری برای توسعه قرار دهیم در ادبیات اثبات شده است اما مسئله جدی ما در این حوزه ارتباط بین نظام فناوری و اقتصادی است که شکل نگرفته، درنتیجه نیازمند ساختارسازی و مقرراتگذاری هستیم تا انگیزه برای سرمایهگذاری در دانش بنیان شکل بگیرد.
- ملیکا حمزهئی- خبرنگار
- منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۴۶۹
نظر شما