۳۰ تیر ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۲
برجام به تنهایی راهگشا نیست

ممکن است توافقات و آزاد شدن پول‌های بلوکه شده و آزادی فروش نفت بتواند به طور موقت  مانند مسکنی بر اقتصاد کشور اثر بگذارد اما درمان اصلی نیست بلکه درمان اصلی اقتصاد در داخل کشور است یعنی قدم اول کنترل جدی نرخ تورم، نرخ بهره و به نزدیک صفر رساندن آنها و همچنین واقعی و واحد شدن قیمت‌ها مخصوصاً برای حامل‌های انرژی و نرخ ارز است چون چند نرخی بودن ارز و غیرواقعی بودن قیمت‌ها باعث ایجاد انواع رانت و فساد در بازار بوده و در صورت تداوم ارز چند نرخی، همچنان خواهد بود.

با اینکه مذاکرات برجام و توافقات احتمالی می‌تواند توانایی‌های مالی بانک مرکزی را افزایش دهد اما ورود کمی پول به خزانه کشور نمی‌تواند بر واقعیت‌های اقتصادی اثر جدی بگذارد یعنی مشکل اصلی اقتصاد کشور با مذاکرات و توافقات احتمالی رفع نمی‌شود.
ممکن است توافقات و آزاد شدن پول‌های بلوکه شده و آزادی فروش نفت بتواند به طور موقت مانند مسکنی بر اقتصاد کشور اثر بگذارد اما درمان اصلی نیست بلکه درمان اصلی اقتصاد در داخل کشور است یعنی قدم اول کنترل جدی نرخ تورم، نرخ بهره و به نزدیک صفر رساندن آنها و همچنین واقعی و واحد شدن قیمت‌ها مخصوصاً برای حامل‌های انرژی و نرخ ارز است چون چند نرخی بودن ارز و غیرواقعی بودن قیمت‌ها باعث ایجاد انواع رانت و فساد در بازار بوده و در صورت تداوم ارز چند نرخی، همچنان خواهد بود.
در شرایط فعلی در اثر سیاست‌های غلط اقتصادی ارزش پول ملی به‌طور چشمگیری کاهش یافته و تا زمانی که نرخ تورم در کشور به طور جدی با نرخ‌های تورم در کشورهای حوزه دلار تفاوت داشته باشد، تغییری در این روند حاصل نمی‌شود. به بیان دیگر کاهش ارزش پول ملی ادامه دارد حتی اگر همه پول‌های بلوکه شده هم آزاد شود. به‌طور مثال وقتی فردی در انبار منزل خود موش داشته باشد، هر مقدار هم که گندم انبار کند، موش‌ها آنها را از بین می‌برند بنابراین بهتر است که اول مسئله وجود موش‌ها برطرف شود که اگر گندم وارد انبار شد، ایمن باشد.
دلیل اصلی بالا رفتن نرخ ارز از یک سو افزایش حجم نقدینگی، نرخ تورم و بهره و از سوی دیگر کاهش اعتماد مردم به نظام پولی و بانکی کشور است.
تورم با گرانی تفاوت دارد. به عبارتی، شاید در مورد کالایی، مردم بتوانند با احتکار و یا تبانی قیمت را افزایش دهند و گران‌فروشی کنند اما ایجاد تورم یا کنترل آن تنها توسط دولت‌ها انجام می‌شود و مردم در ایجاد تورم هیچ نقشی ندارند یعنی ایجاد تورم به منزله گرفتن نوعی مالیات غیرشفاف و کاملا غیرعادلانه از مردم توسط دولت‌ها است درنتیجه این مهمترین دلیل کاهش ارزش پول ملی به حساب می‌آید.
با وجود اینکه کاهش ارزش پول ملی باعث گرانی و در شرایطی فقیر شدن مردم می‌شود اما اگر در شرایطی چاره‌ای جز افزایش نقدینگی، تورم و نرخ ارز نباشد، باید فکری کرد که این تغییر بسیار نامحسوس و با شیب ملایم باشد. در حالی که رسم شده مدیران اقتصادی تا توانسته‌اند بر روی فنر ثبات قیمت ارز (با وجود تفاوت نرخ بهره و تورم در کشور ما و کشورهای حوزه دلار) فشار آورده‌اند و جلوی جویبار طبیعی افزایش قیمت (که حاصل تفاضل نرخ تورم و بهره در کشور ما و کشورهای حوزه دلار بوده) را گرفته‌اند تا زمانی که سد شکسته و قیمت‌ها افزایش ناگهانی داشته باشند.
البته همیشه یکی از راهکارهای اصلی برای جلوگیری از بالاتر رفتن قیمت‌ها، کنترل نقدینگی است و نقدینگی به دو گونه افزایش پیدا می‌کند؛ اول چاپ اسکناس و دوم دادن بهره به پول‌های راکد در بانک‌ها که هر دو به دست دولت انجام‌پذیر است و مردم در آن نقشی ندارند.
از عوامل دیگری که باعث نبود شفافیت در بازار ارز شده، محدود کردن شدید صرافان دارای مجوز است که باعث رونق و رشد معاملات غیررسمی و گاه غیرقانونی در بازار شده است. به‌نظر می‌رسد هر چه تعداد صرافان مجاز و تحت نظارت بیشتر باشد، از تعداد کسانی که بدون مجوز و نظارت و همچنین بدون دادن مالیات به ارائه خدمات ارزی می‌پردازند، کاسته می‌شود. در چند سال گذشته بیش از ۶۰۰ صرافی دارای مجوز رسمی فقط به بهانه مقررات جدید که مقدار سرمایه را تا بیست برابر در یک مرحله (و اخیرا تا شصت برابر) بالا برده بود، مجوزشان تمدید نشد و در واقع حذف شدند یا در معرض خطر حذف قرار گرفتند، در حالی که بیش از شصت هزار فعال غیرمجاز مشغول ارائه خدمات ارزی به مردم هستند که نه تنها تحت نظارت نهادهای قانونی نیستند و مالیات نمی‌دهند بلکه ممکن است گاه برخی از آنها باعث صدمه به معامله‌گران طرف مقابل خود هم شوند.
به هر حال مهمترین، اصلی‌ترین و شاید بتوان گفت تنها دلیل افزایش نرخ ارز و اصولاً همه نرخ‌ها، بالا بودن نرخ تورم است و همانطورکه اشاره شد، تورم یعنی اخذ مالیات پنهان از مردم و این غیرمنصفانه‌ترین و غیراخلاقی‌ترین نوع اخذ مالیات است. هنگامی که گفته می‌شود نرخ تورم مثلا ۳۰ درصد است یعنی سالانه هر یک از آحاد جامعه ۳۰ درصد از ثروتشان را از دست می‌دهند بنابراین قبل از امید بستن به موافقت‌نامه‌ها و آزاد شدن پول‌های بلوکه شده (که البته باید در جای خود پیگیری و حقوق مردم استیفا شود) بهتر است مشکلات داخلی را از گردن اقتصاد کشور باز کنیم که مهمترین آنها واحد و واقعی شدن قیمت‌ها و کاهش جدی نرخ تورم و بهره است.
ما در این انبار گندم می‌کنیم
گندم جمع آمده گم می‌کنیم
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم کوش کن
دفع موش یعنی نرخ تورم به نزدیک صفر برسد، ممکن است تورم حداکثر ۳ تا ۴ درصد برای روانی اقتصاد مفید باشد اما تورم بالا مخصوصاً تورم‌های دورقمی باعث تضعیف اقتصاد کشور در میان‌مدت و در نهایت بهم ریختگی وضع اقتصادی مردم می‌شود. اینکه برخی عدد ۳۰ هزار تومان را سد سکندری غیر قابل عبور برای نرخ دلار می‌دانند با داشتن این نرخ تورم تصور درستی نیست.

  • علی‌اصغر سمیعی - کارشناس بازار ارز

کد خبر 455972

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =