یکی از مواردی که در بسته حمایتی ۷+۳ به چشم میخورد تخصیص۸۰ درصد از مالیات نقل و انتقال سهام در سال ۱۴۰۰ به صندوق تثبیت بازار سرمایه است، مالیات باید اثر توسعهای داشته باشد. اختصاص ۸۰ درصد از مالیات نقل و انتقال سهام به نظر رقم زیادی است حتی اگر ۳۰ تا ۴۰درصد از این مالیات را نیز به این امر تخصیص دهند، میتواند اثرگذاری قابل توجهی داشته باشد.
به نظر میرسد اگر مالیات به نام خود دولت صادر شده و در صندوق توسعه یا تثبیت قرار گیرد، این صندوقها از طریق آن میتوانند واحدهای صندوقهای شاخصی را خریداری کنند که این مسئله میتواند اثر توسعهای مهم در بر داشته باشد. در حقیقت با این روش دولت میتواند از طریق این صندوقها خرید و فروش کرده و درآمد کسب کند. با وجود مواردی در بسته حمایتی که به نظر قابلیت اجرایی مناسبی نیز دارند باید گفت متاسفانه درگیری و معضل اصلی این روزهای بازار، این مسائل محسوب نمیشود هر چند که چنین اقداماتی نیز مناسب به نظر میرسد.
دغدغه بازار در حال حاضر۲۵۰ تا۳۰۰ سهم است که در شرایط فعلی در صف فروش قرار دارند. برگشت اعتماد و باز شدن قفل صفهای فروش راهکار علمی دارد که باید برای حمایت کاربردی و ساختاری مدنظر قرار گیرد. از جمله این راهکارها نیز این است که دامنه نوسان برداشته یا افزایش قابل توجهی پیدا کند. بازار در حال حاضر به علت گرو ۲۳۰ تا ۲۵۰ سهم صف فروش شده که باید از این گرو خارج شود.
تصمیمات خوبی نظیر برداشته شدن حجم مبنا و تغییر دستورالعمل رفع گره معاملاتی در نظر گرفته شد، اما اجرایی نشد. در چنین شرایطی که بازار در صفهای فروش گیر افتاده است، اگر دستورالعمل رفع گره معاملاتی اجرایی میشد، میتوانست باعث شود سهمی که نمیارزد پایین برود و سهمی که دارای ارزش است، بالا بیاید و بازار از شر صفهای فروش نجات پیدا کند.
مشکل بازار سرمایه در حال حاضر با باز شدن دامنه نوسان حل خواهد شد در واقع موضوع این است که ۲۰۰سهم با p/e بالای ۵۰ بادکنکی شدهاند که عدهای سفتهباز این سهم ها را باد کردهاند. در این شرایط همین سهمها هستند که به نوعی بازار را به گرو بردهاند.۴۰تا۵۰ سهم دیگر نیز وجود دارد که با p/e، ۳ یا ۴ معامله میشوند در واقع سهامی که معامله نمیشوند در صف فروش ماندهاند و سهمهای با p/e پایین معامله میشوند و پایین میآیند این سهمهای خوب قربانی سهمهای بادکنکی شدهاند. اگر منابع صندوق توسعه ملی به صندوق توسعه داده شود، سهمهایی که توسط سفته بازان باد شدهاند و به p/e ، ۵۰ رساندهاند منتفع میشوند. چرا باید پول مردم از جیب ۸۰میلیون ایرانی به چنین سهمها و در واقع به جیب عدهای سفتهباز روانه شود.
برای جلوگیری از این معضل و اثرگذاری بلندمدتتر بستههای حمایتی، لازم است که دامنه نوسان برداشته شود تا از یک جایی به بعد سهم متوقف شود و از ریزش دست بردارد. اگر نگرانی از برداشته شدن دامنه نوسان وجود دارد میتوان با باقی ماندن حجم مبنا آن را از بین برد. حتی اگر در شرایط فعلی نمیتوانند دامنه نوسان را حذف کنند برای از بین رفتن صفهای فروش لازم است که اقداماتی نظیر اجرایی شدن دستورالعمل رفع گره در دستور کار قرار گیرد. به طور مثال حجم مبنا را به یک هزار سهم برسانند با این اقدامات خواهیم دید که پس از مدت کوتاهی قفل صفهای فروش باز خواهد شد.
با چنین اقداماتی است که بازار از گرو سهمهای بادکنکی، سوداگران و سفتهبازان بیرون خواهد آمد. اگر هر سهمی که بیش از یک ماه در صف فروش قرار دارد را مشمول رفع گره کرده یا دامنه نوسان آن را بردارند شاهد بهبود وضعیت کلی بازار خواهیم بودیم. چرا که بالا رفتن هیجانی بازار در سال۹۹ به خاطر دامنه نوسان بود و ریزش و قفل شدن آن نیز به همین دلیل ایجاد شده است.
حامد فلاح جوشقانی، کارشناس بازار سرمایه
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۹۸
نظر شما