نقش الگوهای رفتاری درتعامل مالی

سعدی در کتاب گلستان با نقل چند حکایت، سه گروه را از دایره حامیان فرد در مشکلات مالی خارج می‌کند اگرچه این مضامین در ظاهر کهن به نظر می‌رسد اما مطالعه آن نکات قابل تاملی را پیشرو قرار می‌دهد .

به گزارش صدای بورس، سعدی در کتاب گلستان با نقل چند حکایت، سه گروه را از دایره حامیان فرد در مشکلات مالی خارج می‌کند اگرچه این مضامین در ظاهر کهن به نظر می‌رسد اما مطالعه آن نکات قابل تاملی را پیشرو قرار می‌دهد .   
   انسان بخیل: جوانمردی در جنگ، زخمی عمیق برداشت. کسی به او گفت: «فلان تاجر ثروتمند، پادزهر جراحت تو را دارد. اگر از او خواهش کنی شاید قدری به تو ببخشد. اما آنقدر بخیل است که اگر به جای نان، آفتاب در سفره‌اش بود، تا روز قیامت کسی روز روشن را نمی‌دید.» جوانمرد گفت: «اگر من از او درخواست پادزهر کنم، دو حالت پیش می‌آید، یا به من می‌دهد یا نمی‌دهد؛ به فرض که چیزی بدهد، یا فایده دارد یا بی‌فایده خواهد بود. اما ننگ درخواست از او قطعی است. اگر کسی هندوانه ابوجهل را از انسانی بخشنده بگیرد، ارزشش بیشتر از گرفتن شیرینی از دست آدم بخیل است».
   انسان خشن و بداخلاق: برای درویشی تهیدست، ضرورتی پیش آمد که نیاز فوری به پول داشت. کسی به او گفت: «فلانی بسیار مال‌دار است، برخیز تا تو را نزد او برم تا کمکت کند.» درویش و مردِ همراهش به خانه مرد ثروتمند وارد شدند. درویش چشمش به کسی افتاد که با لب‌های آویزان و ابروان درهم کشیده و با حالتی عبوس و خشن نشسته است؛ پس بازگشت و سخنی نگفت. مرد از او پرسید: «چه کردی؟» درویش در پاسخ گفت: «بخشش او را به دیدار ناخوشایندش بخشیدم! هرگز از آدم بداخلاق و تندخو درخواستی نکن و حاجتی نخواه، چون اخلاق بد او تو را غمگین و فرسوده می‌کند. اگر هم غم و غصه‌ای داری، دست کم با کسی بگو که از دیدن روی گشاده او آرام شوی، حتی اگر مشکلت حل نشود».
   انسان بی‌قید و بند: سعدی می‌گوید: «سالی در اسکندریه خشکسالی شد. همه مردم، خصوصاً تهیدستان از آن وضعیت به ستوه آمده بودند. در این شرایط، شخصی که به فساد اخلاق و بی‌بندوباری شهره بود، نعمتی فراوان نیز در اختیار داشت؛ به تهیدستان پول‌های کلان می‌بخشید و از مسافرانی که به آنجا می‌آمدند، پذیرایی گرمی می‌کرد. اما در کنار همه این بخشش‌ها، بی‌اخلاقی او  به مهمانان سرایت می‌کرد. با این حال گروهی از تهیدستان، به تنگ آمده و قصد داشتند که از او کمک بگیرند. آن‌ها نزد من آمده با من مشورت کردند. من در پاسخ گفتم: «اگر کسی از شدت گرسنگی بمیرد، برایش بهتر است از اینکه پس‌مانده دهان سگی را بخورد. اگر کسی بی‌هنر و بی‌اخلاق است، حتی اگر مانند فریدون غرق در نعمت و آسایش است، از او پرهیز کن.»

نیره السادات علوی، کارشناس آکادمی هوش مالی
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۹۴

کد خبر 431255

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 12 =