نقطه عطف در بورس چیست؟
به طور کلی، نقطه عطف در بورس به معنای تغییر وضعیت است. حالا میخواهیم یک گریزی به گذشته بازار بورس داشته باشیم تا بتوانیم برای آینده بازار نقطه عطفی پیدا کنیم. از اواخر سال 96، دوره صعود بورس آغاز شد و شروع به رشد بی سابقه کرد. اکثر سهمهای کوچک و بزرگ رشدهای بیش از 500 درصدی را در 2-3 سال گذشته تجربه کردند. در اصلاح پول هوشمند یا هات مانی وارد بازار بورس تهران شد و سهامهای حبابی و غیر حبابی را به یک اندازه بالا برد. این صعود تا مرداد سال 1399 ادامه دار بود. انتظارات تورمی باعث شد تا عدهای که تازه به فکر سرمایهگذاری افتاده بودند، سهام خود را نفروشند و به اصلاح در قله خرید کردند.
اما آنان که پس از گذشت بیش از 6 ماه، هنوز سرمایهدار هستند، چیزی جز ضرر برای آنها باقی نماند. تنها نقطه امید برای سرمایه گذاران این بود که سقوط بصورت شارپ یا تند اتفاق افتاد و این باعث شد تا بسیاری از سهمها به زیر ارزش واقعی خود برسند. حالا میتوان به سوال نقطه عطف در بورس چیست؟ پاسخ داد و گفت که با توجه به انتظارات تورمی، وضعیت سیاسی و دلار، شاخص کل کف 1 میلیون و صد هزار واحدی خود را حفظ میکند. همه اینها به وضعیت دلار بر میگردد و اگر وضعیت سیاسی طوری تعیین شود که دلار به زیر 20 هزار تومان برسد. احتمالا اصلاح جدیدی را در بازار بورس تهران شاهد خواهیم بود. در ادامه سعی شده است تا عوامل موثر در نقطه عطف بورس تهران را بیان کنیم.
عواملی زیادی هستند که در به وجود آمدن نقطه عطف بورس تاثیر دارند که در ادامه آنها را بهصورت خلاصه بیان خواهیم کرد.
تاثیر قیمت دلار بر نقطه عطف بورس
یکی از مهمترین عوامل در به وجود آمدن نقطه عطف در بورس تهران، نگرانی سهامداران نسبت به قیمت دلار است. اگر دلار در همین حوالی معامله شود و به زیر 20 هزار تومان نیاید، بورس تهران توانایی رشد 20-30 درصدی در سال 1400 را دارد. برخی از افراد فکر میکنند با کاهش قیمت ارز، توجهات به سمت بازار سرمایه بیشتر میشود و مردم سرمایه ارزی خود را به سهام تبدیل میکنند.
اما این یک تحلیل درست نیست، چرا که بیشتر سهامهای بزرگ بازار بورس تهران، صادرات محور هستند و سودآوری آنها با افزایش قیمت دلار، افزایش میابد. بطور مثال، سهام فولاد، ورق گرم خود را بر اساس قیمت دلار معامله میکند و اگر قیمت دلار پایین بیاید، بطور طبیعی سودآوری شرکت نیز کاسته میشود. از طرفی برخی از افراد تصور میکنند با افزایش دلار، بیشتر افراد به سمت سرمایهگذاری در خودرو و املاک میروند. خب این میتواند تا حدودی درست باشد اما بصورت کلی کاهشی در شاخص بورس رخ نخواهد داد و در این نقطه می توان نقش نهادهای مالی بورس راجدی تر حس کرد.
تاثیر بازار جهانی فلزات بر نقطه عطف بورس
در ابتدا سعی شد تا تاثیر دلار را بر نرخ سودآوری شرکتهای بزرگ داشته باشیم. در واقع نرخ دلار، مهمترین پارامتر در رشد بورس است. پس از آن، میتوانیم به نرخ جهانی فلزات و نفت برسیم. بطور کلی اگر قیمت جهانی نفت کاهشی باشد، سبب میشود تا نرخ سودآوری سهامهای پالایشی مانند شبندر و شپنا کاهش یابد. بهطور مثال در ابتدای سال 99، به علت وقوع ویروس کرونا در جهان، نفت از حدود 60 دلار به 20 دلار رسید و اگر نگاهی به سودآوری پالایشیها بیاندازید، متوجه خواهید شد که چه تاثیر مهمی را در سودآوری این شرکتها داشت.
همچنین برخی از شرکتهای بورسی، تنها یک فلز را به فروش میرسانند. بطور مثال، نماد فملی که مربوط به شرکت ملی مس است، محصولات مسی مانند کاتد و کنسانتره مس را به فروش میرساند. قیمت جهانی این فلز نیز مانند نفت در ابتدای سال کاهشی بود. اگر نرخ سودآوری ابتدای سال سهام فملی را با آخر سال مقایسه کنید، کاملا مبحث را درک خواهید کرد.
یکی از موانع مهم شاخص کل، برای اینکه بیش از پیش سقوط نکند و کف زیر 1 میلیون و صد هزار واحد را تجربه نکند، همین نرخهای جهانی فلزات بود. مطمئن باشید اگر نرخهای جهانی صعودی را تجربه نمیکرد، هم اکنون بسیار ریزش بیشتری را تجربه میکردیم.
لایحه بودجه سال 1400
یکی دیگر از عوامل موثر در نقطه عطف بورس ، توجه به لایحه بودجه 1400 است. اما برای بیشتر افراد این سوال پیش میاید که چه تاثیری میتواند داشته باشد؟ پاسخ این سوال خیلی سخت نیست. کشور ایران در شرایط تحریم قرار دارد و درآمد صادراتی بسیار پایینی دارد. همین مساله باعث میشود تا اگر کسری بودجه جبران نشود، دولت راههای دیگری را انتخاب کند که موجب افزایش تورم شود. بطور مثال در بودجه سال 1400، تعیین شده بود که فروش 2.5 میلیون بشکهای نفت در روز خواهیم داشت.
اما این لایحه چقدر با واقعیت تطبیق دارد؟ ایران با قراردادی که با چین امضا کرده است، حدود 800 هزار بشکه نفت به تازگی میفروشد که موجب افزایش تورم خواهد شد. اگر تمام این پارامترها را در کنار هم قرار دهیم به این مساله میرسیم که تمامی شرایط به نحوی قرار دارد که بورس فعلا نزول زیادی را تجربه نکند و کف 1 میلیون و دویست هزار واحدی، نقطه عطف بورس تهران است.
نقطه عطف ترند
در واقع ترند یا جهت بازار به ما کمک میکند تا نقطه عطف و زمان رشد بازار را تشخیص دهیم. ترندها معمولا به سه دسته تقسیم بندی میشوند.
- دسته اول: ترند صعودی
- دسته دوم: ترند نزولی
- دسته سوم: ترند نوسانی یا روند رنج
معمولا اگر از تریدرها یا معاملهگران قدیمی بازار بپرسید، یک جمله معروف را به شما بازگو میکنند. همواره در جهت بازار حرکت کنید و با ترند نجنگید. بطور مثال اگر ترند مانند الان نزولی است، سعی کنید با روند نجنگید و در معاملات نزولی باقی نمانید. در این جنگ شما از پیش بازندهاید و سودی را بطور قطعی کسب نخواهید کرد. و یا اگر نوسانی می باشد آن شرایط را بپذیرید بسیاری در این شرایط به نوسان گیری می پردازند که می توانید در مقاله " نوسان گیری چیست؟ " با آن آشنا شوید.
نکته دیگر در این رابطه این است که، نقطه عطف ترند به تایم فریم معاملاتی شما نیز بستگی دارد.
- تایم فریم کوتاه مدت ( از یک روز تا کمتر از 3 ماه )
- تایم فریم میان مدت ( از 3 ماه تا یک سال )
- تایم فریم بلند مدتی ( 1 تا 5 سال)
نکته اول در این رابطه این است که اول باید بدانید که شما معامله خود را برای چه تایم فریمی باز میکنید یا به عبارت سادهتر چقدر قصد دارید که این سهم را نگه دارید. اگر قصد شما کوتاه مدت است، در ترندهای نزولی به هیچ عنوان وارد نشوید و به دنبال سهامی بگردید که ترند نزولیاش به پایان رسیده است.
و در آخر...
در ابتدا سعی شد تا تعریفی از نقطه عطف بورس در سال 1400 داشته باشیم. در ادامه سعی شد تا عوامل تاثیر گذار در ترند را بیان کنیم. در انتها نیز توضیح مختصری در ارتباط با روند بازار و نحوه معامله در انواع ترندها و تایم فریمها داده شد. اگر این سوال برای شما به وجود آمده است که " نقطه عطف در بورس چیست؟ " حتما به مطالب بالا توجه فرمایید تا به پاسخ سوالتان برسید و برنامه ذهنی منظمی را در انجام معامله دنبال کنید همچنین به یاد داشته باشید آشنایی با اصطلاحات بورس جز مراحل مهم در سرمایه گذاری می باشد که توصیه میکنیم با آنها حتما آشنا شوید.
نظر شما