به گزارش صدای بورس مرتضی شریفیان، رئیس هیأت مدیره شرکت کارگزاری امین سهم در گفتوگو با صدای بورس به پرسشهای مطرح شده درباره شرایط و مشکلات کارگزاریها در ایران و اختیاراتی که دارند، پاسخ داده است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
وضعیت کارگزاریها در شرایط کنونی بازار سرمایه چگونه است؟
بازار در این ایام متاثر از چند عامل است و این چند عامل همراه باهم به یک عامل اصلی مرتبط میشوند و آن مباحث سیاسی است. بازار در هر شرایط نیاز به ثبات دارد تا خود را نسبت به ثبات ایجاد شده در بازارهای موازی یا بالادستی بینالمللی تنظیم کند. متاسفانه مدتی است این ثبات موجود نیست و در جهتگیریهای سیاسی قبل از انتخابات هم شاهد هستیم که از موقعیتهای رسمی برای تخریب رقبا استفاده میشود. بنابراین، این مسئله به وضعیت ناخوشایند بازار دامن زده است. هر چند با تغییراتی که در ریاست هیأت مدیره سازمان بورس ایجاد شده و با آمدن آقای دکتر دهقان دهنوی، استنباط این است که امید فزاینده در بازار ایجاد شود و با سیاستهای موقت، بازار مسیر درستی را پیدا کند و به حرکت سابق رو به رشد خود ادامه دهد؛ به خصوص با اتفاقاتی که در بحث حجم مبنا و دامنه نوسان افتاد. این اتفاق خوب به عنوان یک راهکار موقت میتواند تاثیرات خوبی بر جایگذارد. در حال حاضر سیاستها در کشور ما خیلی پایدار نیست که ما انتظار داشته باشیم سیاستهای بورس هم پایدار باشد. برای همین بازار از این تغییرات استقبال میکند. به خصوص با تغییراتی که در مدیریت نهاد ناظر اعمال شده، امید میرود ضمن کاهش دخالت سایر نهادها در فرآیند فعالیت فنی سازمان بورس و بازار سرمایه، بازار به روند صحیح خود ادامه دهد. البته تا انتخابات ریاست جمهوری احتمال میرود وضعیت به همین منوال باشد. اما این زیرکی نهاد ناظر را میطلبد که خوشبختانه این زیرکی در تیم جدید سازمان به چشم میخورد. بنابراین تا انتخابات با هوشیاری نهاد بالادستی بازار سرمایه یعنی سازمان بورس و اوراق بهادار باید بازار کنترل شده پیش برود و با کمترین ریزشها مواجه خواهد بود. اگر در این مدت تنشهای سیاسی کمتری ایجاد شود و بازار شاهد رقابتهای عادلانه و منصفانه سیاسی باشد ، قطعا به رشد خود ادامه خواهد داد.
با توجه به انتخابات اخیر هیأت مدیره کانون کارگزاران، انجام چه مواردی باید در اولویت کاری تیم جدید قرار گیرد؟ کدام صنایع پتانسیل بیشتری برای رشد دارند؟ چرا؟
کانون یک نهاد خود انتظام است. در واقع بخش خصوصی است که نماینده شرکتهای کارگزاری است. بیشترین چیزی که کانون باید با آن درگیر شود و فکر و ذهنش را به آن معطوف کند، بحث شفافیت در نهادهای مالی و کارگزاریهاست به خصوص در بحث زیرساختها. با اتفاقی که امسال در بازار سرمایه شاهد بودیم و برای برخی از کارگزاریها در سیستم "او ام اس" رخ داد، اقدامات مورد انتظار را ندیدم. در کانون کارگزاران افراد زحمت میکشند و تیم خوبی هستند. به خصوص بخش حقوقی و رسیدگی به تخلفات واقعا بخش خوبی هستند زیرا هم با همه کارگزاریها ارتباط خوبی دارند و هم با نهاد ناظر ارتباط دارند. البته یک ضعف قابل برطرف شدن هم در زمینه زیرساخت "آی تی" وجود دارد که کارگروه آن باید قدرتمندتر و دقیقتر به بازار سرمایه اطلاع رسانی و مشکلات را اعلام و راهحلها را بیان کند.
به نظر شما برجام چه تاثیری بر بازار سهام دارد؟
برکسی پوشیده نیست و هر کسی که ادراکی از برجام داشته باشد، به طور کامل متوجه خواهد شد که معنا و مفهوم تعهدنامه بینالمللی چیست. نباید فراموش کرد که در زمان دولت قبلی در شورای امنیت قطعنامه علیه ما صادر شد و مواد ۴۱ و ۴۲ از فصل هفتم منشور ملل متحد شامل کشورمان شد. یعنی این که ایران به عنوان عامل تهدیدکننده صلح شناخته شد. برای همین نام ایران در فصل هفتم منشور که برای رسیدگی به اقدامات علیه صلح است، قرار گرفت. بنابراین بیرون آمدن از این محدوده طاقت فرسا، بسیار سخت و کار بزرگی بود که به هر حال انجام شد. متاسفانه این مورد خوب دیده نشده و به ابعادش به خوبی پرداخته نشده است. در آن زمان اجماع جهانی علیه ایران وجود داشت که از بین رفت و نباید یادمان برود که اگر برجام به ثمر نرسد، باز این اجماع جهانی را علیه کشورمان خواهیم داشت. به خاطر اقدامات افراطی ترامپ این اجماع جهانی بهم خورده بود. به نظر میرسد بایدن با اتحادیه اروپا و چین و روسیه همکاری میکند و بعید به نظر میرسد وارد تنش خاصی شود. البته ممکن است با روسیه مشکلات بیشتری داشته باشد اما به هر حال نباید یادمان برود که بایدن ترامپ نیست و جمهوری اسلامی هم حواسش جمع باشد که اینها وارد اجماع نشوند تا اتفاقی برای برجام بیفتد. این که برجام چه تاثیری دارد، مشخصا یکی از مباحث اصلی که برای راهاندازی زیرساختهای بازار سرمایه مورد نظر بوده، "اف دی آی" یا سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. طی سالیان سال ابرقدرتها سرمایههایی از ما به چپاول بردهاند و دارایی مردم را غارت کردهاند. با به ثمر رسیدن برجام این فرصت ایجاد میشود که برخی از این منابع که میتواند برای مردم رفاه ایجاد کند، به مملکت برگردد. اگر این داراییهایی برگردند، نیازمند ساختار جدید و فضای سرمایهگذاری هستند و چه بازاری، بهتر از بازار سرمایه است که میتواند فضای متنوعی را ایجاد کند. به هر حال با به ثمر رسیدن برجام و جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی، ورود سرمایهگذاران خارجی و حضور سرمایهگذاران داخلی که با ریسکهای کمتری مواجه میشوند، سرمایهگذاری در مسیر تولید بیشتر خواهد شد. اگر هم به ثمر نرسد بازار با همین شرایطی که دارد، پیش خواهد رفت. زیرا بازار به صورت هوشمند چه در شرایط بسته و چه در شرایط باز به دنبال ثبات است و شکل خودش را پیدا میکند. ظرف سیاست هم بهترین ظرفی است که بازار سرمایه میتواند درون آن به ثبات برسد. در حالت بدبینانه هم اگر برجام به شکل اولیه خودش برنگردد که همه اعضا در آن حضور داشتند و به تعهدات خود پای بند بودند و اگر تحریمها ادامه پیدا کند، وضع بازار به همین شکل ادامه خواهد یافت. البته به شرط این که ثبات وجود داشته باشد. یعنی حتی اگر درهای اقتصاد بسته باشد اما ثبات وجود داشته باشد، بازار خودش را با شرایط وفق میدهد و همچنان بهترین مکان برای سرمایهگذاری خواهد بود.
چشمانداز شما از بازار سهام تا انتخابات ۱۴۰۰ چیست؟
تا انتخابات ۱۴۰۰ شرایط به همین منوال خواهد بود. اگر بازار احساس خوبی از ثبات و امنیت داشته باشد شرایط بازار هم خوب خواهد بود. به همین دلیل حجم مبنا و دامنه نوسان را تغییر دادهاند و تغییرات هم تا اینجا مثبت بوده است. باید مردم خیالشان راحت باشد که اموالشان در جای مناسبی سرمایهگذاری شده و استرس کمتری داشته باشند. اما بهتر است در طول زمان حجم مبنا و دامنه نوسان نیز برداشته شود ولی این اتفاق فعلا نخواهد افتاد. زیرا این قدرت ریسک در نهاد ناظر ما و بازار فعلی ما وجود ندارد همچنان که تصمیمات در بازار سهام چندان استقلال گونه نیست. بنابراین چون اهالی بازار ایران به خاطر تحریمها از وضعیت سایر بازارهای جهان اطلاع دقیقی ندارند، امیدی هم که در توسعه و کمک به بازار به شرکتهای تأمین سرمایه میتوانست باشد از دست رفته چرا که شکل گیری چنین نهادهای در دوران تحریم بوده و نتوانستند آنطوریکه شایسته است توسعه پیدا کنند تا کمک حال بازار سرمایه باشند. بازار تا انتخابات احتمالا به همین شکل پیش میرود فقط باید جلوی ریزشها گرفته شود و توقع رشد وجود ندارد. شاید تک سهمهایی بتوانند جای حرکت داشته باشند و مورد حمایت قرار گیرند.
عمدهترین چالش صنعت کارگزاری چیست؟ برای بهبود آن چه راهکارهایی پیشنهاد میدهید؟
یکی از چالشهایی که وجود دارد، این است که بدانیم وظایف کارگزاریها چیست. یا اگر بخواهیم به اقتضای زمان حال بحث مشترک چالش کارگزاری و اولویتهای هیأت مدیره جدید را در نظر بگیریم، باید مسائل شرکتهای "او ام اس" را مورد توجه قرار دهیم که نظارت کافی بر روی عملکردشان نیست. شرکتهای زیادی دچار ضرر و زیان شدهاند که تمام این موارد بحث برانگیز است. این شرکتها باید به عنوان ضامن قراردادها، زیرساختهای خودشان را توسعه دهند. در هیچ کجای دنیا پذیرفته نیست که بگویند خدمات جایی قطع شده است و این موارد برای هیچ کس قابل پذیرش نیست. مسائلی که امسال و حتی اخیرا اتفاق افتاد، نشان داد که شرکتها از نظر زیرساخت و نرم افزاری پردازنده اطلاعات، برای افزایش تعداد مشتریان آماده نبودند. این چه شرکتی است که تمام سرورهایش در تهران مستقر است و هر لحظه ممکن است حوادث مختلفی ایجاد شود؟ بسیاری از شرکتها در شهرها و حتی کشورهای همسایه نزدیک سرور ایجاد میکنند تا اگردر جایی مشکلی ایجاد شد، سرور دیگر فعال شود. بیشتر چالش کارگزاریها با شرکتهای نرم افزاری است. البته برخی کارگزاریها بودند که مسیر را درست طی کردند مانند کارگزاری مفید و آگاه و فارابی که شرکتهایی برای خودشان ایجاد کردند اگرچه این شرکتها نیز گاها با قطعی مواجه هستند. بنابراین از این دغدغهها به دور هستند ولی متاسفانه سایر کارگزاریها با این مشکلات روبهرو شدند چراکه به هر دلیل به این نتیجه رسیدند که باید از خدمات شرکتهایی نظیر رایان افزا یا تدبیر استفاده کنند. بر این اساس یکی دیگر از بزرگترین چالشهای شرکتهای کارگزاری، بیاعتمادی است که در بازار سرمایه وجود دارد. در این زمینه کارگزاریها درآمد حاصل از حجم معاملات را سمت توسعه و تاسیس شرکتهای زیرساختی بردهاند. اما این سرمایهگذاریها جواب مناسبی را از بازار نمیگیرند و امیدواریم اتفاقات مثبت در بازار ایجاد شود و مجددا رشد به بازار سرمایه برگرددو دیگر شاهد دخالت بالادستیها به خصوص دولت نباشیم. زیرا سرمایههای بسیاری از بازار رفت که امید میرود با اقدامات درست این سرمایهها به بازار باز گردد.
اجازه نداشتن مدیریت سبد و صندوق چه تاثیری بر کسب و کار این صنعت گذاشته است؟
خوب است که کارگزاریها در این زمینه اجازه ندارند زیرا کارگزاریها تریدر هستند. کارگزاریها باید معاملات مشتریان خودشان را به درستی انجام دهند. کارگزاری نباید سبدگردانی کند، نباید مدیر صندوق باشد. مدیر صندوق باید شرکتی باشد که به این منظور تاسیس شده است. بنابراین یکسری اقدامات از طرف نهاد بالادستی به کارگزاریها الزام میشود که اینها باید سمت توسعه بروند و اگر نمیخواهند توسعه پیدا کنند، باید با یکدیگر ادغام شوند و نهادهای غنیتری را تشکیل دهند. هر چند وضعیت شرکتهای کارگزاری به گونهای است که بعید میدانم دو شرکت کارگزاری بتوانند با یکدیگر ادغام شوند و بتوانند با یکدیگر کار کنند. شرکت کارگزاری اگر نیاز به سبد یا صندوق دارد باید تقاضا کند و در راستای یک هلدینگ بازار سرمایه اینکار را انجام دهد. سهامدارانی که سهامدار شرکت کارگزاری هستند باید اقدام به تاسیس شرکت هلدینگ کنند و آن هلدینگ اقدام به تاسیس شرکت سبدگردانی کند و مشاورههای سرمایهگذاری ایجاد شود. این اقدام سازمان بورس که اجازه نمیدهد شرکتهای کارگزاری مستقیم به این فضاها وارد شوند، بسیار مثبت است و باعث ارتقای شرکتهای کارگزاری میشود.
در صنعت کارگزاری بیشتر بر چه درآمدهایی تمرکز شده است؟ همچنین شرایط کنونی کارگزاریها در مباحث درآمدزایی را چگونه تحلیل میکنید؟
کارگزاریها به صورت طبیعی تمرکزشان بر روی درآمد ثابتی است که از مشتریان خرد خود دریافت میکنند. ولی شرایط مثبت بازار و شرکتهایی که نسبتهای مالیشان اجازه میداد به نام شرکتهای کارگزاری در بازار سرمایه، سرمایهگذاری کنند، عایدی خوبی داشتند. بنابراین، این که شرکتهای کارگزاری در چه دورهای تمرکزشان بر چه ابزارهای درآمدزایی است، خیلی مهم است. در دوران رونق بازار، شرکتهای کارگزاری ضمن این که تلاش میکنند مشتریان معاملات و گردش مالی خود را افزایش دهند تا نتایج حاصل از آن گردش را در سود شرکت ملاحظه کنند، خودشان هم اقدام به سرمایهگذاری مستقیم در بازار میکنند که جا دارد نهاد ناظر در این حوزه وارد شود. بیشتر تمرکز درآمدزایی شرکتهای کارگزاری در دو بخش است؛ یکی مشتریان خرد و دیگری سرمایهگذاریهای خود شرکت در بازار سرمایه.
با توجه به این که بحث صدور مجوزهای جدید کارگزاریها نامشخص است، آیا عرضه سهام آنها در بورس امکان پذیر است؟
بازار و نهاد ناظر برخی تسهیلات را دارد که شرکتهای کارگزاری از آن خبردار نیستند. مثل اعطای تجمیعی مجوزهادر قبال افزایش سرمایه به پانزده میلیارد تومان و شرایط تاسیس گروه خدمات مالی بازار سرمایه. بنابراین نیاز است بین اهالی بازار سرمایه ارتباط خوبی برقرار باشد تا اطلاع رسانیهای دقیقی بین بخش ناظر و کارگزاریها انجام شود. یکسری از مصوبات برای شرکتهای کارگزاری وجود دارد که در زمان ریاست دکتر صالح آبادی طی جلسات مستقیم با کارگزاریها این موارد مطرح و وضع میشد. ولی متاسفانه بعد از دکتر صالح آبادی دیگر از این جلسات را نداشتیم. پیشنهاد این است که دکتر دهنوی هم به این مسئله توجه کنند. زیرا شرکتهای کارگزاری هستند که در خط مقدم بازار سرمایه و مواجهه با سهامداران و بازار قرار دارند.
این شرکتهای کارگزاری هستند که بهترین و بیشترین تحلیلها را به جهت برخورداری ازمجوز پذیرش و عرضه ازدل ناشران دارند و میتوانند راهگشا و تاثیرگذار باشند. بهترین مشاورین برای سازمان بورس، کارگزاران هستند و جلسات با کارگزاریها میتواند اثرات بسیار خوب و موثری بر جایگذارد و در راستی آزمایی تصمیمات موثر باشد. استفاده از ضریب آرا میتواند روی بیشتر بهرهمند کردن بازار سرمایه تاثیرگذار باشد.
یک شرکت کارگزاری باید بزرگ یا تبدیل شود و قبل از هر چیزی تبدیل به هلدینگ شده و سپس وارد بازار سرمایه شود. در واقع باید سهام هدینگ در بازار سرمایه عرضه شود. اگر هم سکوتی در این زمینه وجود دارد نهاد ناظر همیشه برای این موارد استقبال کرده است. در راستای تدوین مقررات در ۲۰ سال گذشته زحمات بسیار زیادی برای ایجاد ابزارهای مختلف مالی، کمیتههای مختلف، مبانی حقوقی در سازمان بورس کشیده شده است که نباید فراموش شود. نهادهای ناظر به دنبال شفافیت و نقدشوندگی بازار سرمایه هستند. اگر مسیر ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران باز شود ما شاهد تحولات ویژهای در بازار سرمایه خواهیم بود.
چندی پیش بحثی در خصوص عرضه سهام شرکتهای کارگزاری در بازار سهام مطرح شد. نظر شما در این خصوص چیست؟ فکر میکنید این مسئله چه نکات مثبت و منفی داشته است؟
اگر گروه خدمات بازار سرمایه تشکیل شود، شرکتهای کارگزاری میتوانند زیرمجموعهشان باشند و مشاورهای سرمایهگذاری هم میتوانند زیر نظر گروه خدمات مالی قرار بگیرند. بنابراین بهتر است که سهام خدمات گروه مالی آن شرکت وارد بازار سرمایه شود. علت این امر به خاطر گروههای مالی است که در سراسر دنیا تست شده است و همه جا عمل میشود. در واقع گروههای مالی است که وارد بورس میشود و در این صورت است که ارزنده هستند.
تغییر پیوسته حد اعتباری سهامداران در بین کارگزاران چه تبعاتی دارد؟ به نظر شما افزایش آن چه اثری دارد؟ آیا ریسک صنعت کارگزاری را بالا نمیبرد؟
ما باید بدانیم جای زندگی مان کجاست. ما در منطقهای هستیم به نام ایران و این منطقه همیشه مورد طمع شرقیها و غربیها بوده است. بنابراین همیشه مشکل و مسئله داشتهایم و این مسائل به زمانهای دور بر میگردد زیرا کشور ما خاص است. اما امروز که شرایط حساسی داریم و حتی کشورهای همسایه بدشان نمیآید برجام موفق نشود و ایران کشور قدرتمند منطقه نباشد باید مراقب باشیم تا این ظرفیت قدرت منطقهای را تقدیم آنها نکنیم. وجود این مسائل تصمیم سازی مقطعی را در کشور ما ایجاد میکند. کدام نهاد در ایران تصمیمات ثابتی دارد. ما نباید انتظار داشته باشیم که بورس تصمیمات مقطعی نگیرد زیرا این شرایط مقطعی است. ما الان در شرایط ثبات نیستیم بنابر این اختلافات ودعواها باید تمام شود. جنگ اقتصادی شدیدی علیه ایران ایجاد شده است. ایرانیان هیچ کجای دنیا نمیتوانند به راحتی حساب تراکنش داشته باشند. تمام اینها نبود ثبات را در سیستم بانکی و اقتصادی کشور ایجاد میکند. پس نمیشود تمام تصمیمات کشوری شناور باشد اما تصمیمات سازمان بورس فیکس باشد. برخی از مواقع برای اداره بازار سرمایه مشورتهایی وجود دارد که بسته به شرایط موجود است. یکسری وظایف را دولت دارد و یکسری هم خود سازمان بورس و کارگزاریها وظایفی دارند و گاهی اوقات میدانند برخی تصمیمات مقطعی است. ولی بسته به شرایط موجود باید بازار را از برخی مشکلات نجات داد.
ادغام کارگزاران چه تاثیری بر فعالیت این صنعت دارد؟
در بحث ادغام شرکتهای کارگزاری باید گفت که با کمک یک ابزار کاری و فاینانس به نام ادغام و تملیک است و کسانی که تصمیم میگیرند کارگزاریها ادغام شوند، این تصمیمات مستقیم است و باید فرض را بر این بگذاریم، شرکتهایی که نمیتوانند افزایش سرمایه بدهند باید با یکدیگر ادغام شوند. مهم این است که کدام کارگزاریها میخواهند با یکدیگر ادغام شوند. اینها مسائل سخت و پیچیدهای است و همایشهایی در این راستا برگزار شده است. اما به خاطر شرایط تحریمی که در کشور داشتیم در این زمینه چندان رشد نکردیم. این بحث بسیار پیچیده و سنگین است مگر این که دو شرکت کارگزاری خود بخواهند با یکدیگر ادغام شوند و در این زمینه اراده اشخاص و دارندگان سهام شرکتهای کارگزاری بسیار مهم است. اما اگر قرار باشد به خاطر افزایش سرمایه، کارگزاریها ملزم به ادغام شوند، باید یک نهاد حرفهای هم در این زمینه به شرکتهای کارگزاری کمک کند.
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۹۰
نظر شما