به گزارش صدای بورس،از جمله این موارد میتوان به نوسان قیمت ارز، انتخابات و شایعههایی که حول محور بازار سرمایه ایجاد میشوداشاره داشت. هر کدام از ریسک های موجود تاثیر خاصی بر یک سهم یا بر کل بازار سرمایه میگذارد. بنابراین در بازار سرمایه باید از ایجاد شایعه های دروغین و هیجانات کاذب جلوگیری به عمل آید. امید موسوی، مدیرعامل شرکت مانو در گفتوگوی زنده با صدای بورس به تشریح برخی مسائل تاثیرگذار بر بورس، شرایط کنونی بازار سرمایه و غیره پرداخت.
روند کنونی بازارسرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
در بازار سرمایه باید چند پارامتر کنار یکدیگرقرار بگیرند تا متوجه شویم اتفاقاتی که در حال روی دادن بوده؛ ریزش، اصلاح و یا برگشت بازاراست. در اقتصاد کلان شاخص ارز کم واکنش شده است. همچنین انتظاراتی که در حوزه سیاسی وجود دارد، ریسکهایی که ممکن است در مسائل داخلی کشور روی دهد که احتمالا جنگی صورت بگیرد، موارد از این دست و شایعاتی که هر روز در بازار میپیچد. آثاری اندک بر روند بازار دارد. البته با تمام این موارد دلار بین ۲۴ تا ۲۶ هزار تومان در نوسان است و هیچ کدام از ریسکهای مورد نظر تاثیری بر قیمت دلار نگذاشت.
درخصوص شرایط پیش روی بورس ایران چه نظری دارید؟
در این رابطه سه سنایوری در بازارهای داخلی وجود دارد که مهمترین آنها این است که شاخص کل طی ۳ ماه آینده به یک میلیون و۷۵۰ هزار واحد برسد. این موضوع نشان میدهد که نگاههی خوش بینانه بیشتر از نگاه بدبینانه به بازار وجود دارد. نگاه بدبینانه این است که ایران نتواند توافقی با آمریکا داشته،همبستگی بر علیه ایران در جهان ایجاد شود و مجدد قیمت دلار افزایش یابد. ولی سنایوری مثبت این است که با آمریکا توافقات انجام گیرد و نرخهای بهره حقیقی کاهش یابد و مجدد روند صعودی بازار افزایش پیدا کند.حتی اگر محافظه کارانه هم نظر داده شود شاخص به یک میلیون و ۶۰۰ میرسد. ولی در حالت بدبینانه در کف یک میلیون و۵۰۰ میماند.
بحث داغ این روزها کشف واکسن کرونای ایرانی است. این مسئله چه تاثیری میتواند بر بازار سرمایه بگذارد؟
اگر اتفاق جدی روی دهد قطعا بر بازار سرمایه تاثیرات مثبت خواهد گذاشت هنوز این خبر تاثیر خاصی بر بازار سرمایه ایران نگذاشته است.
ولی قطعا اگر موضوع جدی تر شود تاثیرات مثبتی بر جای میگذارد ولی اگر تاثیرات مثبتی هم داشته باشد این تاثیرات کوتاه مدت خواهد بود.
برخی تحلیل میکنند اگر واکسن کرونای ایرانی تائید شود نرخ دلار ریزش داشته و بر بازارهای مالی هم تاثیر می گذارد. نظر شما چیست؟
ریزش دلار به نفع بازار نیست و عددی که رئیس جمهور گفته اند با هیچ منطق و عدد و فرمولی همخوانی ندارد. قیمت ۱۱ هزار تومان یعنی این که اگر تمام منابع ارزی آزاد شود، ذخایر ارزی زیادی هم داشته باشیم و در نهایت واکسن کرونا هم تائید شود، این قیمت منطقی نیست. تنها کاری که به صلاح بوده تثبیت قیمت دلار است. پایین آمدن قیمت دلار به ضرر همه است زیرا نوسان ایجاد میکند.
پیشبینیهای بودجه ۱۴۰۰ در خصوص انتشار اوراق و فروش داراییهای دولت چگونه است و چه تاثیری بر بازار سرمایه دارد؟
حدود ۱۲۵ هزار میلیارد تومان از بودجه مختص اوراق است. با توجه به این که اوراق حدود ۳ تا ۴ درصد از نقدینگی کشور را تشکیل میدهد و از طرفی، بانکها به داراییهایی مانند اوراق روی آورده اند بنابراین تحقق عدد مذکور عجیب نیست و قابل وصول است. بیشتر نگرانی سمت دیگر یعنی ۹۵ هزار میلیارد تومان بوده که برای فروش داراییهای دولت در بازار سرمایه در نظر گرفته شده است. البته تا الان حدود ۴۰ یا ۵۰ هزار میلیارد تومان آن به فروش رفته و مابقی مانده است. با توجه به این که دارایکم اصلا خوب عرضه نشد و دولت در فروش داراییهایش بد اعتبار شد برای خدشه دارشدن این اعتماد شاید بقیه داراییهایش را نتواند بفروشد. اما نگاه خوشبینانه این بوده که دولت بر روی بازار سرمایه حساب کرده و این مسئله خوب است.
در شرایط فعلی بازار،افزایش و رونق عرضه اولیه چه آثاری به همراه خواهد داشت؟
اگر نگاه بلند مدتی وجود داشته باشد باید درتمام شرایط عرضه اولیه انجام شود. حتی وقتی بازارحالت منفی دارد. هر چه بازار بزرگتر شود بهترخواهد بود. شاید این موضوع در کوتاه مدت اثر منفی داشته باشد و «پی بی ای» بازار پایین بیاید ولی در بلند مدت اثرات مثبتی بر جای خواهد گذاشت. در نگاه کلان هر چه بازار بزرگتر شود به نفع اقتصاد کشور خواهد بود.
در چند وقت اخیر که بر توسعه بازارگردانی تاکید زیادی شد، تبعات اجرایی آن راچگونه میبینید؟
کشورهای پیشرفته دنیا بر این اعتقاد هستند که نمیشود سهمی، مدیریت و بازارگردانی نشود و کسی بالای سهم نباشد. دروجود بازارگردان هیچ ابهامی وجود ندارد. اما در ایران سازمان بورس، ناشران را موظف کرده در صفهای خرید و فروش حداقل خرید و فروشها انجام شود. این الزام باعث میشود بازارگردانها درهر دو شرایط باید خرید و فروش کنند. اما در دنیا این اجبار خرید و فروش در صفها وجود ندارد. بازارگردان ناشر و سهامدار عمده سهم است و با نوسانگیری سودی عایدش نمیشود و ارزش شرکت برای بازارگردان بیش از نوسانگیری روزانه است. زیرا برای بازارگردان مهم است که سهمش قابلیت نقد شوندگی داشته باشد و سهامداران هر زمان تمایل داشتند بتوانند خرید و فروش انجام دهند و سهامشان قفل نشود. این قفل نشدن معنیاش این است که فرد هر چقدر میتواند و میخواهد بتواند سهم بخرد و ممنوعیتی در این راستا وجود نداشته باشد. اما این که حتما در صفهای خرید و فروش سهام بفروشند یک قانون بیمنطق است که باید اصلاح شود.
بسیاری عامل ریزشهای بازار را به حقوقیها نسبت میدهند به نظر شما، حقوقیها به عنوان لیدربازار باید چگونه عمل کنند؟
روند بازار در تعامل حقیقیها و حقوقیها؛ بازارگردانها و سهامداران خرد و درشت شکل میگیرد. در واقع جمع تعامل تمام اینها عرضه و تقاضا را شکل میدهد و اصل بازار هم همین عرضهها و تقاضاهاست. مفهوم حقیقی و حقوقی هیچ کجای دنیا وجود ندارد و فقط این مسائل در بازار ایران وجود دارد و نمیشود گفت که حقوقیها باهوش تر و قوی تر و لیدر بازار هستند. زیرا اینها فقط تحلیلهای ماست و نمیتوان اینگونه قضاوت کرد.چیزی که وجود دارد رفتار حقوقیها اصلا قابل اتکا نیست و نمیتوان بر اثر رفتار حقوقیها عمل کرد. فقط چون آنها مالک اصلی سهام هستند حتما باید از سهمشان حمایت و به اندازه کافی خرید و فروش کنند. بازار ما کوچک است و هرچه پولی بزرگترباشد تاثیرات بیشتری بر جای میگذارد. ولی طبیعتا کسی که بزرگتر است از او توقع کارهای عقلانی میرود. انتظار بازاراز حقوقیها این است که به دنبال سرمایهگذاریهای بلند مدت باشند.
تحلیل شما از روند شستا چیست؟
سهام شستا گران است برای همین منفی شد. بازار به ما دروغ نمیگوید و تمام سهامها باید با ارزش واقعی خرید و فروش شوند. وقتی سهامی به قیمت واقعی عرضه نشود سهامداران حمایت نمیکنند. باید به مسئولان گفت چرا گران میفروشید.
ریسکهای موجود و پیش روی بورس ایران چه مواردی هستند؟
در بازار سرمایه ایران چند نوع عدم قطعیت وجود دارد که با دانستن آنها میتوان برای خرید سهامهای مختلف تصمیمگیری کرد. اولین مورد عدم قطعیت مسائل سیاسی داخلی و خارجی است که بازار از آنها میترسد و ریسکی را به بازار تحمیل میکند. مورد دوم، فروش سهام عدالت است که هنوز هم درباره آن بسیاری از مردم اطلاعات دقیقی ندارند، این موضوع ریسک جدی و تاثیرگذاری است که میتواند جلوی رشد بازار را بگیرد.بحث ۱۰۰ هزار میلیارد تومان درآمدزایی دولت از بورس مورد دیگر بوده، چراکه معلوم نیست دولت چه میخواهد انجام دهد. دست آخر، ورود مستقیم مردم در بازار سرمایه است. زیرا هیچ کجای دنیا مردم به صورت مستقیم، بدون دانش و اطلاعات سرمایهگذاری نمیکنند و تمام سرمایهگذاریها غیرمستقیم است. البته در مورد مسائل سیاسی دو چشم انداز وجود دارد یکی این که توافق ایران و آمریکا صورت نگیرد و چشمانداز گشایشهای سیاسی از بین برود. در این صورت با افزایش قیمت دلار روبهرو شده و صنایع دلاری رشد خوبی میکنند. ولی این مسئله برای کلیت اقتصاد و مردم ایران خوب نیست. سناریوی دیگر این است که بهره حقیقی پایین بیاید، یعنی اینکه دولت به هر شکل ممکن نرخ ارز را تثبیت کند، نرخ بهره را هم رو به نزول ببرد و تک رقمی کند. در این صورت بازار «پی بی ای» میگیرد و سهامهای خوبی معامله میشود. بازار هم رشد میکند که این رشد جذاب است. در موارد مذکور پیشبینی این است که بازارهای جهانی رشد کنند و قیمتهای صعودی داشته باشند. همچنین اگر اعتقاد به بهبود اقتصادی وجود دارد افراد باید به سمت سرمایهگذاری در حوزههای خدماتی مانند سهام بانکی و خودرویی بروند.
در خصوص سرمایهگذاری برای ارز دیجیتال چه نظری دارید؟
این موضوع در مقیاس بازارهای جهانی مقیاس کوچک بوده و نوسانهای زیادی دارد. در نتیجه کمتر قابل پیشبینی است. هیجان آن زیاد و تحلیلهای دقیق در آن کمتر است. شاید چیزی که برای ما جذابش میکند بازدهی دلاری آن بوده که میتوان به عنوان بازار سرمایهگذاری به آن نگاه کرد. در این نوع سرمایهگذاری، قیمت ارز جهانی و قیمت لحظه ای دلار مدنظر قرار میگیرد. البته این مورد ریسکهایی هم دارد که باید آنها را پذیرفت. سرمایهگذاری در این حوزه پیشنهاد نمیشود زیرا طی دو سال آینده پیشبینی نمیشود که دلارافزایش قیمت چندانی داشته باشد.
بهناز صفری
منبع: هفته نامه اطلاعات بورس شماره ۳۸۴
نظر شما