چندی پیش طرحی با عنوان مالیات از عایدی سهام مطرح شده بود که با مخالفت بسیار زیادی مواجه شد. البته باتوجه به شرایط فعلی اقتصادی، تورم و کسری بودجه، این طرح ذهن فعالان بازارسرمایه را به خود مشغول کرد. از نظر فعالان بازار بحث مالیات بر عایدی سهام، اجحاف بر سرمایهگذار بوده و اثر مخربی بر بازارسرمایه خواهد داشت. همچنین میتواند شفافیت بازار را به یک تهدید بالقوه تبدیل کند. از طرفی هم باعث خواهد شد تا جریان نقدینگی به سمت خروج از بورس سوق پیدا کند. بر این اساس سهامداران و سرمایهگذاران هم از بورس فاصله خواهند گرفت. با این اقدام بازارسرمایه کم عمقتر میشود و لطمه بسیار جدی به این بازار وارد خواهد شد. البته نظر یکی از مدیران ارشد شرکت بورس با نظر کارگزاران بسیار متفاوت بود. به عقیده وی مالیات بر عایدی سهام به نفع سهامداران است.
اگرچه این دیدگاه در ابتدا سرخط رسانهها قرار گرفت، اما شرایط به گونهای پیش رفت که این خبر از تمامی رسانههایی که اقدام به انتشار آن کرده بودندحذف شد؛ گویا این مدیرارشد هم فهمیده بود که تصویب طرح مذکور به ضرر سهامداران تمام خواهد شد. در نتیجه میتوان گفت حرکت مذکور، احتمال پیادهسازی این اقدام را بسیار ضعیف و یا با شکست مواجه خواهد ساخت. باید در نظر داشت تحقق مالیات بر عایدی سهام، در شرایط کنونی که بازار سهام توانسته اندکی در مدیریت نقدینگی مطلوب عمل کند، چاره ساز نخواهد بود. همچنین این موضوع علاوه بر کاهش تعمیق بازار سرمایه، زمینهای برای خروج سهامداران و حضور در بازار کاذب غیر شفاف را فراهم میسازد.
ایجاد درآمدی غیر واقعی برای دولت
اصولا مالیات بر عایدی سهام موضوع فرعی در مقطع کنونی است و مسئولان اقتصادی به ویژه در وزارتاقتصاد نیز بر عدم شمول مالیات بر این مسئله تاکید دارند، این بحث به دو جهت منطقی است.
اول اینکه بحث عایدی سهام از دو منظر رخ میدهد؛ یک مسیر بحث سود نقدی سهام بوده که شرکت مالیات آن را پرداخته است و هر مالیات دیگری یک مالیات مضاعف به شمار میرود.در حال حاضر مالیات مضاعف در قوانین ما وجود ندارد و در همه کشورها نیز بحث مالیات مضاعف بیشتر یک بحث چپگرایانه به شمار میرود و کمتر کشوری از این مسئله استفاده میکند. مسیر دوم بحث سود خرید و فروش سهام یا کپیتالگین است. در حال حاضر این مالیات در اقتصاد ما به صورت ثابت نیم درصد در هر خرید و فروش لحاظ میشود که کار درستی است؛ چرا در اقتصاد ما که نرخ تورم بالاست، امکان تفکیک عایدی واقعی از عایدی اسمی یا تورمی وجود ندارد. این تنها مختص بازار سرمایه نیست ودر بازار املاک،ارز و طلا نیز همین مسئله وجود دارد؛ بنابراین قانونگذار در آن بازارها هم به دنبال نرخ ثابت رفته است. به فرض شما ملکی را در سال 90به مبلغ 100میلیون تومان خریدید و امروز ارزش آن 900میلیون تومان شده است. آیا واقعا شما 800میلیون سود کرده اید؟ قطعا جواب منفی است؛ چراکه شما نمیتوانید مجددا با 100میلیون تومان همان ملک را بخرید.
افت ارزش داراییها یا رشد قیمت تورمی نباید مبنای محاسبه عایدی تلقی شود، بخاطر همین در حال حاضر همین نرخ ثابت مالیات بر خرید و فروش بهترین گزینه است و احتساب هر فرمول دیگر این خطر را دارد که درآمدی غیر واقعی را برای دولت حاصل کند و به زیان سرمایهگذاران شود. لازمه بحث در مورد اینجور مالیاتها ثبات متغیرهای کلان اقتصادی به ویژه نرخ تورم است، اما در اقتصادی که در یک سال 40تا 50درصد و به صورت متوسط 20درصد در 40سال گذشته تورم داشتهاید، بحث در مورد مالیات برعایدی عملا امکانپذیر نیست.
- احمد اشتیاقی-مدیرعامل کارگزاری بانک آینده
- شماره 336 هفته نامه اطلاعات بورس - صفحه 15
نظر شما