در یک سال گذشته شاهد بودهایم که شاخص کل و بسیاری از نماگرهای بازار سرمایه رشد قابل توجه داشتند. هرچند این میزان رشد نسبت به سایر بازارهای غیرمولد رقم قابل ملاحظهای نبوده، اما میتوان اشاره کرد که رشد نماگرهای اسمی در بازار سرمایه همانند سایر بازارها اتفاق افتاده است. در دوسال گذشته گردش معاملات، ارزش معاملات در بازار سرمایه و در مقاطعی از سال 1397 شاخص روند روبه رشدی را داشت. در سال 1396 ارزش معاملات روزانه بورس اوراق بهادار تهران نزدیک به 200 میلیارد تومان بوده که این میزان در مقاطعی از سال 1397 که بازار روند روبه رشدی در بازار و شاخص تجربه میکرد نزدیک به 400 میلیارد تومان رسید. در واقع یک رشد 100 درصدی در ارزش معاملات را شاهد بودیم. اما این رشد در روزهای پایانی سال 1397 و دوماه ابتدایی سال 1398 تشدید شد که ارزش معاملات و تعداد دفعات معاملات در بازار سرمایه رشد قابل ملاحظهای را پیدا کرد. بهطوریکه حتی در ماه اول سال 1398 این نسبت به بیش از 6 برابر سال 1396 رسید. همچنین به طور متوسط، روزانه نزدیک به 1200میلیارد تومان دربورس اوراق بهادار تهران دادو ستد سهام صورت گرفت.
موضوعی قابل تسری به بازار سرمایه
از چند منظر موضوع ارزش معاملات در بورس اهمیت بسیار زیادی دارد. اول آنکه بازار سرمایه باید یک بازار نقد، قابلیت ورود و خروج برای همه سرمایهگذاران را داشته باشد. البته اگر بازاری داشته باشیم که صرفا نماگرهای اسمی در آن رشد پیدا کنند و داد و ستد چندانی در آن صورت نگیرد، قاعدتا نمیتوان به عنوان یک مؤید برای تأیید آن معاملات یاد کرد.
این اتفاق در مقاطعی در بازار سرمایه و شاید در سایر بازارها اتفاق میافتد که در رشد قیمتها، گردش معاملات یا میزان داد و ستدی که در آن بازار صورت میگیرد روند روبهرشدی را شاهد نیستیم. بهعنوان نمونه در معاملات مسکن خیلی از مقاطع با رشد قیمتهای هیجانی و سریع مواجه هستیم، در حالیکه تعداد داد و ستدهایی که در بازار مسکن صورت میگیرد به شدت کاهش یافته است. این مورد از نگاه تحلیلگران به این معنی است که در آن قیمتها، نمیتوان قیمتهای خیلی دقیق نزدیک به ارزش ذاتی آن دارایی دریافت کرد، همین موضوع قابل تسری به بازار سرمایه است.
نبود تحلیل دقیق نسبت به آینده شرکت
زمانیکه معاملات در بازار سرمایه همگام با رشد قیمتها افزایش پیدا نکنند، قاعدتا آن قیمتها نمیتواند بیانگر ارزش ذاتی و یا ارزش واقعی قیمت آن سهام باشد. همچنین با افزایش معامله داد و ستد، به تعبیری یک بخش قابل توجهای از سهام شرکت در بازار داد و ستد میشود و بین سرمایهگذاران دست به دست میشود. این اتفاق میتواند کمکی باشد بر تأیید رشد قیمت بسیاری از شرکتها که با رشد سودآوری میزان رشد قیمت را تأیید میکنند.
از نگاه دیگر این مسئله خیلی مهم است؛ وقتی قیمت سهام رشد پیدا میکند، قاعدتا تحلیلگران تحلیلهای جدیدتر نسبت به سهم را بررسی میکنند. در مقاطع رشد قیمت، بسیاری از سرمایهگذاران و صاحبان سهام در شرکتهایی که رشد قیمت را تجربه میکنند با توجه به اینکه نگاه و تحلیل آنها متفاوت است، اقدام به عرضه سهام خود میکنند و در مواقع عرضه سهام آن چیزی که در بازار اتفاق میافتد، یک بخشی با یک تحلیل و افق سرمایهگذاری جدید وارد سهام میشود و بخشی هم که امیدی به رشد بیشتر و یا تحلیل دقیقی نسبت به آینده شرکت ندارد، با عرضه سهام از آن شرکت خارج میشود که این اتفاق در بازار ثانویه در بورس هر روز برای همه سهامها اتفاق میافتد.
ضرورت عرضههای بیشتر از سوی سهامداران حقوقی
در پاسخ به این سئوال که چرا زمانیکه با رشد قیمتها مواجه شدهایم، عرضههای قابل توجه و بزرگی صورت نگرفته است باید گفت: این موضوع به دو علت اتفاق نیفتاد؛ یکی اینکه کسانی که بهعنوان سهامدار در شرکتها هستنند پس از بررسی متغیرهای اثرگذار روی قیمت سهام از جمله قیمت ارز که متغیر اصلی در سال 97 و دوماه ابتدایی سال 98 بوده، به سرمایهگذار این هشدار را میدهد که اگر از این سرمایهگذاری خارج شوند، شاید فضای سرمایهگذاری متناسبتر پیدا نکنند. در نتیجه در این مقطع مقدار عرضه آنها شاید به آن اندازه زیاد نباشد.
دلیل دیگر، تحلیل سرمایهگذاران نسبت به آینده شرکتها بوده که بهروز رسانی شد. اگر میزان سودآوری مورد انتظار از شرکتی عددی مشخص بوده و بعد از تغییر متغیرها این میزان بهروزرسانی کردهاند و ترجیح دادند که همچنان سهامدار و سرمایهگذار همان شرکت باقی بمانند، در نتیجه مقدار عرضهها خیلی زیاد نیست. البته باید توجه داشته باشیم در برخی شرکتها میزان گردش سهام قابل ملاحظهای داشتهایم. اما سهامداران عمده شرکتها ترجیح دادهاند که خرید و فروش نداشته باشند. وقتی صحبت از ارزش معاملات 7 برابری نسبت به سال 96 میکنیم، یعنی اینکه اگر عرضههای بیشتری از سوی سهامداران حقوقی صورت میگرفت، این عامل میتوانست بیشتر شود.
اطلاعات لازم را به سرمایهگذاران بدهند
ناظر در چنین مواقعی نمیتواند در عرضههای که توسط شرکتها بهویژه سهامداران عمده صورت میگیرد، نقش و دخالت داشته باشد، مگر اینکه الزاماتی را تعیین کرده، پیگیری کند و یا الزاماتی جدید وضع کند. مثلا در بازار سرمایه حداقل میزان سهام شناور آزاد 10 درصد است و اگر این میزان به 20 درصد برسد معافیت مالیاتی بیشتری را برنامهریزی کردهاند. ناظر میتواند در چنین مواقعی، موضوع عرضه سهام تا رسیدن درصد شناور آزاد تعهد شده را پیگیری کند. البته ناشر هم میتواند از چنین فرصتی استفاده کند که با عرضه سهام بیشتر، به سطح بالاتر از سهم شناور آزاد برسد و معافیت مالیاتی بیشتری را استفاده کند. برخی اوقات هم شرایط استثنایی و اضطراری است که ناظر میتواند در چنین مواقعی الزامات جدید تدوین کند و از ناشران انتظار داشته باشد این مسائل را پیگیری کنند که عمدتا در تأمین سهام شناور آزاد خود را نشان میدهد.
معتقدم بسیاری از شرکتها قیمت سهام و همچنین گردش معاملاتی سهام خود را در بازار پیگیری میکنند و در واقع با توجه به اطلاعاتی که روزانه دریافت میکنند، با پیگیریهای که برخی سهامداران خرد نسبت به تغییرات قیمت سهام در بازار دارند، نسبت به بازار سرمایه و تغییرات در بازار سرمایه بیگانه نیستند و حتی برخی شرکتها موقعیت فعالی را اتخاذ میکنند. بیشتر از این منظر که قیمت سهامشان بیش از اندازه رشد کرد با واقعیتهای موجود در شرکت همخوانی ندارد.
پس از اینکه ناشران شفافیت کامل را انجام میدهند، اقدام به عرضههایی در بازار میکنند تا از ایجاد حباب قیمتی جلوگیری کنند. این رفتار و رویه همیشه باید تکرار شود و به عبارت دیگر باید مدیران شرکت و ناشران نسبت به تغییرات قیمت خود در بازار سرمایه حساس باشند و همیشه از خود سئوال بپرسند که دلیل این تغییرات قیمت در بازار چه بوده است؟ اگر فکر میکنند بعضا این تغییرات قیمت مسیر و روند اشتباهی را در پیش میگیرد، حتما در قالب گزارش تفسیری مدیریت اطلاعات تکمیلی و اطلاعات متمم را به اطلاع سرمایه گذاران برسانند، در کنفرانس اطلاعرسانی هم که در زمان تغییر 50 درصدی اتفاق میافتد، حتما اطلاعات لازم را به سرمایهگذاران بدهند تا این تغییرات قیمت روند مناسب و درست خودش را طی کند.
نشست با تحلیلگران بیشتر شود
همچنین در برخی موارد ناشران میتوانند از سرمایهگذاران نظرخواهی کنند و زمانیکه جریان قیمتی در روند مشخصی طی میشود، میتوانند در قالب نشست با تحلیلگران شناسنامهدار، کارگزاریها و مشاوران سرمایهگذاری را فراخوان بدهند و برای آنها صورتهای مالی که از طریق کدال منتشر کردهاند را ارائه کنند و نظر تحلیلی سرمایهگذاران بازار سرمایه را نسبت به سودآوری خود جویا شوند. چرا که برخی مدیران شرکت در حوزه تولید خوب و درست عمل میکنند، اما نسبت به آینده قیمت خیلی از محصولات، نمیتوانند ارزیابی دقیقی داشته باشند. این رویه میتواند کمک کنند که آنها هم نسبت به بازارسرمایه و تغییرات قیمت بیتفاوت نباشند و در زمانی که لازم باشد، عرضههای مناسب صورت گیرد.
- روح الله حسینی مقدم-کارشناس بازار سرمایه
- شماره ۳۰۷ هفته نامه اطلاعات بورس- صفحه ۲
نظر شما