مقررات بورس و فرابورس سخت است
مقررات ورود به بورس برای شرکتها بسیار سخت است که در این زمینه قرار شد شرکتهایی که نمیتوانند وارد بورس شوند از امکانات فرابورس استفاده کنند تا از مقررات خیلی سخت بورس به دور باشند اما فرابورس هم نتوانست به این شرکتها کمک کند زیرا قوانینش روز به روز سخت تر شد. بنابراین شرکتها خیلی تمایل ندارند با مقررات سخت بورس و فرابورس برای تأمین مالی خود وارد بورس شوند و قطعا نمی توانند از امکانات بازار سرمایه برای تأمین مالی شرکت استفاده کنند. به این دلیل تعداد شرکتهای داخل بورس محدود است و اکثرا شرکتهای نیمه دولتی و بزرگ در بورس هستند و بخش خصوصی کوچک خیلی موفق به دریافت امکانات بازار سرمایه نشده است. در این شرایط اگر قوانین فرابورس از بورس سهل تر بود شاید تعداد شرکتهای حاضر در بورس بسیار زیادتر از الان بود. البته یکطرفه هم نمی توان به قاضی رفت، زیرا دلیل اینکه فرابورس مجبور به رفتار سخت گیرانه شد این بود که هر لحظه اتفاقاتی در اقتصاد کشور رخ داد که مجبور شدند وضعیت شرکتها را رصد کنند تا سرمایهگذاران زیان نکنند، طبیعی است که دستورالعملها برای ورود شرکتها به فرابورس هم دست و پاگیر شده است زیرا بورس باید مراقب سرمایههای عام مردم باشد و نگذارد لطمهای به سرمایههای مردم وارد شود؛ بنابراین شرکتهایی در بورس هستند که از هر لحاظ مورد تایید سازمان بورس یا فرابورس باشند. در این شرایط اگر مرکز دیگری را ایجاد کنند تا شرکتها بتوانند در آن خود را معرفی کنند و سرمایهگذاران هم بتواند اعداد، ارقام و سود شرکتها را به خوبی مشاهده کنند در صورت تمایل میتوانند در آن شرکت سرمایهگذاری کند. این کار اگر به درستی صورت گیرد شاید تعداد شرکتهای در بورس بیشتر شود.
شفاف سازی بستر ورود سرمایهها
ورود شرکتها به بورس در مرحله اول به تفکر و مدیریت سهامداران آن بر میگردد زیرا شرکتهایی که در بورس هستند تحت نظارت فعالیت میکنند و اگر در این امر نظارت و شفافیت نباشد، نمیتوانند وارد بورس شوند. شرکتهایی که به بورس وارد میشوند عرضه و وضعیت مالی آنها باید شفاف باشد. این موضوع باعث میشود تا بسیاری از شرکتها تمایلی به حضور در بورس نداشته باشند زیرا دوست ندارند شفافیت مالی آنها در اذعان عمومی باز شود. از طرف دیگر سازمان بورس باید یکسری امتیازات برای شرکتهایی که تمایل دارند وارد بورس شوند را از دولت اخذ کند. مثل معافیت از برخی از مسائل تا شرکتها راغب به حضور در بورس باشند. مشکل بعدی که در این زمینه وجود دارد بازار مالی یعنی بانکها هستند. در واقع شرکتها تمایل ندارند تا قوانین سخت بورس را برای تأمین سرمایه بپذیرند این است که از بانکها به راحتی تأمین سرمایه میکنند. در یک اقتصاد سالم بانکها باید دست از بنگاهداری بردارند زیرا بانک ضد تولید است. اما مشکل به اینجا ختم نمی شود، به گونهای که اگر بانکها هم دست از بنگاهداری بردارند باز هم مردم سرمایه خود را به بازار سرمایه منتقل نمی کند، زیرا اعتماد وجود ندارد. بنابراین اولین مرحله اعتمادسازی است که باید بورس در عرضه سهام صنعت پتروشیمی ایجاد کند زیرا در سالهای قبل با سرمایههای مردم سهام برخی از پتروشیمیها خریداری شد اما طرحها نیمه تمام باقی ماندند و سهامداران متضرر شدند این عقبه خوبی نیست. اگر شفاف سازی رخ دهد مردم هم اعتماد میکنند و نمی گویند بورس دلال بازی است و سرمایههای خود را به بورس وارد میکنند.
ضوابط بورس باید منطقی شود
تأمین مالی شرکتها در ایران هم از طریق بانک و هم از طریق بازار سرمایه امکان پذیر است. اما سهم بانک در این زمینه بالای 90درصد است و این در حالی است که در دنیا چنین چیزی نیست و برعکس بازار سرمایه سهم زیادی در تأمین مالی پروژهها دارد زیرا پولهای خرد مردم که عددهای کوچکی هستند و به تنهایی قابلیت سرمایهگذاری در یک پروژه را ندارد کنار هم تجمیع میشود و این توان را ایجاد میکند که یک پروژه را راه اندازی کند. در این میان سهام برخی از شرکتهای صوتی و تصویری در بورس عرضه میشود اما تأمین مالی آنها از طریق بازار سرمایه صورت نمی گیرد که این مشکل شامل همه صنایع است. شرکتهای موجود در بورس افزایش سرمایه خود را در قالب بازار سرمایه انجام میدهند که خارج از بورس هم میتوانستند این کار را انجام دهند. بنابراین بورس کمکی به این صنایع نمی کند. سه مشکل وجود دارد که بازار سرمایه نمیتواند کارایی لازم را برای تأمین منابع مالی شرکتها داشته باشد. یکی از آنها اینکه بازار پولی برای سهامداران بسیار جذاب است و دیگر این که آیین نامههای موجود قابلیت اجرایی ندارند که باید بازنگری شوند. موضوع سوم اینکه مدیران شرکتها با بازار سرمایه آشنایی لازم را ندارند و نمیدانند که چگونه از منابع بازار سرمایه با هزینه ارزانتر استفاده کنند. حال برای تمایل بیشتر شرکتها برای ورود به بورس در مرحله اول عملکرد بانکها نیاز به یک اصلاحیه دارد و نباید سود واهی به سپردهگذاران پرداخت کنند زیرا بابت سودی که پرداخت میکنند تولیدی اتفاق نمیافتد و همه بانکها به بانک مرکزی بدهکارند بنابراین تا زمانی که سود بانکی منطقی نشود قطعا از بازار سرمایه استقبالی نخواهد شد. از طرف دیگر ضوابط بورس هم باید منطقی شود و اگر از طرحی استقبال نمی شود اصرار بر اجرای آن نداشته باشد بلکه رفع مانع کند.
- مینا هرمزی-خبرنگار
- شماره ۲۹۲ هفته نامه اطلاعات بورس (ویژه تامین مالی) - صفحه ۶
نظر شما