آیا نقدینگی سرگردان  قابل هدایت است؟

سیاستمداران ایرانی هر وقت می‌خواهند یک راه‌حل ظاهرا معقول و آسان ولی در واقع سهل و ممتنع برای مشکلات اقتصادی پیشنهاد کنند سراغ «هدایت نقدینگی سرگردان» به سمت «تولید» می‌روند. هرزمانی که تورم مساله اقتصادی کشور باشد، می‌خواهنداز این هدایت برای «جذب و دفن» نقدینگی استفاده کنند و هر زمان که مساله رکود مطرح است، می‌خواهند با آن «رونق و اشتغال» ایجاد کنند.

آمار حجم نقدينگي اکنون نزدیک ۱۶۰۰هزار ميليارد تومان اعلام شده است،هر بار که چنین آماری اعلام می‌شود خیلی‌ها را به این تصور می‌اندازد که «حالا که کشور ما این قدر پول دارد چرا آن را صرف رونق و فعالیت نکنیم؟». سوء‌‌فهم اول در این‌جا این است که گویی نقدینگی چیزی مثل طلا و نقره و پول نقد در صندوق بانك‌هاست که فعلا در حال خاك خوردن است يا در زیر بالش و تشک مردم درسرگرداني مانده است و مي‌توان با يك مديريت صحيح با استفاده از آن دست به سرمايه‌گذاري زد، صدها پروژه اقتصادي راه انداخت و رشد اقتصادي بالا را محقق كرده و ميليون‌ها فرصت شغلي ايجاد كرد. تمام اين موارد صرفا یک توهم است.

 

نقدينگي يا به اصطلاح اقتصاددانان پول و شبه‌پول یاM2 به مجموع اسكناس و مسكوك در دست مردم، سپرده‌هاي جاري و سپرده‌هاي پس‌انداز بخش خصوصي نزد بانك‌ها گفته مي‌شود. در کشور ما مثل اکثر اقتصادهای دیگر، سهم اسکناس و مسکوک از این رقم بسیار کوچک (حدود 10درصد) است و عامل اصلی سازنده نقدینگی «وام‌هایی» که قبلا به افراد پرداخت شده و جایی استفاده شده است. پس نقدینگی نه به معناي پول نقد است و نه يك دارايي و منبع اقتصادی واقعي است!

براي تقريب به ذهن مثال می‌زنیم: فرض كنيد خانم الف از طريق فروش دارایی‌اش مبلغ ۱۰٠ دلار تهيه كرده و آن را براي کاری (مثلا یک سفر کاری) در اختيار همسرش قرار داده است و در عوض این وام يك رسيد دريافت كرده است. اكنون بخشي از دارايي خانم الف رسید ۱۰٠ دلاري او از همسرش است. حالا آيا اين خانواده مي‌تواند اين صد دلار دارایی خانم الف را دوباره در امر مناسبي سرمايه‌گذاري كند؟ پاسخ منفي است، صد دلار روی کاغذ، طلب خانم الف از همسرش است، اما اين طلب به معناي ۱۰٠ دلار نقد یا منبع مالی آزاد نيست و نمی‌تواند دوبار هزینه شود! مفهوم نقدینگی در اقتصاد کلان عينا و دقيقا مشابه اين طلب است، نقدینگی: مجموع طلب ثبت شده سپرده‌گذاران بانكي از وام‌گيرندگان و ساير بدهكاران بانكي است. اين طلب در دفاتر و رايانه‌ها در بانك ثبت شده است و در جايي ديگر وجود ندارد!

عامل واقعی که در اقتصاد باعث رشد و رونق می‌شود «سرمایه‌گذاری حقیقی» است و سرمایه‌گذاری از «هوا» یا اعداد روی دفاتر بانک‌ها، خلق نمی‌شود. سرمایه‌گذاری چیست؟ برای تقریب ذهن فکر کنید همه ما کشاورز هستیم و هر سال مقداری گندم تولید می‌کنیم. بخشی از این گندم را می‌خوریم (مصرف) و بخشی را به عنوان دانه (سرمایه‌گذاری) برای کشت سال بعد کنار می‌گذاریم. کاری که بانک‌ها می‌کنند این است که به خانم الف که زمین دارد، ولی الان گندم اضافه ندارد کمک می‌کنند که به کمک اعتبار بانکی از آقای ب که دانه گندم اضافه دارد ولی زمین ندارد، گندم قرض بگیرد و امسال بکارد و سال بعد با بهره پس بدهد. دست آخر کل دانه گندمی که در اقتصاد کاشته می‌شود، نه می‌تواند از میزان گندم‌های موجود بیش‌تر شود و نه با وام‌های بانکی چندان زیاد می‌شود. ممکن است در این اقتصادی که مثلا کلا صد دانه گندم برای کاشت دارد (پس‌انداز حقیقی در کلان)، معادل هزاران هزار دانه گندم «نقدینگی» در جریان باشد چون ده‌‌ها کشاورز و کارگر مختلف بابت فعالیت‌های مختلف وام گرفته‌اند و دفتر مختلف بانک را تغییر داده‌اند و جمع این وام‌ها عدد خیلی بزرگی است. ولی دست آخر گندم قابل کشت ما محدود به آن صد دانه گندم (پس‌انداز شده جهت کشت) خواهد بود! اعتبارات بانکی فقط عامل تسهیل و روغن‌کاری این مبادلات بین افراد مختلف بوده و نمی‌تواند تبدیل به «دانه گندم» جدید شود.

*شهرام معینی - حامد قدوسی

hamed_ghoddusi@

 

  • شماره ۲۶۵ هفته نامه بورس - صفحه۱۶
کد خبر 394537

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 13 =