یکی از مهمترین عوامل رشد در این شرایط، اهرم عملیاتی شرکتهاست. بسیاری از شرکتهای پتروشیمی، معدنی و فلزی اهرم بین 1.5 تا 2.5 دارند که در نتیجه رشد قیمت دلار، اثر به مراتب بیشتر از رشد دلار بر سودآوری شرکتها دارد. علاوه بر این، رشد دلار منجر به شناسایی سود موجودی کالا و همچنین تصور رشد در شرکتها میشود. هرچند دو مورد آخر، سوگیری رفتاری خواهد بود، اما تصور رشد منجر به رشد پی به ای (P/E) بازار نیز میتواند بشود و در کنار سود رشد یافته و اثر سود غیرقابل تکرار سود موجودی کالا، میتواند منجر به رشد بازار شود.پتانسیل دوم، انتظارات تورمی است. تورم در 4 سال گذشته، یک رقمی بوده است؛ در شرایطی که نقدینگی سالانه بیش از 20 درصد رشد یافته و رشد اقتصادی در بخش غیرنفتی نیز ناچیز بوده است. محرک اصلی عدم افزایش تورم، بالا بودن سود بانکی و بانکهای بد در اقتصاد هستند. سیاست کاهش نرخ سود بانکی، میتواند منجر به آزاد شدن تورم شود و در کنار آن بحران بانکی و اصلاحات احتمالی، منجر به بیاعتمادی سرمایهگذاران به نظام بانکی و سیال شدن نقدینگی خواهد شد. همچنین رشد دلار نیز آثار تورمی بر بهای تمام شده تولیدکننده دارد که در میانمدت به تورم مصرفکننده منتقل میشود.
این رشد تورم میتواند در شرکتهایی که فروشهای داخلی و مبتنی بر قیمتگذاری داخلی دارند، موثر واقع شود و منجر به رشد سودآوری آنها نیز شود.با این حال، دو تهدید اساسی بازار، خروج ترامپ از برجام و بالا نگه داشتن سود بانکی حتی با هدف کاهش قیمت ارز خواهد بود که مورد دوم، قطعا آثار منفی قابل توجهی بر بازار بورس دارد.
- شماره ۲۴۲ هفته نامه بورس - صفحه۶
نظر شما